محمد معینی : عوارض سوء تغییرات اقلیمی در ایران، با بیبرنامگی حاکمیتی در مدیریت منابع آب، مضاعف شده و متاسفانه همه نشانهها حاکی از آن است که «واقعا دیر شده است»/پروفسور ثبوتی: با وجود مفید بودن حضور دیاکسیدکربن در جو زمین، افزایش این گاز از 280 به 480 پی.پی.ام در جو زمین طی یکصد سال گذشته، در کنار افزایش گاز متان در واحد حجم جو، موجب افزایش متوسط دمای جهان و تغییرات اقلیمی گستردهای شده است.
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ سروش
سلطانی : موسسه خیریه روزبه، روز پنجشنبه (15 آبان) میزبان یک نشست علمی عمومی با
موضوع گرمایش زمین بود. مدرس و سخنران این نشست دکتر یوسف ثبوتی، موسس دانشگاه
تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان، استاد فیزیک دانشگاه و چهرهماندگار علمی کشور
بود.
دکتر
ثبوتی در سخنان خود برای حاضران توضیح داد که با وجود مفید بودن حضور دیاکسیدکربن
در جو زمین، افزایش این گاز از 280 پی.پی.ام به 480 پی.پی.ام در جو زمین طی یکصد
سال گذشته، در کنار افزایش گاز متان در واحد حجم جو، موجب افزایش متوسط دمای جهان
و تغییرات اقلیمی گستردهای شده است.
به
گفته این استاد فیزیک دانشگاه، افزایش این گازها در جو زمین که ناشی از استفاده
روزافزون از سوختهای فسیلی است، دوستداران محیطزیست و برخی دولتمردان را در جهان
به شدت نگران کرده و از همین رو از چند سال پیش، توجه به این مسئله بیش از پیش خود
را نشان میدهد ولی هنوز توفیق موثری حاصل نیامده است.
وی با
اشاره به پیمان کیوتو افزود: این پیمانی بینالمللی است به منظور کاهش صدور گازهای
گلخانهای، که عامل اصلی گرمشدن زمین در دهههای اخیر محسوب میشوند.
دکتر
ثبوتی گفت: زمین از ابتدای شکلگیری دورههای متناوب سرد و گرم شدن را در بازههای
چندهزارساله سپری کرده؛ اکنون در دوره گرم شدن است و اگر 2 تا 3 هزار سال صبر
کنیم، دوره سرمایش شروع خواهد شد!
در
حاشیه این نشست علمی، با یکی از حاضران در این نشست به گفتوگو پرداختیم.
محمد
معینی معتقد است عوارض سوء تغییرات اقلیمی در ایران، با بیبرنامگی حاکمیتی در
مدیریت منابع آب، مضاعف شده و متاسفانه همه نشانههای حاکی از آن است که «واقعا
دیر شده است»!
متن
این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
چه
تعبیری از وضعیت تغییرات اقلیمی و مدیریت این وضعیت در ایران دارید؟
روزنامه
واشنگتنپست تیرماه ۹۳، اعلام کرد ایران در بین ۲۴ کشوری قرار دارد که وضعیت آب در
آنها خطرناک است و علت آن را هم برنامهریزی نادرست طی سه دهه اخیر دانسته بود. خردادماه
همان سال، خبرگزاری جهانی طبیعت با انتشار خبری، بحران شدید آب را برای ایران بزرگترین
چالش در دوران معاصر خوانده بود. در این گزارش آمده بود که بر اساس مستندات
راهبردهای بینالمللی آینده (FDI)، ایران
از سالها پیش در معرض بحران آب قرار داشته اما در سه دهه اخیر برای آن گامی
برداشته نشده است. این گزارش حاکی
از آن بود که ایران از مرحله آمادگی برای خطر عبور کرده و هماکنون درخطر قرار
دارد؛ این گزارهها مربوط به 11 سال قبل است!
به
گمان من وضعیت ما دقیقا مثل وضعیت کسی است که همه شواهد و قرائن و هشدارها به او با
صراحت گفته بودند که درآمد او طی ماه و سالهای آینده کم و کمتر خواهد شد اما او
حاضر نشده هزینههای خود را کم کند؛ رستورانهای گراناش را رفته، از مسافرتها و
پزدادنهایش کم نکرده، همچنان کالاهای لوکس غیرضروری خریده تا بالاخره به دیوار
سخت واقعیت خورده و تازه در این حالت دست به دعا برداشته! او از خود نمیپرسد با نعمت «عقلی» که خدا داده بود چه
کرده؟! به گمانم که کاش نادرست باشد: «حالا واقعا دیر شده است.»
آمار
درباره وضعیت منابع آبی ایران چه میگوید؟
همه
آمار و ارقام از دستکم چهل سال پیش نشان از کاهش بارش داشت؛ از حدود 350 میلیمتر
در سال 1356 تا 150 میلیمتر در سال 1400؛
این روند با استثناهایی جزیی در یک یا دو سال (مثل سال آبی استثنایی 72-71
یا سال 98) رو به کاهش بوده. متوسط دمای کشور هم از 16.6 درجه سانتیگراد در سال 54
به 18.8 درجه در سال 1403 رسیده؛ یعنی هر دهه 0.41 درجه سانتیگراد به دمای متوسط
کشور اضافه شده؛ دو برابر متوسط جهانی و آیا اینها هشدار نبود؟! این در حالیست
که متوسط بارش در ایران، در حالت عادی، یکسوم متوسط میزان بارش در جهان و تبخیر
در آن سه برابر متوسط جهانی است؛ یعنی ذخیره و اندوخته مایهی حیات کشور با سرعت بسیار
بیشتری نسبت به متوسط جهان در حال آب شدن بوده ولی واکنشها چه بوده؟ متهم اصلی
کشاورزی و مدیریت کشاورزی کشور است. در حالی که تنها 10 درصد جی.دی.پی کشور حاصل
از کشاورزی است، اما کشاورزی به طرز افسارگسیختهای مجاز شد که منابع آب کشور را
به یغما ببرد از جمله برای تحقق توهم نابهجای خودکفایی به گونهای که در خوشبینانهترین
حالت سهم کشاورزی از منابع آب کشور به 70 درصد رسید هر چند برخی برآوردها از سهم
90 درصدی میگویند. باور کردنی نیست اینکه با وجود روند کلی کاهش بارش، فقط طی سه
سال زراعی منتهی به سال آبی 98-97 پهنههای زیرکشت برنج در کشور 1.5 برابر شد و در
17 استان غیرشمالی، 2 برابر! فصلنامه اطلاعات سیاسی-اقتصادی در شماره تابستان 1402
خود اعلام کرد که فقط برای فضای سبز تهران 180 میلیون متر مکعب آب مصرف میشود
(معادل کل آب آن موقع سد امیرکبیر کرج)؛ آبی که صرف چمن و الگوی فضای سبز شهرهای
پرآب شد! دکتر مسعود نیلی دو سال قبل به مجله «تجارت فردا» گفته بود: «مهاجرت داخلی
حال حاضر در ایران (ناشی از بحران آب) قابل مقایسه با مهاجرتهای زمان جنگ است؛
جابهجاییهای جمعیتی بزرگ در داخل کشور در حال رخدادن است.»
یک جستوجوی
ساده اینترنتی هم آمار ذخایر آب سدهای کشور را نشان میدهد؛ حرف از این است که از
شهر 600 هزار نفری یزد، در ده سال آینده، فقط 100 هزار نفر باقی خواهند ماند و
بقیه مهاجرت میکنند!
سد تهم
را برای تامین آب شرب زنجان ساختند، ۲۲ سال پیش (سال ۸۲) افتتاح شد؛ چند هفته قبل مدیرعامل
آبفای زنجان گفت که «متاسفانه سد تهم را از دست دادیم.»
متاسفانه
از این قسم خبرها بسیار هست!
روشی
برای مهار مصرف آب توسط بخش کشاورزی ارائه یا عملی شده است؟
پارسال
یک مدیر دولتی در زنجان به روزنامه اعتماد گفته بود در برابر 500 چاه آب شرب، 9000
حلقه چاه آب کشاورزی در استان وجود دارد! تعداد بسیار زیادی از مردم به عنوان
کشاورز از آب در حد «مفت» (به دلیل این که آب در اقلیم ایران بسیار کم است و باید
بسیار گرانتر فروخته میشد) بهره برده، کم و بیش ثروت اندوخته و حالا هم مدعیاند.
حاکمیت هم عموما به دلیل پرهیز از تنشهای اجتماعی هم در مقابله با حفر چاههای
غیرمجاز و مدیریت کشاورزی بر اساس آمایش سرزمینی جدی عمل نکرد هم همه چیز را به
گذر زمان و روزمرگی واگذار کرد و عملا ترجیح داد قهر طبیعت و خشکشدن قناتها و
چاهها و روخانهها داغ بر دل ایرانی و کشاورز ایرانی بنشاند و مصرف بیرویه آب به
این شکل متوقف شود! این یک بیکفایتی واضح بود و چوب آن را ایران و ما ایرانیهای
مقیم ایران، دور هم خوردهایم و باز هم خواهیم خورد! به نظر میرسد تنها راه
«خشکسالی» است و زوال قهری کشاورزی!
در سطح
فراملّی آیا جهان به نفع خود کاری از پیش خواهد برد؟
کورت
ونهگات (نویسنده شهیر و فقید آمریکایی) گفته بود: «داریم کلک این سیاره مفرح حیاتپرور
را در عرض کمتر از دویست سال میکنیم ... ما منابع سیارهمان را بر باد دادهایم،
از جمله هوا و آب را، طوری که انگار فردایی در کار نخواهد بود، به همین خاطر هم
حالا دیگر فردایی در کار نخواهد بود.» جای دیگری نوشته: «در تاریخ به عنوان اولین
جامعهای ثبت خواهیم شد که حاضر نشد خود را نجات دهد چون برایش هزینه داشت.» با
وضعیت کنونی، چشمانداز اصلا امیدوارکننده نیست؛ آمریکای ترامپ، چین و هند که به
تنهایی نیمی از گازهای گلخانهای جهان را تولید میکنند، اهل کوتاه آمدن نیستند و
اعتنایی به پیمانهای بینالمللی کاهش گازهای گلخانهای نمیکنند. آقای دکتر ثبوتی
در نشست علمی گرمایش زمین در موسسه روزبه، خیلی خوب به این مسئله اشاره کردند و از
جمله به یادها آوردند که در ایران ِ خود ما هم نهادهای تصمیمگیر با جریان کاهش
تولید گازهای گلخانهای همدل و همراه نیستند. جهان طی سالهای اخیر پر از تنشها
و پیشبینیناپذیریهای اقتصادی بزرگ شده و حتی خبر رشد استفاده از انرژیهای پاک
هم در برابر وسعت خبرهای بد، زود از یاد امیدواریهای ما میروند. انگار همهگیری
کرونا یک هشدار حاشیهای بود که نشان بدهد دولتها و ملتها برای غلبه بر بحرانها
چقدر زیاد به «همکاری» فیمابین محتاجاند؛ متاسفانه درس کرونا برای کلاس گرمایش
زمین و آب، گویا از یادها رفته است.
وضعیت
در کشور ما به مراتب نگرانکنندهتراست؛ گزاف نیست اگر بگویم فقط یک قلم «ابر
بحران آب» برای یک کشور ضعیفشده از نظر اقتصادی کافی بود تا دولتمردان آن دو دستی
توی سرشان بزنند ولی ما همزمان دچار چند بحرانیم! در حالیکه عمده آب شرب از منابع
زیرزمینی (چاهها و آبخوانها) تامین میشود، تمرکز روی ذخیره ناچیز سدها، احتمالا
راهی است برای فرار از مسئولیت نیمقرن مدیریت غلط و تاراج منابع آب زیرزمینی و
بار کردن همه کوتاهیها روی دوش آسمان؛ که «چرا نمیباری؟»!
من یکی
خیلی نگران و ناامیدم؛ این که در قرن 21 مردم کشوری بزرگ و تاریخی بابت آب خوردن و
بهداشت، گرفتار بحران باشند و حتی بیم تخلیه پایتخت برود؛ آیا مضحک است، غمانگیز است، ناامیدکننده است یا خشمبرانگیز؟!