سیدمرتضی موسوی: درصد قابل توجهی از جوانان در استان ما از حداقل امکانات برای تشکیل یک زندگی زناشویی محروم هستند و به عبارتی خودشان سربار پدر و مادر خود هستند و در چنین شرایطی ازدواج و تشکیل خانواده یک تصمیم بسیار سخت و هزینهبر به حساب میآید
پایگاه خبری صدای زنجان-
کاهش نرخ ازدواج در کشور در حال تبدیلشدن به یک چالش و بحران است؛ بحرانی که اگر
در مورد آن اقدامات اساسی صورت نگیرد در آینده جبران آن بسیار سخت یا امکانناپذیر
خواهد بود.
اگر بازه دادههای آماری را یک
دهه گذشته در نظر بگیریم به گواه آمارهای دفتر سلامت جمعیت و خانواده وزارت
بهداشت، ازدواج 40 درصد کاهش داشته؛ چرا که در سال ۸۹ تعداد ازدواجهای ثبت شده
۸۹۰ هزار مورد بوده و این تعداد در سال گذشته با ۴۰درصد کاهش به کمی بیش از ۵۰۰
هزار ازدواج تنزل یافته است.
سازمان ثبت احوال نیز ضمن
اعلام اینکه متولی اصلی ارائه آمارهای ازدواج و طلاق فقط و فقط این سازمان است
گفته میانگین سن ازدواج در کل کشور در دامادها ۲۹.۲ و در میان عروسها ۲۴.۴ است.
هر چند وزارت بهداشت معتقد است این عدد برای دامادها 27 و برای عروسها 24 است.
در این زمینه «سیدمرتضی موسوی»،
پژوهشگر و جامعهشناس در رابطه با دلایل کاهش نرخ ازدواج و تغییر نگرش جوانان در
امر ازدواج و اینکه ایا این تغییر نگرش میتواند در زمینه کاهش نرخ ازدواج موثر
باشد، با اشاره به اینکه یکی از مباحث مهم در حوزه جامعهشناسی، مفهوم شکاف و یا
گسست نسلی است که بر این اساس، بین ارزشها و نگرشهای دو نسل تفاوت فاحش و گاهی
آشتیناپذیر وجود دارد، میگوید: یکی از مقولههای مهم در حوزه شکاف نسلی، معیارهای
ازدواج و انتخاب همسر و نوع نگاه به زندگی مشترک است.
معیارهای ازدواج تغییر کرده
است
وی اظهار میکند: برای نسلهای
پیشین نظیر نسلهای دهه 40، 50 و 60 که متأثر از ساختار یک جامعه سنتی بودند و
هنوز مدرنیته تأثیرات عمیق خود را نگذاشته بود، معیارهای ازدواج نیز بیشتر به
مقولههایی همچون نجابت، پاکی، صداقت، نوع پوشش، ایمان، اهل نماز و روزه بودن و
غیره مربوط میشد و این موارد برای هر دو طرف چه دختر و چه پسر، جزو معیارهای مهم
و اصلی قلمداد میشد و شاغل بودن زن و اینکه منبع درآمد بودن زن بهعنوان یکی از
معیارهای اصلی انتخاب همسر مورد توجه و تأکید از طرف خواستگار و یا خواستگارانش
قرار گیرد، چندان محلی از اعراب نداشت.
بلکه خانهداری و اینکه بتواند
کدبانوی خوبی باشد یکی از امتیازهای مهم برای یک دختر به حساب میآمد. همچنین در
مورد نوع پوشش خانمها، که یکی از معیارهای مهم و اساسی ازدواج برای نسلهای پیشین
بود نسل دهه هفتاد حساسیت چندانی نسبت به این مسأله ندارد.
تعداد ازدواج در سال 98 در
مقایسه با سال 91، پنجاه و پنج و نیم درصد کاهش داشته است
این جامعهشناس ادامه میدهد:.طی
این 15 سال اخیر بیشترین آمار ازدواج استان زنجان مربوط به سال 1391 هستش که 18048
مورد بوده است و از سال 1391 شاهد کاهش میزان ازدواج در این استان هستیم طوری که
در سال 1392 ما شاهد کاهش حدود 24 درصد ازدواج هستیم و این روند کاهش هر سال تکرار
می شود. به طوری که تعداد 18048 مورد ازدواج در سال 1391 به 8030 مورد در سال 98
میرسد یعنی تعداد ازدواج در سال 98 در مقایسه با سال 91، 5/55 (پنجاه و پنج و نیم
درصد) کاهش داشته است.
این پژوهشگر با اشاره به این
موضوع که چرا طی این سالها چنین کاهشی را در میزان ازدواج شاهد هستیم میتواند
علتهای مختلفی داشته باشد، اظهار میکند: یکی از علتهای بالا بودن نرخ ازدواج در
دهه اول 90 و کاهش آن طی سالهای اخیر شاید به خاطر انفجار جمعیتی ناشی از متولدین
دهه 60 باشد که این نسل شاهد مشکلاتی در کمبود مدارس ابتدایی، حجم بالای متقاضیان
کنکور در یکی دو دهه قبل، مشکلات مربوط به استخدام و غیره بوده و وقتی این نسل به
سن ازدواج رسید با توجه به اینکه این افراد در سن ازدواج بودند، این انفجار جمعیتی
خودش را در افزایش میزان ازدواج نیز نشان داد که از این علت میتوان به عنوان علت
طبیعی افزایش نرخ ازدواج در دهه اول 90 و کاهش آن در سالهای بعد یاد کرد.
بیکاری و عدم اشتغال و یا
پایین بودن منبع درآمد قشر جوان؛ علت اصلی کاهش ازدواج
وی خاطرنشان میکند: اما به
لحاظ جامعه شناختی اتفاقهایی نیز در سالهای اخیر رخ داده که به نظر میرسد، میتوان
از عوامل تأثیر گذار در کاهش نرخ ازدواج در سالهای اخیر باشد که میتوانیم از آن
تحت عنوان بالابودن هزینه ازدواج در جامعه خود یاد کنیم که یکی از مهمترین این
موارد بحث بیکاری و عدم اشتغال و یا نبود منبع درآمد قشر جوان است که درصد قابل
توجهی از جوانان در استان ما از حداقل امکانات برای تشکیل یک زندگی زناشویی محروم
هستند و به عبارتی خودشان سربار پدر و مادر خود هستند و در چنین شرایطی ازدواج و
تشکیل خانواده یک تصمیم بسیار سخت و هزینهبر به حساب میآید.
به گفته موسوی، امروزه حتی
برای جوانی که کارمند بوده، اینکه بخواهد پول رهن و اجاره را پرداخت کند و حداقل
لوازم مورد نیاز مثل یخچال، قالی، اجاق گاز وغیره را برای خود تهیه کند تقریباً یک
امر غیرممکن و بسیار سخت محسوب میشود، چه برسد به جوانی که همچنان بیکار هست و
هیچ منبع درآمدی ندارد.
زندگیهای زناشویی دیگر آن
دوام سابق را ندارد
وی خاطرنشان میکند: یکی از
عواملی که میتواند کاهش میزان ازدواج در طی سالهای اخیر را توجیه کند، مربوط به
تجربه زیسته افراد مجرد در جامعه است که بر اساس این تجربه زیسته که یک تجربه
دردناکی است، این گروه شاهد این موضوع هستند که زندگیهای زناشویی دیگر آن دوام سابق
را ندارد و میزان طلاق به شدت افزایش یافته است.
این پژوهشگر اظهار میکند:
کار به جایی کشیده است که ممکن است در خانواده و یا در بین اقوام و آشنایان و یا
دوستان خود، افرادی را سراغ داشته باشیم که زندگی مشترکشان متلاشی شده و یا اگر
به طلاق هم منجر نشده، اختلاف و درگیریهایی که زوجین با یکدیگر دارند باعث شده که
ازدواج همانند سابق و چند دهه قبل، نه تنها جذابیت چندانی نداشته باشد بلکه تن
دادن به آن، یک امر خطیر و پر از ریسک به حساب بیاید. بنابراین این موضوعات،
مواردی است که میتواند در انگیزه جوانان برای تن ندادن به ازدواج و ترجیح زندگی
مجردی به زندگی متأهلی تأثیر بگذارد.
او با انتقاد از آمارهایی که
برخی از مدیران و مسئولین در این زمینه میدهند، عنوان کرد: توجه به این نکته در
این زمینه ضروری است که وقتی هر سال شاهد کاهش ازدواج هستیم، بالاخره این کاهش
ازدواجها باعث میشود که تعداد طلاقها نیز کاهش یابد. چون وقتی ازدواجی شکل نمیگیرد،
طلاقی هم رخ نخواهد. به عبارتی دیگر ما باید ورودی داشته باشیم تا خروجی. اینکه به
عنوان مثال در سال قبل ما 2 هزار طلاق در استان داشتیم و امسال 1900 طلاق داریم و
نسبت به سال قبل 100 مورد کاهش داشتیم، مصداق درستی نیست و ما میبینیم که برخی از
مدیران و متولیان مصاحبه میکنند و میگویند که این 100 مورد کاهش بخاطر اقدامات
ما و سازمان ما بوده است. در حالی که این کاهش نه بخاطر اقدامات آن مدیر و آن سازمان،
بلکه بخاطر کاهش ازدواج و یک فرایند طبیعی بوده است.
وی در این رابطه ادامه میدهد:
اگر اقدامات اینها واقعا تأثیرگذار هست ما باید شاهد تغییر در درصد ازدواج به
طلاق باشیم یعنی در عمل باید این اتفاق بیفتد که همانند سالهای 89 و 90 از هر 11
مورد ازدواج یک مورد به طلاق منجر شود و نه اینکه مثل سالهای اخیر، از هر چهار
مورد ازدواج یک مورد طلاق صورت بگیرد. به عبارتی دیگر، اینکه هر سال شاهد کاهش
طلاق هستیم، این امر متأثر از پایین بودن نرخ ازدواج در سالهای اخیر هست و نه
ناشی از عملکرد فلان مدیر و فلان سازمان.
این پژوهشگر خاطرنشان میکند:
اگر واقعا اقدامات مسئولین مؤثر است، بیایند و کاری بکنند که نرخ ازدواج در
استان افزایش یابد. اینکه ما بخواهیم کسی را که بخاطر بیکاری شوهرش میخواهد طلاق
بگیرد، او را به مراکز مشاوره ارجاع دهیم و انتظار داشته باشیم که با مشاوره و
روانشناسی میتوانیم مشکل زندگی زناشویی آنها را حل کنیم، مصداق آن شعر حضرت
مولاناست که می فرماید:
گفت آن دارو که ایشان کرده اند/ این عمارت نیست ویران کرده اند
942
انتهای پیام/