مادربزرگ همیشه عادت داشت که پیچ رادیو را باز کند و وقتی گلدانهای کنار پنجره را با آبپاش آب میدهد، به صدای گوینده رادیو گوش بدهد که از دغدغههای مردم حرف میزد. او میگفت که کل زندگیاش با رادیو عجین بوده است. مرد گویندهای که هیچ وقت چهره او را ندیده بود، اسم پسرش را در میان اسرای جنگ هشت ساله خوانده بود و با او برای اسیر شدن پسرش گریه کرده بود. با همین رادیو روزهای بدون پسرش را طی کرده بود. روزهای تنهاییاش را و حالا صدای رادیو، برای او صدای پسرش بود وقتی که او گلدانهای شمعدانی را آب میداد و چشم انتظار آمدن نوههایش بود
مادربزرگ همیشه عادت داشت که
پیچ رادیو را باز کند و وقتی گلدانهای کنار پنجره را با آبپاش آب میدهد، به
صدای گوینده رادیو گوش بدهد که از دغدغههای مردم حرف میزد. او میگفت که کل زندگیاش
با رادیو عجین بوده است. مرد گویندهای که هیچ وقت چهره او را ندیده بود، اسم پسرش
را در میان اسرای جنگ هشت ساله خوانده بود و با او برای اسیر شدن پسرش گریه کرده
بود. با همین رادیو روزهای بدون پسرش را طی کرده بود. روزهای تنهاییاش را و حالا صدای رادیو، برای او صدای پسرش بود وقتی
که او گلدانهای شمعدانی را آب میداد و چشم انتظار آمدن نوههایش بود.
به گزارش روزنامه صدای زنجان
4 اردیبهشت ماه، به عنوان روز ملی رادیو شناخته میشود، اولین فرستنده عمومی رادیو
در ایران به ساعت نوزده ۴ اردیبهشت ۱۳۱۹ در تهران با نام رادیو تهران گشایش یافت.
از فردای آن روز برنامههای عادی رادیو آغاز شد و چون برنامهها تنها در تهران
قابل دریافت بود رادیو تهران نامیده میشد.
این روزها اما فرکانس رادیو
برروی هر طول موجی سوار است و رادیو همراه رانندگانی است که مسافرکشی میکنند یا نگهبان
ساختمانی که در اتاقک خود مجبور به ماندن است.
«لیدا شاهمرادی» از جمله گویندگانی
است که سالهای زیادی را در رادیو زنجان به گویندگی پرداخته است.
او با اشاره به اینکه از سال
86 وارد رادیو شده است، میگوید: دقیقا اردیبهشت 86 همزمان با روز رادیو وارد رادیو
شدم و نزدیک 13 سال هست که در زمینه نویسندگی و گویندگی و تهیهکنندگی رادیو فعالیت
دارم.
او ادامه میدهد: رادیو شبیه
خانه مادربزرگ میماند، ساده و صمیمی و گرم و مهربان است و شاید موردی که بیشتر از
هر مورد دیگری باید به آن توجه کرد این است که خانه رادیو، خانه همدلی و همراهی و
صداقت هست و کسانی که در رادیو فعالیت دارند اساسا آدمهای بیریایی هستند و این
را در روابط تکتک همکارانم دیدهام. افرادی که هیچ وقت دلشان نخواسته دیده شوند و
فقط خواستهاند که شنیده شوند و حرفهایی بزنند که از جنس خود مردم باشد.
شاهمرادی اظهار میکند: رادیو
زنجان یکی از موفقترین رادیوهای کشور هست چون مخاطبین والایی دارد و کسانی که
شنونده رادیو هستند خوشبختانه خیلی همراه و همپا و رفیق رادیو هستند. ضمن اینکه
نظرسنجیها نشان داده است که ما شنوندگان خوبی در این زمینه داریم و این باعث
افتخار است که مردم را پای رادیو بنشانیم و همواره تلاشمان را میکنیم که کلاممان
از جنس مردم باشد، با لهجه مردم حرف بزنیم و به زبان آنها سخن بگوییم و در کنار
آنها باشم و نگاه رو در رو به هم داشته باشیم.
او اظهار میکند: من هم دختر
همین سرزمین و بچه همین خاک هستم و باید مثل خود مردم حرف بزنم و مثل آنها فکر کنم
و مشکلات را بیان کنم چرا که آنها فقط صدای من را میشنوند و تصویری از من ندارند.
اگر کلامت و حرفت صمیمی نباشد اصلا قبولت نمیکنند.
وی میافزاید: بهترین
انتقاد؛ انتقادی است که از جانب مخاطب شنیده میشود چرا که ما برای مخاطب و شنونده
برنامه تولید میکنیم پس حرف، سلیقه و پیشنهاد مخاطب واقعا برای ما اهمیت دارد.
او میگوید: همیشه گفته میشود
که رادیو رسانهای گرم، سهلالوصول و مهربان است و دلیلش این است که ما وقتی کاری
را انجام میدهیم و درگیر فعالیتهای اقتصادی خودمان هستیم، میتوانیم رادیو هم
گوش کنیم و رادیو همراه ما است در حالی که
در همین شرایط نمیتوانیم تلویزیون تماشا کنیم ولی رادیو این طور نیست،
کنار شما و همراه شما است و شما کارتان را انجام میدهید و رادیو هم گوش میدهید و
به همین خاطر است که گفته می شود رادیو رسانهای سهلالوصول است هر چند تلویزیون
جایگاهش ویژهتر و خاصتر است ولی به همان اندازه تولید برنامه برای تلویزیون هم
سختتر است چرا که رنگ و نور و تصویر و چند آیتم دیگر باید دست به دست هم بدهند که
برنامهای در تلویزیون تهیه و تولید شود ولی رادیو این طور نیست رادیو نسبت به تلویزیون
کم هزینهتر ولی صمیمیتر؛ سهل الوصولتر و گرمتر است. ضمن اینکه یکی از فاکتورهای
اصلی رادیو تخیل و خیال است. وقتی صحبت میکنیم مخاطب سوالات را در ذهن خودش میچیند
و رنگ و تصویر و محیط را خودش به شکلی که دوست دارد، در ذهنش تصویر میکند و به
خاطر همین موضوع است که رادیو صمیمیتر است چون از جنس تخیل خود افراد است.
شاهمرادی با اشاره به
فاکتورهای مورد نیاز برای گویندگی میافزاید: قطعا صدای خوب در این زمینه تاثیرگذار
است اما عامل کافی نیست، چه بسا گویندههایی که صدای تاپ و خاصی ندارند اما چون
توانایی ارتباط با مردم را یاد گرفتهاند و فراز و فرود را در صدایشان رعایت میکنند
و نسبت به جامعه هدف آگاهی لازم دارند گویندگان موفقی هستند. یک گوینده حتما نیازمند
تمریناتی است و دورههایی را باید سپری کند و کتاب و سواد لازم است چرا که گویندهای
که کتاب نخواند و فیلم نبیند و از محیط پیرامون خود بیخبر باشد و از فضای مجازی و
مشکلات مردم بیخبر باشد، گوینده مطرحی نخواهد بود چون ناآگاهی و بیسوادی به گوینده ضربه میزند. گویندهای که از
اتفاقات جامعه خبر نداشته باشد، کاری که انجام میدهد به ثمر نمینشیند چرا که
مخاطب او مردم هستند.
این گوینده به بیان خاطرهای
از دوران کاری خود میپردازد و میگوید: برنامههای «آنا یوردیم» و «کندیمیز» را
سالها است که اجرا میکنم ولی خاطرهای که دارم این است که یک سالی پیرمردی شاید
90 ساله با من تماس گرفت و گفت که با هزار زحمت شماره شما را پیدا کردم که ببینمتون
و من با پدرم همراه شدیم و رفتیم تا ایشان را به عنوان یک مخاطب ببینیم و وقتی به
خانه ایشان رفتیم خانم او به ما گفت که باورتان نمیشود که همسر من هر روز با صدای
رادیو زنجان بیدار میشود و هر روز هر آنچه که شما میگویید را انجام میدهد. از
توصیههای تغذیهای تا توصیههای ورزشی و بهداشتی و هر چیزی که رادیو زنجان میگوید،
انجام میدهد و علاقه داشت که شما را ببیند و دلیلش هم عشق و علاقهای بود که به
رادیو دارد. این موضوع روی من بسیار تاثیر گذاشت ضمن اینکه فردای روزی که ما رفتیم
و ایشان را دیدیم، این پیرمرد دوست داشتنی فوت کردند و در طی گفتگویی که روز قبلش
با هم داشتیم به من گفتند که آخرین آرزویی که من داشتم این بود که شما را از نزدیک
ببینم و گفتند که شما که در مورد حضرت زینب صحبت میکردید سوزی که در صدای شما
بود، بیاختیار من را روانه حرم میکرد و من از اینکه این ارتباط عاطفی بین من و
مخاطب شکل گرفته بود، متاثر بودم.