صدای_مخاطبان
سلام و
خسته نباشیدی جناب اقای حسین منصوری در مورد نانوایی خیلی جدی حرف میزنی چون اختیار
ارد دستتون هست خواهشن اقای منصوری بیشتر از نان مصرفی را براتون بشمارم شیر برنج
شکر نمک گوشت قند پنیر ماست ماکارونی حبوبات خیلی چیزهای دیگه هم هست نباید نظارت فقط
بر نان باشد چون مردم فقط مصرفش نان هست
صدای_مخاطبان
باسلام
و خسته نباشید.
مستمری
اداره بهزیستی برای جامعه ناشنوایان که بهصورت یک کمکهزینه معیشتی برای کل خانوار
پرداخت میشد، بهطور کامل قطع شده است.
دلیل اعلامشده
از سوی بهزیستی این بوده که هر فردی که حقوق دریافت میکند، نباید مستمری داشته باشد؛
در حالی که این حقوق اندک، حتی حداقلهای یک زندگی ساده را هم تأمین نمیکند.
در شرایطی
که تورم و گرانی بیداد میکند، مردم برای تأمین ابتداییترین نیازهای خود با مشکل مواجهاند
و سفرهها روزبهروز کوچکتر میشود.
ما بیش
از بیست بار برای پیگیری مراجعه کردهایم، اما هیچ پاسخ شفاف، قانعکننده و مسئولانهای
دریافت نکردهایم.
قطع این
کمکهزینه، فشار سنگینی بر خانوادههای ناشنوا وارد کرده و این وضعیت قابل قبول نیست.
ما خواستار
پاسخگویی روشن و رسیدگی فوری مسئولان مربوطه هستیم.
صدای_مخاطبان
اینجانب
بعنوان یک شهروند و مراجعه کننده معمولی به شهرداری منطقه ۳ زنجان در ۲روز اخیر همواره
با قطعی سامانه به گفته کارکنان مواجه بودم و همچین دستگاه دریافت عوارضی خراب و بلا
تکلیفی مردان و زنان پا به سن گذشته و مراجعه کننده برای پرداخت عوارضی به بانک و متصدیان
بانکها می گفتند خانم یا آقا اینو با خود پرداز ها پرداخت بکنید و کپی داشته باشید
و آنها میگفتند ما سواد نداریم تو رو خدا کار ما را راه بیندازید خدا خیرتون بده.
آنها هر کدام از راههای دور و نزدیک در این سرمایه
سخت زنجان مراجعه داشتند و پای پیاده یا همراه فرزندانشان زیر لب غر غر میکردند کارها
از ریشه خراب است.
و اما کارمندان
بی کار نشسته پشت میز یا در حال مکالمه با یکدیگر و....
از قضا
قبل از مراجعه بنده هم چند نفر گفته بودند
خدا به دادت برسه که کارت اونجا افتاده خلاصه وقتی مراجعه کردم تازه فهمیدم منظورشان
چی بود؟
گاها کارمندان پشت میز نیستند اگر هم هستند پاسخگو
نیستند و یه در حال مکالمه به تلفن همراه و حالا قطعی اینترنت هم مزید بر علت بود.
با پیگیری دو روزه بنده از مسئول واحد فاوای شهرداری
و روابط عمومی شهرداری مرکز البته عدم پاسخگویی و مسئول روابط عمومی شهرداری منطقه
۳ حدود ساعت ۱۲ونیم دوشنبه ۸دی سامانه بعد
از تماسهای مکرر وصل و بعد ۴بار مراجعه از نقاط مختلف شهر بنا به فعالیتی که دارم فقط
دو دستگاه سیستم پاسخگوی مراجعین بود با کارمندان باجه در آمد و نوسازی که آقایان مرادلو
و قاسمی بدرستی به مراجعه کنندگان پاسخگو نبودند و در صورت اعتراض مراجعه کننده هم
با بی ادبی تمام برخورد می شد که صداتو بیار پایین وگر نه کارتو انجام نمیدیم و...یا
اینکه تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی.
همینی که هست و....ودر نهایت اتمام وقت اداری و ساعت
۲ و سیستم ها خاموش و سرویس کارمندان تو محوطه منتظر.
اما در آخرین بار مراجعه به کارمند در آمد های
شهرداری قاسمی با این عنوان که کار تو رو من انجام نخواهم داد و من بعد از دو روز مراجعه
بی نتیجه با خودم فکر میکردم برای پرداخت دو تا قبض حدود دو روز تایم اداری زمان و
یک جریمه سرعت غیر مجاز راهور برای ذوق زدگی اتصال سامانه شهرداری منطقه ۳ زنجان و
تماسهای گرفته شده با مسئولین مرتبط و عدم پاسخگویی اکثر آنها چی عایدی داشتم. حتی
خانمی میگفت تجربه نشان داده نباید اعتراض بکنیم منم اینو خواهرانه بهت پیشنها میکنم
اینجا باید به دروغ هم شده آرام باشید و لبخند
بزنید تا کارتو راه بندازند!!
و امامن
در نهایت به این نتیجه رسیدم که باز وعده فردا
به من داد ه شد و کارم به فرداها موکول شد و فکر میکنم فردا هم با وجود این کارمندان
روز از نو و روزی از نو .
شهروند
مراجعه کننده به شهرداری منطقه ۳زنجان
صدای_مخاطبان
با سلام
و احترام
و تبریک
فراوان به مناسبت هفتهی سوادآموزی، هفتهای که باید یادآور تلاش، ایثار و دلسوزی
آموزشدهندگانی باشد که بیهیچ چشمداشتی چراغ دانایی را در دل محرومترین نقاط روشن
نگه داشتهاند.
اما افسوس…
در حالی
که روح واقعی سوادآموزی در دستان معلمان بینام و نشانِ این سرزمین میتپد، در بسیاری
از جاها شاهد وارونگی ارزشها هستیم؛ جایی که تقدیر از دلسوزان واقعی جایش را به تقدیر
از مسئولانی داده که از پشت میز، ثمرهی زحمات آموزشدهندگان را به نام خود ثبت میکنند.
آموزشدهندهای که با عشق کار میکند، با امید تعلیم
میدهد، اما نه حق بیمه دارد، نه امنیت شغلی، نه صدای شنیدهشدهای در میان تصمیمگیران.
اوست قهرمان خاموشِ آموزش و پرورش، اما در هفتهای که
باید از او یاد شود و تکریم گردد، باز هم فراموش میشود؛ گویی سهمش تنها بلاتکلیفی،
بیعدالتی و سکوت است.
امروز،
دل آموزشدهنده شکست…
نه از سختی
کار، بلکه از بیمهریها و نادیدهگرفتن سالها خدمتش.
او نمیخواهد
تقدیرنامهای بگیرد، فقط میخواهد دیده شود، به رسمیت شناخته شود، و حقوق طبیعیاش
به او بازگردد.
هفتهی
سوادآموزی باید هفتهی شنیدن صدای آموزشدهندگان باشد، نه تجلیل از خودِ مسئولان.
شاید زمان
آن رسیده که در کنار شعارها، اندکی عدالت و انسانیت را هم تمرین کنیم.
بیصدا_نباشیم