پایگاه خبری صدای زنجان-
در دنیایی که با گذراندن جنگهای وسیع و کشتارهای گروهی و جمعی به بهانههای مختلف
از جمله تفاوتهای مذهبی و نژادی تلاش میکند آثار مخرب باقیمانده از این فرایند
را با تاسیس نهادها و سازمانهای مختلف کاهش دهد، کماکان شاهد بروز تقابلهایی
ناعادلانه و مخالف اصول صلحطلبانه جهانی و بینالمللی هستیم.
فارغ از دلایل سیاسی و قدرتطلبی
برخی حکومتها که هنوز به باورهای انسانی و اخلاقی در جهت برقراری صلح دست نیافتهاند
و کماکان در پی حفظ قدرت- به قیمت گرفتن جان همنوعان خود- هستند نقش موثر عوامل و
گروهها و پدیدههای مختلف و همچنین افراد و کنشگران را در این مسیر نمیتوان نادیده
گرفت. چه در راستای کمک به دستیابی به آشتی و آرامش جهانی و مبارزه با نابرابریهای
جنسیتی و نژادی و مذهبی و... و چه در جهت مخالف آن.
از جمله نقشآفرینی ورزش نیز
در این میان پررنگ و موثر است چراکه ورزش دیگر فقط محدود به فعالیتهای بدنی یا
تفریح و سرگرمی نیست بلکه کارکردهای مختلفی اعم از اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، محیطزیستی،
بهداشتی و سیاسی و بینالمللی پیدا کرده است. به طوری که امروزه ورزش به رقابتی تبدیل شده است که گهگاه میدانی
برای پیشبرد و تحقق منافع ملی و بینالمللی میان کشورها به شمار میرود. در این
راستا امروزه اسناد بینالمللی جدیدی به ورزش توجه کردهاند و در این چارچوب،
مفهوم دیپلماسی ورزشی شکل گرفته است.
برای مثال پس از کشتارها در
ترکیه علیه مردمان کردزبان سوریه، دیدیم که بازیکنان تیم ملی این کشور پشت سیاست ایستادند
و حتی در حرکتی نمادین که نشانی ارتشی داشت از این کشتار حمایت کردند. چند روز پیش
هم مجدداً نژادپرستی دستمایه یک خبر جدید در فوتبال اروپا شد. حدود دقیقه ۲۰ بازی
باشاک شهیر و پاری سن ژرمن بود که اتفاقی غیرمنتظره رخ داد؛ داور مسابقه، پس از
گزارشی از سوی داور چهارم، مربی باشاک شهیر را اخراج کرد. اما این کارت قرمز به
جنجال پایان نداد. مربی معتقد بود که داور چهارم او را «مرد سیاه» خطاب کرده و به
همین دلیل بازیکنان باشاک شهیر زمین را ترک کردند. بازیکنان تیم پاری سن ژرمن هم
از این حرکت آنها حمایت کردند و از میدان بیرون رفتند. به این ترتیب بازی نیمهتمام
ماند.
معضل نژادپرستی سالهاست که در
فوتبال اروپا وجود دارد. نهادهای ملی، قارهای و بینالمللی فوتبال تلاش زیادی
کردهاند که این معضل را حل کنند، اما همچنان نژادپرستی اتفاقی مشکلساز است. حتی
وقتی ویروس کرونا مانع ورود تماشاگران میشود.
حافظه فوتبال اروپا پر است از
رفتارهای نژادپرستانه. شاید جریانسازی از طریق چنین رفتارهایی به نوعی عواملی به
حساب آیند برای ترغیب حاکمان و قدرتمندان در راستای گسترش بیشتر رفتارهای سودجویانه
و خلاف عرفها و قواعد بینالمللی و جویای صلح.
این در حالی است که در طول تاریخ
شاهد اتفاقات و عکسالعملهایی از جانب ورزشکاران بودهایم که توانسته است جلوی بسیاری
از تبعیضات را بگیرد و تاثیرات مثبتی در راستای دستیابی به صلح و آزادی و برابری
بگذارد. صادق زیباکلام معتقد است ورزش میتواند بر یکسری معیارهای صرفاً انسانی
تاکید کند. خارج از مذهب، ایدئولوژیهای سیاسی، خرافهها و تعصبات و غیره. حالا اینکه
ورزش چقدر توانسته این نقش را ایفا کند بالطبع قابل بحث است.
متن کامل این گفتوگو به شرح زیر
است:
نظر شما در مورد نحوه و لزوم ایجاد
«دیپلماسی ورزشی» در دنیای امروز چیست؟
ورزش میتواند در جهت صلح، در جهت نزدیکی ملتها
و در جهت ایجاد تفاهم موثر واقع شود. اساساً چنین نگاهی در المپیک و سایر عرصهها
و رویدادهای بینالمللی نسبت به ورزش ایجاد شده و مفهوم دیپلماسی ورزشی را شکل
داده است. شاید با این نگاه و باور، در ورای تعصبات و تفکرات و باورهای یک ملت که
بر آن پافشاری هم میکنند، ورزش بتواند بر یکسری معیارهای صرفاً انسانی تاکید کند.
خارج از مذهب، ایدئولوژیهای سیاسی، خرافهها و تعصبات و غیره. حالا اینکه ورزش
چقدر توانسته این نقش را ایفا کند بالطبع قابل بحث است.
میزان تاثیرگذاری ورزش را در
جوامع مختلف، به لحاظ نیل به صلح و مقابله با نابرابریها چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که شاهد هستیم، نمیتوان
در کشورهای مختلف یک نتیجهگیری و یک جمعبندی مشترک به دست آورد. قطعاً در کشورهایی
که از نظر سیاسی و اجتماعی توسعهیافتهتر هستند ورزش به آن اهداف انسانی خودش نزدیکتر
میشود. در عین حال جامعه از قشرها و لایههای مختلفی تشکیل شده و در هیچ جامعهای
ما نمیتوانیم از همه کسانی که به استادیوم میروند یا به ورزش علاقهمند هستند یا
ورزشکارند یک رفتار ویژه یا واحد انتظار داشته باشیم.
ایدئولوژی و جهتگیریهای سیاسی
چه نقشی در این رخدادها ایفا میکنند؟
در این راستا و در ادامه پاسخ
قبل، برای مثال شاهد هستیم که در برخی از کشورهای پیشرفته هم حتی مثلاً در استادیوم
فوتبال به یک فوتبالیست سیاهپوست توهین میشود. در حالی که در برخی از کشورهای دیگر
چنین نگاهی کمتر حاکم است و ورزش برایشان صرفاً ابزار ایدئولوژیک نیست؛ مثلاً شاهد
بودهایم که برخی از فوتبالیستهای آمریکایی در اعتراض به سیاستهای تبعیض نژادی
در کشورشان حاضر نشدند در هنگام پخش سرود ملی بایستند یا دستشان را به نشانه
اعتراض مشت کردند و این از جمله بهرهبرداریهای مثبت از ورزش محسوب میشود.
با توجه به مسائل ایدئولوژیک و
سیاسی حاکم، پتانسیل موجود در این زمینه را در ایران چگونه بررسی میکنید؟
اگر بخواهیم بحث را به جامعه
خودمان محدود کنیم، به عقیده من بسیاری از مردم ایران از جمله برخی از مسئولان در
مورد بسیاری از مسائل، نژادپرستانه برخورد و رفتار میکنند و این مساله در عرصه
ورزش بیشتر خودنمایی میکند. در حقیقت به پیروزی ورزشی نگاهی متعصبانه یا تبعیضآمیز
دارند؛ مثلاً به خاطر دارم چند سال پیش وقتی ایران با نتیجه ۲ بر یک از عراق شکست
خورد، یک مفسر ورزشی این جریان را اینگونه عنوان کرد که «غرور ملی ما شکست خورد»،
«غرور ایرانی شکست خورد». بالعکس وقتی ما در یک میدان ورزشی به خصوص در مقابل یک
کشور عربی پیروز شدیم بارها تیتر روزنامهها شده که «فلان کشور عربی در برابر ما
زانو زد». یا وقتی در کشتی ما یک آمریکایی را زمین میزنیم یا به تیم ملی آمریکا
گل میزنیم تفسیر بر این میشود که ما آمریکا را شکست دادهایم و به زانو درآوردهایم.
اما من امیدوارم که در ایران کمتر شاهد چنین فضاها و برخوردهای ضد انسانی و
نژادپرستانهای باشیم آن هم در محیطهای ورزشی. و ای کاش مسئولان میتوانستند تلاش
خودشان را در این راستا جهت دهند که با آموزش صحیح، از پدیدههایی مانند دیپلماسی
ورزشی استفاده صحیح کنند و در راه ایجاد فرهنگ نوعدوستی بدون توجه به تمایزات فردی
گامهایی موثر بردارند.
شما به برخی بهرهبرداریهای
مثبت اجتماعی از ورزش هم اشاره کردید. آیا ورزش کشور ما نیز از این پدیده بهره
برده است؟
اگر بخواهم بگویم که آیا در ایران
ورزش توانسته است به اهداف و آرمانها… اگر بخواهم بگویم که آیا در ایران ورزش
توانسته است به اهداف و آرمانهایی چون وحدت و انساندوستی برسد یا خیر، پاسخ من
منفی است. ورزش در کشور ما متاسفانه نتوانسته به لحاظ اجتماعی نقش مثبتی داشته باشد.
اینها همان آثار منفی و ضد ورزشی است که میتواند اتفاق بیفتد. البته که ورزش میتواند
گاهی منعکسکننده برخی تعصبات و تبعیضات باشد.
منبع: اعتمادآنلاین
انتهای پیام