کد خبر: 5134
1399/10/27 - 9:54


پایان ناکام سریال «عنقا»

رستگاری آقازاده‌ها و یأس تماشاگران

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان- ماجرا از «گاندو» شروع شد. سریال گاندو که سال گذشته تولید و پخش شد، سرآغاز مسیر تازه‌ای بود برای انعکاس سیاست در قاب تصویر! اگر چه قاب سینما و پنجره سیما سال‌هاست که به رغم تنگناها و ممنوعیت و تشدید حساسیت‌ها، سوژه‌های سیاسی را رها نمی‌کند، اما سریال گاندو، مبدا تجربه‌ای خاص بود. زیرا که پس از اوج‌گیری موضوع نفوذ و تمرکز برای مهار نفوذی‌ها که به یاری افشاگری‌های ژورنالیستی نقل محافل و تشکل‌های سیاسی و فرهنگی شده بود، طرح سوژه‌های مربوط به روایت‌های کشف شده از نفوذ دشمنان در سال‌های جنگ و پس از آن در قاب آثار سینمایی و تلویزیونی امری بسیار طبیعی به شمار می‌رود ولی این بار در «گاندو» آرایش‌های جدیدی در قصه‌های نفوذی‌ها طرح شد.

بینندگان آثار سینمایی و تصویری طی چهار دهه اخیر عادت کرده بودند که نفوذی‌ها را به شکل جاسوس‌های ارسالی از قلب دشمن ببینند و معادله «مخالف نظام، دشمن مردم است» روزبه‌روز پررنگ‌تر بر قاب تصاویر جای می‌گرفت. گاندو اما قصه‌ای سیاسی-امنیتی را از میان سوژه‌های روز برگزید و مطابق سلیقه صاحبان صداوسیما که با اردوگاه مخالفان دولت روحانی هم نظر بودند، روایت کرد.

سریال گاندو شخصیت‌های سریال را به شکل کنایه‌آمیز از بین مسولان و مدیران رده بالای مستقر در دولت معرفی کرد. سناریو سریال گاندو برخلاف اسلاف خودش که محصول ابتکارات فرهنگی «سعید امامی» و همراهانش در وزارت اطلاعات بودن این بار از درون پرونده یک نهاد امنیتی موازی بیرون آمده بود و سکانس‌های سریال ملهم از اوراق پرونده‌ای ملی بودند که ابعاد بین‌المللی داشت. گاندو به ظاهر برای قدردانی از پاسداران امنیت مردم ساخته شد ولی تا مغز استخوان آلوده به اغراض سیاسی و برنامه‌های جناحی بود.

اگر سایه اقتصاد بر سر سریال آقازاده سنگینی نمی‌کرد چه بسا فرضیه انطباق نیت‌های سازندگان گاندو و آقازاده دور از ذهن نبود. اما این بار «آقازاده» از نعمت بودجه لایزال نفتی محروم بود و باید در یک فضای نیمه‌خصوصی با ظاهری شبه مستقل، بازار شبکه خانگی را تجربه می‌کرد. مهم‌تر این‌که، این بار سریال آقازاده نخستین محصول سازمان فرهنگی هنری اوج بود که با شراکت چهره‌ای مطبوعاتی-تلویزیونی پا به عرصه رقابت گذاشت. مخاطبان سریالی، که به قول طراح و تهیه‌کننده‌اش قرار است صدای بلند یک اعتراض یا بغض فروخفته‌ کف جامعه در برابر مفاسد اقتصادی بزرگ باشند، که هیچ گونه اطلاعی از میزان و نحوه مشارکت یا اعداد و ارقام قرارداد «حامد عنقا» و سازمان فرهنگی و هنری اوج ندارند!

«حامد عنقا» که از دانشکده حقوق به مطبوعات و از آن جا به صداوسیما هجرت کرده حالا در چهارمین دهه زندگی‌اش قدم بزرگی برداشته است. اگر جسارت‌های محتوایی و حاشیه‌های سیاسی و فرهنگی سریال را نیز در نظر نگیریم، گردش مالی پروژه «آقازاده» برای او گام بزرگی محسوب می‌شود.

انحراف از مسیر گاندو از همین جا شکل می‌گیرد. زیرا که ترکیب سازمان فرهنگی و هنری اوج به‌عنوان یکه‌تاز عرصه تهیه آثار سینمایی بزرگ در کنار تهیه کننده‌ای که نویسندگی سریال را بر عهده داشته و تنها شریک و سرمایه‌گذار است، نیازمند موفقیتی چشم‌گیر است. توفیقی که محتاج به کارگیری حداکثر امکانات، امتیازات و ارتباطات سرمایه‌گذاران است. این موفقیت باید به بهترین شکل متجلی شود و در صنعت سینما موفقیت اثر از چشم سرمایه‌گذار یعنی سود مالی حداکثری! همین هدف موجب می‌شود تا یگان مجهز تبلیغاتی سریال آقازاده، محور اصلی و پررنگ بیلبوردهای بزرگ محور اصلی شهر و صفحات کوچک گوشی‌های شهروندان را اشغال کنند.

طراحی نسخه‌های متعدد از تیزر تبلیغاتی سریال و بهره‌گیری از نفوذ زرد بازیگران و سلبریتی‌ها در این سریال برای فتح شبکه‌های اجتماعی تا دیدار با اعضای هیئت رئیسه مجلس نوپا در بهارستان تنها جلوه‌هایی از قدرت‌نمایی این یگان تبلیغاتی است. اما در سوی دیگر میدان، فرماندهی بخش نرم‌افزاری تبلیغات بر عهده طراح و نویسنده است و گویی به هنگام نگارش هر برگ از سناریو، بخشی از ذهن نویسنده آگاهانه و ناآگاهانه معطوف به طراحی عملیات تبلیغاتی بوده است. این روزها شاه کلید موفقیت آثار سینمایی و سریال‌های تلویزیونی جسارت و حاشیه است و حامد عنقا استادی ماهر در این کارزار است.

اگر به پروژه‌های اخیر «حامد عنقا» در حوزه سریال‌سازی نگاهی بیاندازیم به راحتی می‌توان این فرمول را از لایه پنهان سریال استخراج کرد: جسارت‌های مجاز و حاشیه‌های سودمند!

حامد عنقا به درستی دریافته است که در محیط فرهنگی سانسور زده چگونه براند. او مسیر داستان و صحنه‌های سریال‌هایش را به سمت موضوعات و وضعیت‌هایی می‌کشاند که با حرکت بر لبه خطوط قرمز چشمان تشنه و نگاه‌های کنجکاو تماشاگران عام را مجذوب کند. از سوی دیگر با بهره‌گیری از کلیدواژه‌های بحث‌های داغ خبری روزمره، نظر مثبت یا منفی محافل فرهنگی و هنری و سیاسی را به سمت کارش بچرخاند.

هوش خاکستری وی کمک می‌کند تا در این راه از همکاری و شراکت با سازمان‌های بزرگ دولتی و شبه‌حکومتی برای گریز از تیغ سانسور و حذف سکانس‌های خاص و تصاویر کمتر دیده شده، بهره‌مند شود و از طرف دیگر نیز می‌کوشد تا با برجسته‌سازیِ هم‌فکری و هم‌سویی سیاسی خود با مدیران ارشد سازمان‌ها و نهادهای متولی آثار فرهنگی و هنری، کارهایش را بیمه کند؛ زیرا که جبهه ارزش‌گرایان با این تصور که خروج وی از چارچوب‌ها، در راستای تحکیم مبنای ارزشی مشترک آنان است همیشه خاموش و اغلب حامی او هستند. حاشیه‌ها همیشه دو سویه‌اند و کسب امتیاز از حاشیه‌های متوالی که موجب شهرت سریال می‌شود، شگرد دیگر اوست.

«حامد عنقا» که به گفته خودش هیچ اکانتی در شبکه‌های اجتماعی ندارد به هنگام پخش سریال، تمام قد در وسط میدان می‌ایستد و نقش سخنگویی تیم سازنده سریال را نیز به فهرست کارهایش اضافه می‌شود. او در کوران گفت‌وگوهایش سبک و سیاق سریال جدیدش و پیام و محتوای آن را با فیلم «دندان مار» اثر مسعود کیمیایی یا بعضی آثار ابراهیم حاتمی‌کیا قیاس می‌کند و زیرکانه برای یک سریال مطلا، پدران طلایی خلق می‌کند. عنقا که تسلط همه جانبه‌اش در تولید سریال حتی در بخش‌های منتشر شده از پشت صحنه سریال آقازاده به روشنی دیده می‌شود، نتوانسته این میل را در گفت‌وگوهایی که به صورت مشترک با بهرنگ توفیقی (کارگردان سریال آقازاده) برگزار شد، پنهان کند.

عنقای ژورنالیست این بار ژنرال عرصه جدال‌های رسانه‌ای است. فیلم‌سازی که هیچگاه از حاشیه‌ها رویگردان نبوده و می‌تواند با مهارت از حاشیه رخداد بسازد و از دل رخدادهایی که کاملا خارج از متن و تصویر و قصد سریال خلق شده اند؛ پروژه را جلو ببرد. به این ترتیب همه حاشیه‌ها به دلیل این که فاقد ریسک تخریب کنندگی هستند، منجر به داغ‌تر شدن هشتگ سریالش می‌شوند، و برای او و پروژه‌اش سودمند است.

حاشیه ها در فرآیند انتشار سریال های شبکه نمایش خانگی گاهی چنان تاثیربخش می شوند که سرنوشت قسمت های پایانی سریال یا مجموعه های آتی آن را به دست می گیرند. جذابیت های این حاشیه های بی خطر و جدل های جدال گونه در سرزمین مجازی برای سازندگان سریال آقازاده آن چنان بود که نتوانستند از  فرصت ها و آیتم های آن در کمپین تبلیغاتی بگذرند. ابتکار سازندگان سریال آقازاده این بار ایجاد چند پروژه جدید و افزودن چندین آیتم اضافه به برنامه کمپین تبلیغاتی در فضای مجازی بود. ساخت اکانت تویتری به اسم آقازاده که به نمایندگی از سازندگان راهی برای تعامل با مخاطبان و علاقمندان سریال باشد در کنار مستند اقماری «بوی خون» که به گفته سازندگانش وظیفه تفسیر و تحلیل سریال «آقازاده» را به دوش دارد، از مهم ترین جلوه های این برنامه ابتکاری بود.

پخش مستند«بوی خون» که به کارگردانی « وحید سعیدی » همزمان با بخشِ سوم آقازاده آغاز شد، پروژه ای است که به ظاهر، ساز جدایی می زند ولی از جذابیت‌های سینمایی و شهرت سریال «آقازاده» در حوزه سرگرمی حداکثر استفاده را می برد تا مفاهیم سیاسیِ لایه پنهان قصه سریال آقازاده را از زبان سیاست‌مداران طرح کند.

ابتکار نخست که در حوزه تویتر انجام شده است، کاربردی دوگانه دارد. این اکانت به نوبه خود وظیفه پاسخگویی به شاکیان، منتقدان، مخالفان و گلایه مندان را در بین کاربران تویتر که شهروندانی صریح و جسور در طرح دیدگاه هایشان هستند، برعهده دارد. آن چنان که دیدیم به هنگام اعتراض  وکیل «محمدعلی نجفی» مبنی بر شباهت بخشی از قصه این سریال به پرونده موکلش، اکانت آقازاده با ادبیاتی بی‌باک به نقل از مدیریت سازمان اوج نوشت: «آقای وکیل تقصیر دیگران چیه که شما هر وقت تصویر سلاح و همسر دوم یک مسول رو می‌بینید، یاد موکل خودتون می‌افتید؟» کارویژه این اکانت تویتری این بود که هیچ فرد حقیقی و حقوقی حاضر به پذیرش مسولیت آن نبود.

اما مهم ترین وظیفه غیرعلنی آن، سازماندهی افکار عمومی برای حملات مجازی به منتقدان و مخالفان سریال آقازاده و منویات سازندگان آن بود. کم ترین بازدهی این اکانت دامن زدن به جدل های مجازی و برجسته سازی چند باره همان حاشه های بی خطر و سودآور است.

در ابتکار دوم مستند «بوی خون» را شاید بتوان سهمیه شریک حامد عنقا در بهره مندی از سود سیاسی سریال آقازاده قلمداد کرد. مستند «بوی خون» از قاب بندی شیک و حرکات هالیوودی دوربین در سریال آقازاده استفاده می کند تا کارگردان و سازندگان بتوانند با برش جهت دار نظرات عباس عبدی و تقی آزاد ارمکی، هاشمی طبا، کواکبیان و … از جناح سیاسی مقابل را در جایگاه صندلی مجرم نادم بنشاند.

بوی خون با افکت های افشاگرانه مجال می سازد تا سلبریتی های حاضر در سریال آقازاده یا مصاحبه شوندگان شیک پوش محله های مرفه پایتخت تندترین الفاظ را در وصف آقازاده ها یا نفرت عریان و خشمگینانه شان را از مفسدین اقتصادی و آقازاده های رانت خوار اعلام کنند و سازندگان بوی خون آن ها را بر روی صحنه های دادگاه‌های پرونده مفاسد اقتصادی کلان که متهمانش از منسوبین یا نزدیکان یا مدیران دولت روحانی بودند، میکس و مونتاژ کند!

سریال آقازاده که با ترفندهای گوناگون فکری و تکنیکی و کوشش های محتوایی و محیطی و صرف هزینه هنگفت قرار بود پایان زیبا (هپی اند) و امیدوار کننده را در اذهان تماشاگران بکارد، ناکام شد. این ناکامی به شکل پنهانی و غیرعمدی در محصول نهایی سازندگان سریال هویدا شد و شاید بدون هیچ نشانه سینمایی، دیالوگ فلسفی و یا جلوه بصری به اعماق ذهن مخاطبان نیز نفوذ خواهد کرد.

قاعدتا فلسفه فکری و رفتارهای کاراکترهای سناریو سریال آقازاده و چارچوب ارزشی و ادعاهای انگیزشی سازندگان و حامیان این سریال طالب این ناکامی نبوده و نیست اما بیننده این قصه خوش آب و رنگ و پر از آب چشم وقتی که راضیه (مانلی) و سارا و سحر را قربانیان جان باخته بازی های آلوده مفاسد اقتصادی می بیند، و تماشاگر جدال خونین الکس و نوذر است، و بهرامی و بازرس خاطی پرونده را در زندان تصور می کند یا باید ناکام شود و یا به سرنوشت بقیه کاراکترها بنگرد.

بیننده این سریال وقتی که حاج حسن را در راه بازداشتگاه می‌بیند و نیما را به هیات یک تکه گوشت قربانی که بر سر مزار پدر شهیدش ذبح شد؛ به ذهن می سپارد و با حامد به شکل مجروحی خونین در کف خیابان های تهران خداحافظی می کند، حدس می زند که امیر بحری و رضا تهرانی نیز سال های آتی زندگی خود را در غم و انزوا سپری خواهند کرد.

مخاطب این سریال از این همه ناکامی مایوس می شود، زیرا سکانس غیرواقعی و غیرمنتظره عبور تینا از مرزهای کشور به وسیله هواپیمای شخصی برایش قابل پذیرش نیست.


منبع: امتداد

انتهای پیام/



صدای زنجانآقازادهحامد عنقا
sedayezanjannews.ir/nx5134


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»