قدیمی: شاعران زنجانی یک تاثیر وحشتناک و مخربی از نام و شعر منزوی نیز میبرند. هیچ کس نمیتواند ادعا کند که از شعر منزوی بهره نبرده است ولی در استان برخی از شاعران از حسین منزوی تقلید محض میکنند و در واقع اشعارشان کپیبرداری از سبک و سیاق و نگرش منزوی است که این به شعر استان میتواند ضربه بزند
پایگاه خبری صدای زنجان-
«ابونصر قدیمی» متولد سال 1372 است. او لیسانس برق قدرت دارد و به تازگی کتابی با
عنوان « هندسه مطرود 20 ق.» را به چاپ رسانده است که به گفته او اسم این کتاب به
حروف ابجد هم اسم او است.
او در خصوص شروع فعالیت شعری
خود به صدای زنجان میگوید: معتقدم که فعالیت هنری
مثل یک خواب میماند و به راستی کسی نمیداند که این خواب از چه زمانی شروع شده
است و تنها گاهی صحنهای از آن را به خاطر میآورد. من نیز از این خواب تنها به
خاطر دارم که از سال 86 یک چیزهایی مینوشتم و دفترم را خط خطی میکردم. غزل مینوشتم
اما غزلهای من وزن نداشت.
او ادامه میدهد: در دوران
کنکور اما، وقتی در کلاسهای کنکور شرکت میکردم به یکی از اساتیدم که ادبیات تدریس
میکرد، آنچه را که نوشته
بودم را نشان دادم و ایشان به من گفتند که شما اندیشه دارید اما وزن بلد نیستید و
از همین جهت به من کتابی را معرفی کرد که بخوانم هر چند کتابی که استادم به من
معرفی کرده بود را نیافتم اما من با خوانش این دست از کتابها که اوزان میآموخت،
توانستم وزن و قافیه شعری را بیاموزم.
قدیمی، زمان شرکت در کلاسهای آموزشی شعر خود را
سال 91 میداند و در این زمینه اظهار میکند: سال 91 من برای اولین بار در کلاسهای
شعر فرهنگسرا شرکت داشتم. تا آن زمان فکر میکردم که تنها من هستم که شعر میگویم و
اندیشهام در مورد شعر محدود بود اما با شرکت در جلسات شعر و ارتباط با دوستان شعر
زمینه برای ارتقای شعری من افزایش یافت و من از برخی از دوستان بسیار آموختم.
این شاعر با یادآوری برخی از
خاطرات این دوره اذعان میکند که گاهی به قدری شعر من در جلسات شعر مورد انتقاد
قرار میگرفت که من از خودم ناراحت میشدم اما رفتهرفته همین انتقادها موجب پیشرفت
من در این عرصه شد، تا اینکه در سالهای 95 تا 96 اساتید و دوستانم به من گفتند که
«شعرهایم نسبت به گذشته بهتر شده است و به قولی سبک شعری خودت را برای شعر پیدا
کردهای»!
من جریان و فضای شعری کسی را
دنبال نمیکنم
قدیمی مدعی است که یکی از ویژگیهایی
که شعرهای من داشت که همه به این امر اذعان داشتند این بود که من جریان و فضای شعری
کسی را دنبال نمیکنم و جریان و فضای شعری خود را دارم و به اصطلاح از روی دست کسی
چیزی نمینویسم.
وی میافزاید: در سال 97 با
بازگشت من از سربازی و انتقاد من به جشنواره شعر و قصه استان ارتباط من با شعر
استان قطع شد. در این فاصله از سال 97 تا 1400 شعر مینوشتم اما چندان ارتباطی با
فضای شعری استان نداشتم. اما در سال 99 یک کتاب با شاعران بهبهان به سرپرستی آقای
«حمیدرضا سوری» به چاپ رساندم.
او با اشاره به اینکه بنا بود
که کتاب مستقل من با عنوان « هندسه مطرود 20 ق .» با انتشارت سیب سرخ به چاپ برسد
اما به دلیل برخی از مسائل این امر محقق نشد و یا بهتر است بگویم با ناشر به توافق
نرسیدیم، میگوید: پس از این ماجرا و عدم توافق من با انتشارات سیب سرخ، من با
استاد «بهمن ساکی» آشنا شدم که ایشان در دورهای دبیر علمی و اجرایی جشنواره شعر فجر
بودند ومرد بزرگ و شریفی هستند که با راهنمایی ایشان من کتابم را با انتشارات
«خوزان» به چاپ رساندم.
این شاعر با اشاره به اینکه در
این کتاب بالغ بر 33 غزل از اشعار اخیر من ( سال 99) وجود دارد، اظهار میکند:
تلاش کردم در این مجموعه از شعرهای سالهای اخیر خود استفاده کنم تا به اصطلاح در
این زمینه شعرهای پختهترم را با مخاطب به
اشتراک یگذارم و در این زمینه ضعیف عمل نکرده باشم.
شعرهای من تم و فضای سیاسی و
تاریخی سیاه دارند
وی با بیان اینکه بیشتر شعرهای
من تم و فضای سیاسی و تاریخی سیاه دارند و من کمتر سراغ سرودن شعرهای عاشقانه میروم،
میافزاید: این مجموعه شعر 5 دفتر دارد که اولین دفتر این شعر از کلمه «هـ » هندسه
گرفته شده است و با عنوان «هنوز منحسات مهندس» است و سایر دفترها هر یک برگرفته از
یکی از کلمات هندسه با عناوین «نقاله قدیمی» و «سکوت مغناطیسی مغ» و «هزار توی بی
تفاوت هندسه» است که در دفتر عاشقانه «دختر تخیل در اولا » من حتی یک عاشقانه مخض
ندارم و با یک معشوقه خیالی و فلسفی رو به هستیم و در دفتر «سکوت مغناطیسی مغ » نیز
در مورد حکمت ایران باستان شعر سرودهام.
وی در مورد فضای ادبی زنجان میگوید:
شعر استان زنجان دارای دستهبندیهای متعددی است که این دستهبندیها شامل گروه های
شعری فارسی و ترکی، آیینی و آوانگارد و سپید و کلاسیکنویسها است که وجود این سه
جبهه باعث وجود اختلافاتی شده است. اگرچه در ظاهر وقتی گروهی همدیگر
را ببینند وقت خود را به بگو و بخند میگذارند اما در پشت سر روایت واقعی این شعر
منزوی هستند که «صدها دستی که دوست میخواندم شان/ صدها خنجر شکست در
پشت مرا» و این شعر بیانگر این است که فضای شعر زنجان به نظر من پر از نفاق است.
برخی ادای منزوی را در میآورند
وی در این باره ادامه میدهد:
متاسفانه شاعران زنجانی یک تاثیر وحشتناک و مخربی از نام و شعر منزوی نیز میبرند.
هیچ کس نمیتواند ادعا کند که از شعر منزوی بهره نبرده است ولی در استان برخی از
شاعران از حسین منزوی تقلید محض میکنند و در واقع اشعارشان کپیبرداری از سبک و سیاق
و نگرش منزوی است که این به شعر استان میتواند
ضربه بزند.
به گفته قدیمی هر شاعری هر چه
هم تلاش کند که مثل حسین منزوی شعر بنویسد باز هم از او ضعیف تر عمل خواهد کرد چرا
که حسین منزوی در شعر از کسی تقلید نکرده و خودش بوده است و نیازی به این نداشته
است که ادای کسی را در بیاورد ولی این شاعران ادای منزوی را در میآورند و در واقع
راه رفتن خود را از یاد بردهاند.
تاثیرپذیری شاعران از ادبیات
کلاسیک ضعیف است
وی تاثیرپذیری از ادبیات کلاسیک
را در شعر و شاعران امروز ضعیف میداند و میگوید: کسانی که سپید مینویسند که تکلیفشان
به طور کلی روشن است و با ادبیات کلاسیک چندان سروکاری ندارند و بیشتر سمت شاعران
مدرن شعر نو میروند و یک گریزی هم به ادبیات غرب دارند، اما من در تعجبم که چرا
شاعران قالبهای شعری کلاسیک ما نیز، ادبیات کلاسیک گذشتگان را نمیخوانند!
این شاعر با بیان اینکه خون
تمام شاعران در رگهای شعر حافظ است، اظهار کرد: حافظ به نوعی گزیدهی شعری همه
شاعران پیش از خود هست یعنی شما حافظ را بخوانید دیگر نیازی نیست اوحدی مراغهای،
وحشی بافقی و خیلی از شاعران پیش از او را بخوانید.اگر چه در ادبیات عرفانی هنوز
مولوی حرفی برای گفتن دارد و خیام نیز به جهت رباعی نویس بودن هنوز هم مخاطب دارد. اما این موضوع
که چرا امروزه کمتر شاهد خوانش این اشعار توسط شاعران هستیم به نظر من برمیگردد
به راهنمایانی که بنا است به شاعرن نوپا جهت آموزش شعر بدهند به طوری که ادبیات کلاسیک
را به طور کلی کنار میگذارند و میگویند که آنها را نخوانید چرا که زبان شعری
شما قدیمی میشود.
کتاب عرصه تازیدن شاعر است
وی در زمینه چاپ کتاب خود
اظهار میکند: اگر «صحنه بازی» جایگاه یک بازیگر فیلم است،کتاب نیز عرصه تازیدن
شاعر است و من به عنوان یک شاعر وظبفه دارم که در زمینه شعر فعالیت داشته باشم.
ضمن اینکه به نظرم پس از ده سال شعر گفتن به هر حال زمان آن رسیده بود که کتابی را
هم چاپ کنم چرا که پس از ده سال فعالیت در این حوزه چاپ یک کتاب حق من بوده است آن
هم در شرایطی که از هر 100 کتابی که چاپ میشود 95 کتابش ضعیف است!
وی با بیان اینکه فضای
انتشارات کتاب بسیار ضعیف است، میگوید: شاعر در فضای امروز به قدری بد بخت شده
است که از انتشار کتاب خود هیچ هزینهای که در یافت نمیکند هیچ، هزینهای هم باید
بدهد که کتابش را به چاپ برساند اگرچه موضوع اصلا مساله پول نیست بلکه شاعر به یک
خفت و خواری دچار شده است و قلم ارزش خود را از دست داده است.
به گفته این شاعر این کتاب اولین
کتاب از پنچگانه او است و اکنون آمادگی چاپ دو مجموعه دیگر را دارد که در آیندهای
نزدیک این دو مجموعه را نیز به چاپ خواهند رساند.
انتهای پیام/
خبرنگار : زهره میرعیسیخانی