کد خبر: 8234
1400/09/20 - 9:45


گفتگوی صدای زنجان با بانوی ورزشکار و معلول زنجانی؛

این فیروزه طلاست

گاهی همکارانم راه رفتن را هم مسخره می‌کردند اما من می‌خندیدم

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان- بسیاری از ما وقتی با افرادی که با وجود محدودیت‌های فراوان در اوج امید زندگی می‌کنند و اطرافیان را نیز به سمت امیدواری سوق می‌دهند، روبه‌رو می‌شویم از خودمان خجالت می‌کشیم که با وجود سلامت کامل، از همه توان خود برای رسیدن به قله‌های موفقیت استفاده نمی‌کنیم. 

تعداد این عده که توانمندی را به معلولیت گره زده‌اند در جامعه کم نیستند و بسیاری از آن‌ها قادرند با اندک یاری از سوی کسانی که باید یاری‌رسان آنها باشند، خود را در زندگی و ورزش مورد علاقه موفق‌تر کنند.

فیروزه‌ای که تنها آرزویش، موفقیت در ورزش مورد علاقه‌اش است تنها خواسته‌اش، تامین حداقل تجهیزات در ورزش پاراگلایدر است که حمایت مسئولان را می‌طلبد.

گفت‌گوی صدای زنجان با فیروزه سلطان‌محمدی، بانوی ورزشکار را در ادامه بخوانید؛

خودتان را معرفی کنید ؟

فیروزه سلطان محمدی هستم  ۴۲ ساله اهل زنجان، در یک خانواده ۷ نفره با سطح مالی متوسط رو به پایین به دنیا آمده‌ام، پدرم کارگر ساختمانی و مادرم خانه‌دار است، در کودکی دختری بازیگوش بودم (البته الان هم کودک درونم فعال است) و با خواهر و مادرم برای گذران زندگی فرش بافی می‌کردیم، در ۱۳ سالگی به شدت بیمار شدم و بیماری روزبه‌روز بدتر می‌شد حتی توانایی راه رفتن نداشتم و در زنجان پزشکان نتوانستند بیماریم رو تشخیص بدهند و به تهران جهت درمان رفتم و پزشکان تشخیص بیماری صعب‌العلاج «لوپوس» را دادند و باید مادام‌العمر دارو مصرف کنم.

لوپوس یکی از انواع بیماری خود ایمنی است و زمانی رخ می‌دهد که سیستم ایمنی بدن بیمار شروع به حمله به بافت‌ها و اندام‌های بدن خود فرد می‌کند. این حملات باعث التهاب، ورم و آسیب دیدن نقاط مختلف بدن همچون مفاصل، پوست، کلیه‌ها، خون، قلب و ریه می‌شود.

چطور با این بیماری کنار آمدید؟

اوایل بیماری که در بیمارستان بستری بودم تا حدودی دچار افسردگی شدم، ولی بعد از مدتی به خودم آمدم و گفتم تا چه زمانی باید بنشینم و افسوس بخورم شاید در دید خدا من باید خاص باشم و این چنين زندگی من زیباتر می‌شود. با وجود بیماری دوباره به زندگی توانستم برگردم و در سن ۱۵ سالگی ازدواج کردم، دو سال بعد صاحب فرزند پسر شدم. به تحصیلاتم نیز ادامه دادم و بعد از پایان تحصیلات استخدام علوم پزشکی شدم و ۱۳ سال در روستاهای اطراف شهرستان ابهر در مراکز بهداشت به‌عنوان پرستار به بیماران خدمات‌رسانی کردم سپس به زنجان منتقل شدم.

چطور شد که ورزش و آن هم پرواز با پاراگلایدر رو انتخاب کردید؟

مشکلات زندگی روزبه‌روز بیشتر می‌شد و به دلیل اینکه مشکلات تأثیری بر روحیهام نگذارد و بتوانم مادر خوبی برای فرزندم باشم، دنبال ورزشی بودم که در سال ۸۹ اتفاقی با ورزش پاراگلایدر آشنا شدم و علی‌رغم توصیه‌های پزشکم این ورزش را انتخاب کردم و دوره‌های مرتبط از جمله دوره امنیت پرواز را گذراندم تا به بهترین شکل در مسابقات شرکت کنم که خوشبختانه موفق هم شدم و چندین سال در مسابقات بین‌اللملی مقام کسب کردم. همچنین رکورد پرواز مسافت ۹۵ کیلومتری زنجان تا ابهر نیز از موفقیت‌هایم است.

چطور شد که مصدوم شدید؟

در سال ۹۶ با وجود تجهیزات کهنه‌ای که داشتم برای مسابقات جهانی آماده می‌شدم، باوجود هزینه‌های بالای زندگی و هزینه تعمیرات پاراگلایدر به تنهایی از پس هزینه‌هایش برنمی‌آمدم. با خودم فکر می‌کردم تا زمان برگزاری مسابقات جهانی یک اسپانسر پیدا می‌کنم تا امکانات و تجهیزات را برای پرواز در مسابقات جهانی تهیه کند، که متاسفانه در یکی از تمرینات برای آمادگی مسابقات از ارتفاع ۶۰ متری سقوط کردم و مشکلات بیماری‌ام شدیدتر شد و به مرحله دیالیز نیز رسیدم و معلولیت شدید در پا نیز اتفاق افتاد، ولی باز روحیه‌ام را نباختم و به کار و فعالیت ورزشی ادامه دادم.

چطور با وجود معلولیت، باز هم ورزش را کنار نگذاشتید؟

۷ ماه از آسیب دیدگی‌ام گذشته بود که از بستر بیماری بلند شدم و دوباره فعالیت‌های ورزشی را از سر گرفتم. در باشگاه بدنسازی تمریناتم را آغاز کردم.

یک روز در باشگاه برای تقویت پاهایم حرکتی انجام می‌دادم که خانمی که  اصلاً مرا نمی‌شناخت و از مشکل معلولیت من با خبر نبود، به من گفت این حرکت را اشتباه انجام می‌دهی. بعد عصایم را برداشتم که در آن لحظه پی به معلولیت من برد و فهمید در پاهایم دچار مشکل هستم. به من گفت تو اگر ناراحت نمی‌شوی به هیئت جانبازان و معلولان استان زنجان مراجعه کن تا در سطح قهرمانی به ورزش ادامه دهی و موفق شوی و بعد از مخالفت‌های خانواده برای حضور در هیئت ورزش جانبازان، ورزش پارادوومیدانی را شروع کردم و در مسابقات کشوری مقام کسب کردم.

بهزیستی به عنوان نهاد حمایتی در موفقیت شما نقشی داشت؟

من رابطه زیادی با بهزیستی ندارم فقط به دلیل بیماری کارت معلولیت دارم و تا حالا استفاده‌ای نکردم.

اوایل بیماری کرونا با وجود بیماری زمینه‌ای به پرستاری بیماران کرونایی پرداخته‌ای. چطور شد این تصمیم را گرفتید؟

وقتی که بیماری کرونا همه‌گیر شد، با اینکه کارم به گونه‌ایست که می‌توانستم دورکاری کنم و با هیچ کس ارتباط نداشته باشم ولی تصمیم گرفتم برای بیماران کاری انجام دهم تا قدم ناچیزی برای کاهش آلام و رنج مردم برداشته باشم. برای حضور در بیمارستان با اعتقاد عجیبی که به استخاره داشتم، استخاره قرآن گرفتم و خوب آمد و به مدت ۱۶ ماه در بخش کرونای بیمارستان  ولیعصر(عج) به پرستاری بیماران کرونایی پرداختم.

به‌خاطر معلولیت مورد رنجش اطرافیان قرار گرفته‌اید؟

نمی‌توانم بگویم که نشده‌ام گاهی از سوی همکاران بارها مورد تمسخر قرار می‌گرفتم حتی راه رفتن من را مورد تمسخر قرار می‌دادند ولی من سعی می‌کردم با خنده به دوستانم بفهمانم که من هیچ فرقی با شما ندارم و می‌توانم با وجود معلولیت به اهدافم برسم.

چه انتظاری از مردم در مواجهه با یک فرد دارای معلولیت دارید؟

انتظار خاصی نداریم ولی شان و شخصیت افراد دارای معلولیت حفظ شود و نگاه مردم به این افراد ترحم‌آمیز نباشد زیرا معلولان ثابت کرده‌اند که در همه عرصه‌ها موفق‌تر بوده‌اند. ما احتیاج به دلسوزی کسی نداریم ما احتیاج داریم حقی که باید در جامعه داشته باشیم را داشته باشیم.

مناسب‌سازی شهری در زنجان برای معلولان چطور است؟

متاسفانه در بعضی از مراکز از جمله فیزیوتراپی‌ها و خدمات پزشکی، ATMها و... مناسب‌سازی درستی نیست. ما دوست داریم خودمان کارمان را انجام دهیم و یا معابری برای روشندلان طراحی میشه که پایانش به ناکجاآباد است و درست طراحی نشده است و خواستاریم که زیرساخت‌های شهری برای جامعه معلولان و نابینایان درست شود زیرا ما نیز مثل بقیه حق و حقوقی در این جامعه داریم.

آیا به نظر شما معلولیت محدودیت است؟

معلولیت مطمئنا محدودیت پیش می‌آورد ولی ما باید خودمان باید تلاش کنیم از محدودیت‌ها خارج شویم که به‌نظر بنده محدودیت در ذهن است ما می‌توانیم بال نداشته باشیم ولی پرواز کنیم.

انتهای پیام/

خبرنگار: زهرا نوری

اقدام کننده: دبیر تحریریه

صدای زنجانورزشمعلولفیروزه سلطان محمدی
sedayezanjannews.ir/nx8234


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»