«جواد کریمی» متولد 1 بهمن 1364 است. او شاعر و از اهالی مطبوعات استان است و سالهای دورودرازی را در نشریه هلال زنجان، ماهنامه بایرام و هفتهنامه صیانت و بهار زنجان به فعالیت پرداخته است
پایگاه خبری صدای زنجان-
«جواد کریمی» متولد 1 بهمن 1364 است. او شاعر و از اهالی مطبوعات استان است و سالهای
دورودرازی را در نشریه هلال زنجان، ماهنامه بایرام و هفتهنامه صیانت و بهار زنجان
به فعالیت پرداخته است.
او فوقلیسانس حقوق خصوصی دارد
و عناوین مختلفی در مسابقات استانی و کشوری کسب کرده است که برخی از این عناوین عبارتاند
از برگزیده 7 دوره جشنواره شعر و قصه استان زنجان در بخش شعر ترکی، برگزیده 2 دوره
جشنواره ملی شکوه شکیبایی در بخش شعر و دل نوشته ترکی، برگزیده جشنواره سرا سری شعر،
صلح، تمدن، نفر سوم جشنواره مطبوعات شمال غرب در رشته گرافیک و صفحهآرایی در سال
99، نفر سوم جشنواره مطبوعات استان زنجان در سال 1400 و برخی دیگر از جشنوارههای
دیگر.
او بهتازگی مجموعه شعری را با
عنوان «دنیزسیز شهر» به چاپ رسانده است که به همین بهانه صدای زنجان به گپ و گفتی با این شاعر ترکزبان زنجانی
داشته است.
خودتان را معرفی کنید؟
جواد کریمی هستم. متولد زنجان.
فارغالتحصیل رشته حقوق. برای کسب روزی، کارهای مربوط به رشتهام یعنی حقوق را
انجام میدهم و نیز در کنار آن به کار روزنامهنگاری، گرافیک و طراحی و صفحهآرایی
مشغولم.
از چه زمانی فعالیت خود را در
حوزه شعر شروع کردید؟ و چه شد به این سمت کشیده شدید؟
فعالیت ادبیام را از سال اول
دبیرستان یعنی حدود 16 سالگی آغاز کردم. برادر بزرگتر از خودم شاعر و نویسنده است
و الگوی خوبی برایم در این زمینه بود. من هم مثل اکثر بچههای دهه شصتی، هم درس
خواندهام و هم کار کردهام. اوقات فراغت من در کنار برادران و خواهران خود روی
دار قالی گذشته است. برادرم روی دار قالی هم شعر مینوشت، هم فرش میبافت. فرشبافی
تمرکز انسان را بالا میبرد و بافنده هنگام بافتن تاروپودها، خیالبافی هم میکند.
اگر همنشینی با شاعر و فرش توأمان گردد، حس خیالپردازی که یکی از ارکان اصلی شعر
است، تقویت میشود. این نخستین دلیل گرایش من به شعر است. اما در کلاس اول دبیرستان،
مرحوم بهرام محمدی، سردبیر فقید نشریه به تاریخ پیوستهی «پیک آذر»، معلم ادبیاتم
بود. بنده چند شعری را که سروده بودم برای آن مرحوم خواندم. ایشان مرا تشویق کرد و
این دومین عامل در ورود من به عرصه شعر بود.
سال 79 بهواسطه دوستانم با
انجمن «ایشیق» آشنا شدم. جلسات شعر این انجمن ساعت 9 صبح هر جمعه بهصورت هفتگی
برگزار میشد. برای اولین بار شعر طنزی در مورد بیکاری سروده بودم که در جلسه این
انجمن خواندم و بسیار مورد اقبال قرار گرفت و من بیصبرانه هر هفته منتظر ساعت 9
صبح میشدم تا در جمع شاعران شهر حضور یابم و شعری را که سرودهام بخوانم تا موردنقد
و بررسی قرار گیرد. جلسات خوبی بود. ساعتها روی یک شعر بحث میشد و حتی گاهی این
بحثها به جدل میکشید ولی هر چه بود عامل پیشرفت ادبیات ترکی شهر زنجان شد و
شاعران بسیاری از دل این انجمن بیرون آمدند و این سومین عامل برای ادامه راه شاعریام
بود و همچنین بهانهای برای ورودم به جمع مطبوعاتیان شهر و آغاز کار روزنامهنگاری
و سپس تحصیل در رشته حقوق که نقطه عطفی در زندگی من محسوب میشود. ولی باوجوداین
همه هیاهو، شاعر ماندن را ترجیح میدهم.
در مورد کتابتان، دنیزسیز شهر بگویید؟
بیشتر اشعار این کتاب در سالهای
اول شاعریام یعنی دهه هشتاد سروده شدهاند و حال و هوای آن روزها را دارند. این
کتاب در سال 88 به نام «دنیزلر دالغالانمیر، آی جالانمیر» قرار بود که منتشر شود و
حتی مقدمه آنهم در همان سال توسط آقای علیمحمد بیانی نوشته شد که بنا به دلایلی
این اتفاق رخ نداد و بنده هم از شور و شوق افتادم. چند سال بعد با تغییراتی نام
کتاب را به «قانلی بولوت» تغییر دادم ولی باز هم به مرحله انتشار نرسید. تا اینکه
اواخر سال 1400 با توصیه برخی از دوستانم ازجمله «سلمان کریمی» برای انتشار آن
اقناع شده و با اضافه کردن چند شعر جدید و تغییر نام کتاب به «دنیزسیز شهَر» این
کتاب به چاپ رسید.
همانطور که گفتم بیشتر اشعار چاپشده
در این کتاب مربوط به دوران نوجوانی بنده است و بدون هیچ تغییری منتشر شدهاند؛ چراکه
بر این باورم شعر در ثمره قرار گرفتن در حس و حال لحظهای که سروده میشود و دیگر
نمیتوان به آن حال و هوای برگشت.
چرا این اسم را برای این کار
انتخاب کردید؟
«دنیزسیز شهر» به فارسی میشود
«شهر بی دریا». این عبارت در یکی از شعرهای جدیدم آمده است. دیدم عنوان جالبی است
من هم آن را برای نام کتاب برگزیدم. این شعر را در یک مأموریت کاری سرودهام. وقتیکه
در آزادراه زنجان به تبریز چشمم به ابرهای تیره عقیم افتاد و بارانی ندید! البته این
اسم با حال و هوای امروز زمین بیارتباط نیست!
این کتاب حاوی چند شعر است و بیشتر
اشعارش در چه زمینهای سروده شدهاند؟
این کتاب حاوی 73 شعر در قالبهای
غزل، قوشما، دؤردلوک، آزاد و غیره است. اغلب اشعار مضامین اجتماعی دارند و بازگوکننده
حال و هوای جهان کنونی است.
آیا اشعار این کتاب به زبان
ترکی است؟ چرا زبان ترکی را برای سرودن شعر انتخاب کردهاید؟
بله! همه شعرها به زبان ترکی
هستند. من فارسی را در مدرسه آموختهام ولی متأسفانه هرگز زبان مادریام را بهصورت
دانشگاهی یاد نگرفتهام. بههرحال من علاقه ویژهای به زبان مادریام دارم؛ چراکه
در ضمیر ناخودآگاهم نقش بسته و لالاییها و اوخشاماهای مادرم در شکلگیری ذوق و قریحهام
نقش ارزندهای داشته است. من اندیشیدن و ذوق خود را مدیون مادر و زبان مادریام
هستم و باید بهگونهای این دین را به مادر و زبان مادریام ادا میکردم که حاصلش
شد این کتاب!
آیا با توجه به اینکه مخاطبین
شعر ترکی شاید محدودتر باشند تجربه این زبان برای شعر گفتن شما را محدود نمیکند؟
من محدودیتی برای شعر گفتن به
زبان ترکی متصور نیستم. برعکس در زبان ترکی زمینه برای بروز نوآوری گستردهتر از
زبان پارسی است. البته قبول دارم که قانع کردن مخاطب در این زبان کمی مشکل است.
مخاطب از من انتظار شعر ساده و سلیس دارد و این کار را مشکل میکند. همچنین در
ساختار زبانشناسی، من خود را ملزم به رعایت قواعد و ساختارهای زبانی میدانم و این
به مذاق مخاطبم خوش نمیآید و وقتی شعری را از من میشنود بحث زبان ترکی زنجان را
مطرح میکند و این در حالی است که زبان معیار با لهجه فرق دارد. مثلاً یک شخص
اصفهانی که به پارسی شعر میسراید باید با لهجه اصفهانی شعر بگوید یا باید زبان معیار
پارسی را ملاک قرار دهد؟ در بحث زبان ترکی چون مخاطب (در داخل ایران) زبان ترکی را
درجایی نیاموخته است، آشنایی لازم با زبان معیار را ندارد و وقتی شعری را با رعایت
قوانین و ساختارهای زبان معیار میشنود، ارتباطگیری با شعر برایش دشوار میشود.
ولی بااینوجود، بنده در نگارش شعرهایم سعی کردهام به ساختارهای زبانی وفادار
بمانم.
در شعر ترکی استان چه کسانی را پیشگام میدانید؟
خوشبختانه به برکت فعالیت
انجمنهای ادبی، شاعران خوبی در زنجان ظهور کردهاند. شادروان استاد عباس آقا
بابایی (سؤیلر) از شاعران خوب زنجان درزمینهٔ شعر ترکی بودند. همچنین استاد حسین
منزوی هم شعرهای زیبایی به زبان مادری سرودهاند که در کتاب «دومان» به چاپ رسیده
است. از دیگر شاعران اثرگذار در زنجان بهویژه در شعر کلاسیک میتوان به آقایان
احمد صادقی، هوشنگ جعفری، علیمحمد بیانی، پرویز سودی و علی کریمی و اشاره کرد.
به نظر شما مطالعه اشعار کلاسیک
ترکی و یا فارسی تا چه میزانی میتواند به شاعر جوان در سرودن شعر کمک کند؟ منظورم
این است که آیا ادبیات کلاسیک به شاعر در سرودن شعر غنیتر کمک میکند؟
متون کلاسیک هویت، تاریخ و
فرهنگ ما را شکل میدهند؛ پس چطور میشود ما به پیشینه خود بیاعتنا باشیم؟ آموزههای
ادبیات کلاسیک تاریخمصرف ندارند و برای تمام دورهها قابل بهرهگیری است. با
خواندن این متون دگرگونی جوامع، انسانها، اجتماع و نوع زندگی بشر از گذشته تاکنون
را درک میکنیم و بهوسیله آن میتوانیم مهارتهای اجتماعی خود را بهبود بخشیم.
ادبیات کلاسیک برای کسانی که
سودای نوشتن دارند الهامبخش است و میتواند شالوده آثار آنها قرار گیرد. با
خواندن آثار کلاسیک با سیر تحول و تکامل زبانی آشنا میشویم و میتوانیم خلاقیت و
نوآوری را در نوشتهها و آثار به وجود آوریم. درنتیجه، خواندن اشعار کلاسیک (فارسی
یا ترکی) برای شاعران امروز جزو مسائل بدیهی است و قطعاً با خواندن آنها پایه و
اساس زندگی ادبیشان مستحکمتر خواهد شد.
با توجه بااینکه زنجان شاعری
نظیر منزوی دارد که حتی در سرودن شعر ترکی هم زبانزد است، وضعیت شعری زنجان را
چگونه ارزیابی میکنید؟
همانطور که میدانید در کل
اوضاع هنر بهویژه در حوزه مطبوعات، شعر و داستان تعریفی ندارد ولی بااینهمه نسل
دوم نویسندگان و شاعران زنجانی که هماینک 30 تا 50 ساله هستند ارتباط خوبی با دیگر
شهرها دارند، خوب مطالعه میکنند و مینویسند ولی باوجود وزنههایی چون مرحوم منزوی
در استان زنجان و الهامبخش بودن ایشان برای شاعران زنجانی انتظار بیشتری از
شاعران زنجان وجود دارد و با لحاظ داشتههایمان میانگین وضعیت شعر و داستان خوب نیست
و در جا میزند.
مشکلات حوزه ادبیات ترکی استان
را در چه میبینید؟
بحث مشکلات ادبیات ترکی بیشتر
زیربنایی است. چون آموزش زبان ترکی وجود ندارد ما نمیتوانیم از بحث زبان خارجشده
و به فن و نقد ادبی برسیم و به همین دلیل شعر ترکی در سایه نوشتن و خواندن میماند
و وارد فضای بحث و نقد و فن نمیشود درحالیکه در ادبیات فارسی این مشکلات وجود
ندارد. این مسئله باعث میشود که انجمنهای ادبی بحث آموزش را در کنار کارگاههای
ادبی پیش ببرند که این امر باعث بیشتر شدن کار انجمنها و درنتیجه افت کیفی کارگاهها
میشود.
آیا کتاب دیگری هم دارید؟
سعی میکنم شعرهای آزادم را در
نخستین فرصت به چاپ برسانم؛ البته بهشرط بقا.
وضعیت حوزه نشر را چگونه ارزیابی
میکنید؟
بر اساس خبرهایی که به گوش میرسد
و نیز مشاهداتی که داریم، حوزه نشر اوضاع خوبی ندارد. خبر تعطیلی کتابفروشیها و
ناشران قدیمی هرروز در رسانهها تکرار میشود. گرانی و کمبود کاغذ هم مزید بر علت
شده است. متأسفانه مردم هم اقبال چندانی به خرید کتاب ندارند و این اوضاع را بدتر میکند.
برنامهتان برای آینده چیست؟
در حوزه ادبیات کودک و نوجوان
به زبان ترکی کار چندانی ارائه نشده است. در حال حاضر قصد دارم در این حوزه آثاری
را برای استفاده کودکان و نوجوانان آماده کنم.
سخن آخر؟
در پایان از تمام عزیزانی که
مرا در چاپ و نشر این کتاب یاری کردند تقدیر و تشکر میکنم؛ بهویژه از مادر عزیزم
که حرف زدن را به من آموخت، از آقای علیمحمد بیانی که پشتوانهای استوار برایم
بود، از همسر عزیزم که همواره مشوقم بود و از آقای مهدی مرادی دوست عزیز و هنرمندم
که زحمت طرح روی جلد کتاب را کشیدند و امیدوارم که مردم مطالعه و خرید کتاب را جزو
اولویتهای خود قرار دهند.
انتهای پیام/
خبرنگار: زهره میرعیسیخانی