پایگاه خبری صدای زنجان-
زمان همیشه مقوله عجیبی بوده است. دقیقهها ثانیهها و تیکتاک عقربههای ساعتی که
به سمت جلو گام برمیدارد. به عقربهها خیره میمانم و به کار «علی» و «حسین» یزدانشناس
که هر دو در کارگاه کوچکی در حوالی حسینیه کار میکنند، فکر میکنم. کارگاه کوچک آنها
خانه قدیمی پدربزرگ است و حوض کوچکی دارد که به خانه صفا بخشیده. گلدانهای
شمعدانی از پشت پنجره اتاق کار مشخص است و اتاق را از آن فضای کسالتبار اغلب
کارگاهها درآورده.
اینجا زمان از حرکت ایستاده یا
به حرکت درآمده، مشخص نیست. محیط ساده و صمیمی است و دیگر خبری از آن بدو بدوهای
اول صبح و روزانه نیست. همهچیز در خلسهای باورنکردنی فرورفته است و انگار زمان
معنای خود را ازدستداده است. دو برادر در حال کار هستند و زمان زیر دستان هنرمند
این دو برادر ساخته میشود. ساعتهای چوبی که رنگ و بویی از دل طبیعت دارند و دقیقهها
را یادآور هستند.
دقیقه اول: در ابتدا علاقهای به کار معرق
نداشتم
«حسین» میگوید: من متولد 68
هستم و «علی» متولد 64! او از سال 1378 شروع به کار در رشته معرق کرد و من از سال
84 از برادرم این هنر را آموختم و درواقع بهنوعی شاگرد او هستم.
او ادامه میدهد: علی آن سالها
فرهنگسرای امام خمینی میرفت و شاگرد آقای ولی رسولی بود. درواقع مادرم او را به
سمت این رشته فرستاده بود تا به عبارتی از دست او خلاص شود.
میخندد و حرفش را از سر میگیرد:
سه برادر بودیم و هر سه شلوغ و شیطون! طبیعی بود که مادرم بخواهد سر هرکداممان را
جایی بند کند. از همین جهت مادرم علی را برد فرهنگسرا و بهصورت تصادفی و یا از سر شانس او را در کلاس
معرق ثبتنام کرد.
«علی» به میان حرف برادرش حسین
میآید و دست از کار میکشد و میگوید: پیشازاین
اصلاً هیچ علاقهای در من به معرق نبود و تنها ازاینجهت که مادرم میخواست از دست
من و اذیتهایم راحت شود، به این کلاس میرفتم اما رفتهرفته علاقه در من ایجاد شد
و کارم گسترش یافت. بهطوریکه جوایز استانی و کشوری در این زمینه کسب کردم و مدرک
استادکاریام را از فنی و حرفهای گرفتم.
«حسین» میخندد و ادامه میدهد:
علاقه علی به معرق در همانجا شکل گرفت و دیگر علی ول کن ماجرا نبود. استادش آقای
رسولی دانشجو بود و از شهر دیگر به زنجان آمده بود و وقتی دانشگاهش به پایان رسید
از زنجان رفت اما علی در خانه کار کرد و من هم بهواسطه کار کردن علی به قسمت این
کار کشیده شدم.
دقیقه دوم: به دنبال ایجاد خلاقیت در کار چوب
بودیم
او میافزاید: معرق که تمامشدنی
نیست؛ ولی ما وقتی ته کار معرق را درآوردیم، احساس کردیم که دوست داریم یک خلاقیتی
به کارمان بدهیم و این شد که به سمت ساخت ساعت چوبی رفتیم. درواقع باعث این اتفاق
«علی» بود. علی بیشتر فنی است و درعینحال ذهن خلاقی هم دارد.
«حسین» ادامه میدهد: این کار فعلاً
کار جدیدی است و وقتی کار را شروع کردیم تنها چند پیج در فضای مجازی وجود داشت که
بیشتر آنها هم خارجی بودند و یا کار را بهصورت تجاری انجام میدادند و کمتر شاهد
پیج ساخت ساعت چوبی دستساز بودیم. اما بااینوجود ما کار را در زنجان شروع کردیم
و کلید آن را زدیم.
او با اشاره به اینکه حدود 5
سال شده است که ما وارد کار چوب شدهایم، میگوید: در ابتدا مسئله ما کار با چوب
بود و سپس رفتهرفته کار ساعت چوبی دغدغه و مسئله ما شد. انگار بهواسطه این ساعتها
یکتکه از طبیعت روی دستهای هرکسی بستهشده بود و به همین خاطر آمدیم کاری را کردیم
که ساعت و زمان در قالب چوب همیشه در دست افراد باشد و آن حس زیبایی طبیعت را
داشته باشد.
در اینجا «علی» در مورد نحوه ساخت و شکل گرفتن این
کارگاه میگوید. او اظهار میکند که کارگاه را شاید با دو سه دستگاه بیشتر شروع
نکردیم. رفتهرفته و کمکم کارگاه را بهواسطه پولی که به دست میآمد و هزینهای
که با علی میکردیم توسعه دادیم و توانستیم دستگاههای بیشتر و دقیقتری بخریم.
او ادامه میدهد: بخش وسیعی از
مواد اولیه این کارگاه بهواسطه اینکه خیلی وقت است در این کار هستم تأمین شد اما
در ادامه برای تأمین مواد اولیه از صفحات مجازی اقدام میکنیم و وقتی به آنها زنگ
میزنیم اسلوب کار را به ما نشان میدهند و ما بر اساس رگه و رنگ و جنس موردنیاز، آنها
را سفارش میدهیم.
دقیقه سوم: درآمد این کار با توجه به اینکه
کار، کار دست است؛ مکفی است
«علی» در مورد مشکلات این حرفه
میگوید: مشکلات که زیاد هست چراکه در وهله اول کار فعلاً بهعنوان کار تجاری شناختهنشده
است و چندان تجاری نیست! در وهله بعدی نیز باید گفت که وضعیت مردم به لحاظ مالی
خراب است و اقتصاد جوری است که مردم را بهجای اینکه به سمت کالاهایی که دوست
دارند بخرند بکشاند، به سمت تأمین مایحتاجشان میکشاند و این موضوع به کار ما هم
که یک کار هنری است ضربه میزند.
«حسین» در مورد درآمد این کار
ادامه میدهد: درآمد این کار با توجه به اینکه کار دست است؛ مکفی است درواقع عرضه
و تقاضایمان متعادل است و اینکه آن درآمدی که هست؛ بخشی برای خرید دستگاهها و تجهیزات
و متریال کار و هزینه میشود و تنها بخش
کمی از این، درآمد ما است.
او در پاسخ به اینکه «آیا میتوان به این هنر به
دید یک شغل نگاه کرد؟» اظهار میکند: زمانی که
شما در بازار، جای خود را پیدا کنید و در مرحله بعدی بخشی از کار را تجاری
و تنها بخشی دیگر را بهصورت دستی ادامه دهید یقیناً میتوانید به این حرفه به دید
یک شغل نگاه کنید. تعدادی از همکاران ما بیشتر با لیزر قطعات ساعت را میبرند و
تنها قطعات آن را به هم میچسبانند و این وسط هنر خاصی اتفاق نمیافتد! اما کار ما
کاملاً سنتی و دستساز است و این موضوع باعث زمانبر بودن این کار میشود و طبیعی
است که هزینه بالاتری هم داشته باشد. اما تنها وقتی دو کار را باهم مقایسه کنید؛
متوجه تفاوت آنها خواهید شد.
دقیقه چهارم: بیشتر کارها با چوب زیتون و گردو
ساخته میشود
«حسین» در مورد نوع چوب بهکاررفته
در این کارها میگوید: بیشتر کارها با چوب زیتون و گردو ساخته میشود که خوش رگه و
محکم و ایرانی هستند و برخی از کارها نیز با چوب «رز وود برزیلی و آفریقایی» و
«زبرا» و «کیکوم» و «توت» و «انجیلی» است.
او در مورد مخاطب اینگونه از ساعتها
میافزاید: مشتریان ما بیشتر اینستاگرامی هستند که از شهرهای شمالی و تهران کار
سفارش میدهند و قشری هم بیشترین سفارش را دادند و برای ما جالب بوده است قشر
پرستار بوده است حالا شاهد وضعیت مالیشان بهتر بود و یا باذوقترند.
وقتی به آنها میگویم که تعریفشان
از زمان را بگویند، آنها میخندند و اشاره میکنند که زمان قراردادی برای فهمیدن
عمر و برنامهریزی کردن است. اگر بخواهیم این موضوع را یک مقدار بیشتر بسط بدهیم
شاید بتوان گفت که اصلاً زمانی وجود ندارد و زمان حال و آینده و گذشته بهصورت خطی
در کنار هم قرار دارند.
جواب آنها در مورد برنامه آیندهشان
این است که بهبود کارها و بالا بردن کیفیت کارهایمان از برنامههای آتی ما است.
ضمن اینکه شاید مغازه در زنجان زدیم و یا آثارمان را به نمایش عمومی درآوردیم و
اگر بتوانیم یک واسطهگر پیدا کنیم تا کارهایمان را به خارج از کشور صادر کنیم، شاید
بتوانیم کسبوکار پررونقتری داشته باشیم. مسلماً یکی از راههای پیشرفت وضعیت ما
میتواند صادرات باشد.
دقیقه پنجم: به دنبال آموزش این کار هستیم
«علی» ادامه میدهد: به دنبال
این هستیم که این هنر را به هرکسی که بخواهد آموزش بدهیم و اگر علاقهمندانی باشند
که این حرفه را آموزش ببینند مسلماً درزمینهٔ آموزش اقدام خواهیم کرد. مسلماً اگر
کسی باشد که این کار را دنبال کند، میتواند فقط با خرید یک یا چند دستگاه و عشق
و علاقه نتیجه بگیرد و وارد کار شود
او در مورد قیمت این ساعتهای
چوبی میافزاید: قیمتها از 900 هزار تومان (با بدنه چوبی و بند چرمی) شروع میشوند
و تا یکمیلیون و 100 تومان (بدنه و بند چوبی) و بیشتر (برحسب رنگ و گره و جنس)
ادامه مییابند.
او خاطرنشان میکند: کل
فروشگاه موجود در این زمینه اغلب اینترنتی هستند و اکنون نیز در مملکت ما بیشتر
فروش از طریق فضای مجازی است و نکتهای که وجود دارد این است که در کار فیزیکی،
محصولات اینقدر دیده نمیشود که در فضای
مجازی دیده میشود. چراکه اگر کار راه بیفتد دیگر مخاطبین شما محدود به یک نقطه
نخواهند بود و از تمام ایران مشتری خواهید داشت.
دقیقه ششم: حمایت مسئولین آرزویی بیش نیست
آنها بااینکه دیگر انتظاری از
مسئول نداشتند، اما میگویند: ما دوست داریم که متولیان این امر نظیر صنایعدستی
از هنرمندان و صنعتگران زنجانی حمایت کنند ولی گویا این موضع آرزویی بیش نیست ولی
مردم همواره پشت ما بودهاند و به هر طریق ممکن از ما حمایت میکنند.
گفتگویمان با این دو برادر که
به پایان میرسد زمان بسیار زود سپریشده است و عقربهها ساعت رفتن را نشان میدهند
اما دو برادر همچنان در کارگاه کوچکشان مشغول ساخت ساعت هستند تا زمان را به
دوستانشان هدیه کنند.
انتهای پیام/
خبرنگار: زهره میر عیسی خانی