هشتمين نشست علمي انجمن دوستداران تاريخ وفرهنگ زنجان با موضوع «تاريخ و فرهنگ طارم» در محل سالن اجتماعات بيمارستان وليعصر(عج) برگزار شد
زهره میرعیسی خانی- هشتمين نشست علمي انجمن دوستداران
تاريخ وفرهنگ زنجان با موضوع «تاريخ و فرهنگ طارم» در محل سالن اجتماعات بيمارستان
وليعصر(عج) برگزار شد.
در این مراسم رامین سلطانی، محقق و پژوهشگر با اشاره
به اینکه وقتی به تواریخ بزرگ نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که سهم تاریخ محلی بسیار پر
رنگ است، گفت: اگر منصفانه بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، باید اذعان کنم که بنای
تاریخها به آن شکلی که میفهمیم بر مبنای تاریخ محلی است و پرداختن به تاریخ شهرستانهای
استان، قدم بزرگی است که انجمن دوستداران تاریخ و فرهنگ برداشته است و اگر بتواند
به تکتک مناطق تابع استان بپردازد کار بسیار بزرگی انجام داده است به جهت اینکه به
واسطه این نشستها به یک اصل و جایگاه تاریخنگاری و تاریخنگری در سطح استان دست پیدا
میکنیم.
سلطانی با اشاره به اینکه کتابی
که تحت عنوان کتاب «تاريخ و فرهنگ طارم» منتشر شده است و شامل دو بخش است، افزود: بخش
اول این کتاب شامل بخش تاریخی است و بخش دوم که بخش فرهنگ این منطقه را شامل میشود
و در آن تعدادی از قصهها و افسانههایی که در منطقه طارم سینه به سینه نقل میشود
جمعآوری شده است که من فکر میکنم کار بسیار حساسی است.
این محقق خاطرنشان کرد: اگر هر
برگی در خصوص تاریخ محلی منطقهای حتی ضعیف به چاپ برسد، به نظر من یک فرصت است تا
اینکه ما بتوانیم آن نیاز مکتوبی که میتوانیم داشته باشیم و پایهگذار فرهنگ ما است
و ما را به شناخت بهتر آنچه که درگذشته بودیم و آنچه که امروز به آن رسیدیم و آنچه
که در آینده به آن خواهیم رسید، کمک میکند.
وی افزود: پرداختن به موضوع تاریخ
همواره افراد را دچار این تفکر میکند که تاریخ مجموعهای از روایتها و افسانههاست
و حوادث سیاسی و سرگذشت پادشاهان را در خود گنجانده است. بنابراین در پرداختن به آن،
اشتباهی که اغلب اوقات تاریخدانان و پژوهشگران دچارش میشوند، رخ میدهد که شامل
آن است که از همین دیدگاه و زاویه وارد مباحث تاریخی میشوند.
سلطانی گفت: در بخش اول کتاب
تاريخ و فرهنگ طارم ما با حجمی از دادهها مواجه هستیم و از منابع تاریخی در آن بهره
جستهاند این بسیار مغتنم و ارزشمند است اما من فکر میکنم برای اینکه ما در رابطه
با منطقهای مانند طارم که در بخشهای زیادی از تاریخ، منابع در خصوص آن خاموش است
و نقشی در در منابع مکتوب ندارد، این چنین دادههایی را جمعآوری کردن بسیار ارزشمند
است. ولی اگر یک یک زاویهها و نگاهها را به طور مشخص در کنار هم قرار میداد به گمانم نویسنده میتوانست
به آن هدفی که با تدوین تاریخ منطقه طارم داشت، نزدیکتر شود.
وی با اشاره به اینکه با توجه
به مقتضیات جغرافیایی و تاریخی طارم، اگر از منظر جغرافیای تاریخی به داستان نگاه میشد،
به گمانم نویسنده توفیق بیشتری دست میآورد، گفت: دلیل بر این است که اکثر منابعی که از مدخل جغرافیایی داریم زیرمجموعه
مدخل جغرافیای تاریخی است به این مفهوم که اولین منبعی که در مورد طارم وجود دارد،
سفرنامه ابن فضلان است.
وی با بیان بخشي از نقدهاي خود
بر کتاب مزکور افزود: مسير طارم براي صفويان در کوتاه کردن زمان سفر از قزوين به اردبيل و بالعکس اهمیت داشت.
سلطاني خاطرنشان کرد: ثبت و ضبط
ادبيات عاميانه منطقه به زبان اصلي بسيار مهم است و اين گونه آثار منابع بنيادي پژوهشهاي
فرهنگي محسوب میشوند.
در ادامه اصغر بهرامي هزاررودي، مولف کتاب «تاريخ
و فرهنگ طارم» با اشاره به برحق بودن برخی از انتقادات وارد شده بر این کتاب توسط دکتر
سلطانی، خاطرنشان کرد: با توجه به اینکه رشته بنده ادبیات است از همین رو تاکید من
بیشتر بر حفظ فرهنگ عامیانه این منطقه است که در کتابهای بعدی نیز همین نوع نگاه به
مسئله را ادامه خواهم داد.
وی با اشاره به اینکه یکی از
انتقاداتی که بر این کتاب وارد شده این است که ترکی روایات آورده شده در این کتاب را
نیز بایستی ثبت میکردم، گفت: بنا است در جلدهای
بعدی نیز این روایات به شکل ترکی به ثبت برسند که امید است مورد توجه قرار بگیرد.
در ادامه يونس قاسمي با ذکر و ياد خاندانهاي شاعر
و شاعر پرور طارم، گفت: طارم خود به واسطه
طبیعت زیبا و سر سبزی که دارد، شعر است اما اگر بخواهیم در خصوص شعر و شاعری در این منطقه صحبت کنیم باید از خاندان
امیر خسرو دارائي و مرحوم امانالله خان سلطاني، اسدالله خان سلطاني، ميرزا محسن و
ميرزا عيسي احمدي در درام و مرحوم محمدرضا روحاني نام ببریم که به نوعی شعر این منطقه را ساختهاند.
مدرسه امیرکبیر،
مدرسه به یاد ماندنی
در بخش دیگری از این نشست، معاون
رئیس جمهور، جمشید انصاری به تاریخ گذشته زنجان و مدرسه امیرکبیر اشاره کرد و افزود:
مدت 6 سال در دبیرستان امیرکبیر تحصیل کردم و به عنوان یکی از دانشآموزان مورد علاقه
فضلالله طارمیان، رئیس وقت دبیرستان دولتی امیر کبیر بودم که همواره ایشان علاقه خاصی به بنده داشتند
و بسیاری از مسائل مدرسه حتی تکالیف اجرایی را بر گردن من میگذاشتند.
وی ادامه داد: آقای ذبیحیان که
4 سال حق معلمی به گردن من داشتند به من لقب
«قمر وزیر» را داده بودند و هر وقت که در کلاس کسی نمیتوانست مسئلهای را حل کند،
ایشان به من میگفتند که اکنون قمر وزیر میآید و این مسئله را حل میکند.
رئیس سازمان اداری و استخدامی
کشور افزود: من فکر میکنم یک نسل قابل توجهی از فرزندان این شهر با مشی مدیریتی جناب
طارمیان پرورش یافتند.
وی افزود: در آن زمان دبیرستانهایی
که در زنجان فعالیت داشتند هر کدام مشی مدیریتی خاصی داشتند و حتی دبیران و معلمان
این شهر نیز به واسطه این مشی بلوکبندی میشدند و و دبیران حاضر نمیشدند تن به سختگیریهای جناب طارمیان در دبیرستان امیر کبیر بدهند.
وی با بیان برخی از خاطرات خود
در دبیرستان امیرکبیر ادامه داد: جناب طارمیان به عنوان مدیر دبیرستان همواره دوست داشتند نظم را در مدرسه برقرار کنند
و در این راستا خودشان از ساعت 7 در مدرسه
حضور داشتند و بعد از ظهر هم قبل ساعت یک و نیم مدرسه میآمدند و دائم در راهروی مدرسه
قدم میزدند که حضورشان دانشآموزان را آرام کند و از برخی از شیطنتهای آنها بکاهد.
این مسئول با اشاره به اینکه
جناب طارمیان بسیار جدی بودند و اهل کوتاه آمدن در برخی از مسائل همکاران نبودند، خاطرنشان
کرد: یک روز خاطرم هست که ما ورزش داشتیم و
جناب شاهمحمدی که یکی از اساتید این مدرسه بودند با ده دقیقه تاخیر وارد مدرسه
شدند که جناب طارمیان نگاهی به ساعتشان کردند و به آقای شاه محمدی گفتند که «ده دقیقه
دیر آمدید؟» آقای شاه محمدی با آن روحیه طنازی که داشتند جواب دادند که «عیبی ندارد،
از آن طرف ده دقیقه دیرتر میروم». ولی این از انضباطی که جناب طارمیان در این مدرسه
برقرار میکرد، کم نمیکرد و تقریبا همه معلمان پذیرفته بودند که با این نوع انضباط
کار کنند.
انصاری با اشاره به خاطره دیگری
از این استاد بزرگوار افزود: در سال 1349، با توجه به اینکه من انشاهای تندی مینوشتم
گزارشی به اداره حفاظت آموزش و پرورش مبنی بر اینکه من انشاهای تندی در زمینه آزادی
مینویسم، رفته بود و از همین رو به جناب آقای
طارمیان فرموده بودند که این دانشآموز را
به اداره حفاظت آموزش و پرورش بفرستند که جناب طارمیان به واسطه آگاهی که نسبت به شغل
پدر بنده داشتند و میدانستند که برخی از شبها پدرم ماموریت هستند و در خانه نیستن،د
روز قبل اینکه من را به اداره حفاظت ببرند، صدایم کردند و از من پرسیدند که «پدرتان منزل هستند؟» و من گفتم که در ماموریت هستند و همین
شد که فردا صبح خودشان همراه من به اداره حفاظت آموزش و پرورش آمدند. در آنجا گفتند
که از سازمان امنیت نامهای آمده که این دانشآموز انشایی آن چنانی خوانده است و یک
تذکراتی به من دادند و فرمودند که باید ایشان را به سازمان امنیت ببرید که جناب طارمیان از این کار سر باز زدند و گفتند که من بچه مردم
را به این مکان نمیبرم و پس از این ماجرا خود ایشان پیگیر این ماجرا شدند ولی بعدها
از مسئولین شنیدم که سر همین قضیه اداره با جناب طارمیان کلی اوقات تلخی کرده است و
موجب آزردگی خاطر ایشان در پیش از انقلاب شدهاند.
در پایان این مراسم از آقايان
فضل الله طارميان، حاج علي ذبيحيان، دکتر يونس قاسمي و آقاي عنايت الله رحماني تقدیر
و تشکر شد.