زهره میرعیسیخانی
- یکی از اصلیترین بخشهایی که در کشور ما نیازمند ساماندهی است ترتیباتی است که
بین خود هنرمندان جریان دارد. در واقع مرزهای فعالیت و نوع کاری که هر هنرمند در
رشته تخصصی خود انجام میدهد در اکثر مواقع مشخص نیست. به نظر میرسد هنوز هم
استاندارد خاصی برای تمیز شیوههای سنتی از شیوههای مدرن وجود ندارد و بهکارگیری
هرکدام از اینها میتواند در نحوه شناساندن اثر تاثیرگذار باشد.
این مساله از زاویهای دیگر نیز قابل بررسی است.
هنرمندانی که اختصاصاً برای امرار معاش به هنر خود متکی هستند و البته بهشدت
متعهد به رعایت استانداردهای متعارف زمینه کاری خود. از این منظر شیوه و تکنیکی که
برای اجرای کار خود انتخاب میکنند میتواند در درآمدزا بودن کار آنها تاثیر
بسزایی داشته باشد. همچنین روی دیگر این سکه این است که اگر یک تکنیک خاص به
درآمدزایی رواج پیدا کرد ناخودآگاه بخش قابل توجهی از هنرمندان را ممکن است به سوی
خود جذب کند. چنین فرآیندی در بلندمدت میتواند به حذف و منسوخ شدن بخش عظیمی از
تکنیکهای یک هنر بینجامد.
از طرف دیگر یک هنرمند در اغلب اوقات هنگامی که
با چنین شرایطی روبهرو میشود احتمالاً در کنار آثار فاخر خود ناگزیر به انجام
برخی کارهای هنری خواهد شد که نازلتر از کیفیتی است که از او سراغ داریم. در واقع
این امر صرفاً به دلیل امرار معاش و از روی بازاری ساختن یک هنر و فاصله گرفتن از
ارزش ذاتی آن صورت میگیرد. اما در هر حال واقعیات زندگی چیزی است که خواه یا
ناخواه وجود دارد.
گروه دیگر دستاندرکار
در این فرآیند مصرفکنندگان یا همان عامه مردم هستند که اغلب اوقات آشنایی چندان
قابل توجهی با هنر و انواع آن ندارند. در واقع به لحاظ سنتی اغلب اوقات هنر همچنان
در جامعه ما به عنوان یک مهارت صرفاً قابل تحسین و نه فعالیتی که بتوان از آن
درآمد کسب کرد دیده شده است. عموم نیز اگر علاقه نشان دهند صرفاً برای تماشای
نمایشگاهها یا گالریها خواهند رفت و کمتر حاضر به پرداخت مبلغی احتمالاً گزاف
آنچنان که درخور یک اثر هنری است، خواهند شد. مشکلات معیشتی نیز تقاضا برای کالاهای هنری را به
مقولهای لوکس بدل کرده است و خانوارها عموماً به سطحی که بخواهند چنین هزینههایی
را صرف کنند نمیرسند. از طرف دیگر اگر گروهی هم باشند که تمکن مالی چنین امری را
داشته باشند، به نظر میرسد به دلیل همان ضعف عمومی در شناخت درست مقوله هنر به
ویژه انواع مختلف هنر و صنایع دستی ایرانی، آنچه را که باید و شاید خریداری نمیکنند.
دولت نیز به عنوان
سومین رکن بحث حاضر مطرح است. جایی که اگر در مورد ایران صحبت کنیم، به وضوح
خواهیم دید که به احتمال قریب به یقین مثل سایر عرصههای اقتصاد که دولت به جای
نظارت به تصدیگری پرداخته است، اینجا نیز یا قیممآبانه با مقوله هنر برخورد
داشته یا به صورت ممیزی و محدودکننده با آن رفتار کرده است.
در
این زمینه رحمان پرچگانی، عضو هیئت علمی گروه هنر دانشگاه آزاد زنجان با اشاره به
اینکه «اقتصاد هنر» از همان آغاز پیدایش بوده است، گفت: آنچه که در این نقطه مورد
اهمیت است زمان و نحوه پرداخت به این موضوع است چراکه از زمان انسانهای بدوی این
موضوع شکل گرفته است و امروز به شکل دیگری درآمده است. اقتصاد هنر امروز به سیستمی
خاص که با سیاست و جغرافی و تاریخ و موضوعات در هم آمیخته، تبدیل شده است که روابط
و کنشهای بین فردی در این موضوع دخالت دارند.
وی ادامه داد: این موضوع که
هنرمندان چگونه وارد بازارکار و درآمدزایی هنر در کشور شوند، وابسته به روابط حاکم
بر مسائل هنری است و همین مساله باعث شده است تا کسانی که به صورت جدی در این حوزه
فعالیت دارند از این دست مسائل فرار کنند و سعی داشته باشند تا از راه دیگری معیشت
کنند و زندگی خود را بچرخانند تا هنر را برای خود داشته باشند و درگیر مسائل
حاشیهای نشوند.
این استاد دانشگاه با اشاره به
اینکه بسیاری از هنرمندان با وجود اینکه دوست دارند که تنها هنر خود را ادامه
بدهند اما مجبورند در این شرایط به کار دیگری روی آورند تا درآمد خود را داشته
باشند و در کنار آن به مساله هنر بپردازند، گفت: همین مساله انرژی زیادی را از
افراد میگیرد و به جای اینکه افراد از کار خود لذت ببرند و زمانی را برای کار
خود بگذارند، وقتی کار شاگردان خود را میبینند سیراب شود و انگیزهای برای کار
هنری نداشته باشند که این خود آفت بزرگی است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه
آزاد با اشاره به اینکه طبیعی است که هر هنرمندی دوست دارد اثر خود را بفروشد،
افزود: اینکه یک هنرمند به هر قیمتی حاضر باشد که کار خود را به فروش برساند از
دیگر آفتهای این عرصه است چرا که وقتی روش و شیوهای که به واسطه آن زندگی میکنیم
درست نباشد، رابطهها جای آن ضابطهها را میگیرد و به جای اینکه هنرمندان اصلی و
تحصیل کرده این حوزه ( نه لزوما به معنا تحصیل کرده دانشگاهی بلکه کسانی که در
این حوزه به صورت علمی و تخصصی فعالیت دارند)، از بازار مالی سود ببرد، عدهای
هنرمندنما و یا هنرمند دست چندم از آن سود میبرند و هنرمند واقعی از این بازار به
دلایل مختلف از این بازار دور میشوند.
وی افزود: یکی از عوامل دوری
هنرمند از بازار هنر، این است که این افراد معمولا دارای خودباوری خاصی هستند و
حاضر نیستند به هر طریقی کار خود را به فروش برسانند و از همین رو به هیچ مکانی
برای فروش کار خود مراجعه نمیکنند که در دنیای امروز این موضوع چندان خوب نیست.
پرچگانی ادامه داد: عامل دیگر
اینکه معمولا کسانی که هنرمندان درجه 3 و 4 هستند، خیلی راحتتر به ارگانهای
مرتبط مراجعه میکنند و ارتباط میگیرند و مسئولان با توجه به اینکه میخواهند
کارشان به سرعت و با هزینه کمتری انجام شود از این افراد بیشتر استقبال میکنند.
وی افزود: در دنیای پیشرفته
هنرمندان به ارگانهای مربوطه مراجعه میکنند و توانایی خود و آثار خود را به
ارگان مربوطه ارجاع میدهند و در واقع به مسئولین این حوزه پیشنهاد میدهند که چه
کاری را انجام بدهند. متاسفانه در کشور این اتفاق نمیافتد و این امر بیشتر به
عهده گالریداران محول میشود و درواقع گالریداران هستند که بین هنرمندان و کسی
که میخواهد این آثار را بخرند، ارتباط برقرار میکنند که معمولا این گالریها نیز
در شهرهای بزرگ است و با توجه به مشکلات مالی که ما در کشور داریم این اتفاق در
شهرهای کوچک کمتر میافتد از طرف دیگر کسانی که سرمایهدار هستند کمتر علاقه نشان
میدهند و کسانی که به هنر علاقه دارند نیز کمتر در این زمینه سرمایه میگذارند لذا
هنرمندان کارهایشان جمع میشود و خیلی نمیتوانند با ارگانهای دیگر ارتباط برقرار
کنند تا آنها را به فروش برسانند.
وی با اشاره به اینکه متاسفانه
ما شبکه و یا نهادی نداریم که بیاید و وقت بگذارد و بر روی اقتصاد هنر متمرکز شود،
افزود: طبیعتا این حوزه به افرادی نیازمند است که بیشتر اقتصاددان باشند تا هنرمند.
پرچگانی خاطرنشان کرد: در
دنیای مدرن امروز، هنرمند در گوشهای مشغول فعالیت خود است و کمتر پیش میآید که
به دنبال فروش آثار خود باشد و این در جهان سوم است که هنرمند باید به دنبال مشتری
بیفتد. در حالی که در بسیاری از کشورها هنرمند ضمن اینکه کار خود را در خانه انجام
میدهد سایت و آدرس اینترنتی دارد و کارهایش دیده میشود و آثارش به این شیوه به
فروش میرسد.
این استاد دانشگاه افزود: در
بسیاری از کشورها زمانی که یک ارگان دولتی میخواهد فعالیت هنری انجام بدهد در
ابتدای امر مسابقه با جشنوارهای ترتیب داده میشود و از طریق مسابقه نفراتی را
انتخاب میکند و خود این نوع مسابقات اگر به درستی برگزار بشود مکانی برای گردش
مالی و هنری است که اساسا در کشور این موضوع اتفاق نمیافتد و معمولا به خاطر رانتهایی
که در این حوزه وجود دارد، کسی حاضر نیست این کار را انجام بدهد و اگر کسی هم
انجام بدهد به شکل مدیریت شده است.
وی با اشاره به اینکه هنرمند
تاجر نیست، افزود: همان طور که فوتبالیستها مدیر برنامه دارند، هنرمند نیز باید
مدیر برنامه داشته باشند تا مسائل مالی آنها را مدیریت کند که متاسفانه این موضوع
در ایران جدی گرفته نمیشود.