عدهای بر این باورند که غزاله علیزاده یکی از نویسندگانی بود که توانست نگاه زنانه را وارد ادبیات ما کند. اما آنچه که بیش از زبان زنانه یا مردانه و یا هر مفهومی از دست در آثار علیزاده جلب نظر میکند، دغدغه انسانی است. او بیشتر آن که بخواهد دغدغههای زنان و یا حتی نگاه زنان را به شکل موجوداتی جدا از مردان ارائه دهد، مسائل و رفتارهای انسان و بشر را به نمایش میگذارد
زهره میرعیسیخانی- عدهای بر
این باورند که غزاله علیزاده یکی از نویسندگانی بود که توانست نگاه زنانه را وارد
ادبیات ما کند. اما آنچه که بیش از زبان زنانه یا مردانه و یا هر مفهومی از دست در
آثار علیزاده جلب نظر میکند، دغدغه انسانی است. او بیشتر آن که بخواهد دغدغههای
زنان و یا حتی نگاه زنان را به شکل موجوداتی جدا از مردان ارائه دهد، مسائل و
رفتارهای انسان و بشر را به نمایش میگذارد.
فاطمه «غزاله» علیزاده متولد
27 بهمن ماه 1327 است . نویسنده ایرانی که از آثار مشهور او رمان دوجلدی خانه
ادریسیها است. او داستان نویسی را از سال ۱۳۴۰ به طور جدی شروع کرد. اولین داستانهای
این نویسنده در نشریه خوشه به چاپ رسید.
والدین او که خود، در وادی
ادبیات دستی بر آتش داشتند از هنگام کودکی وی متوجه اخلاق و رفتار منحصر به فرد او
شده بودند. علیزاده که کودکی خوددار، اما شجاع و خاص بود در تحصیل خود موفق بود و
به ادبیات نیزعلاقه داشت. او داستان نویسی را در زادگاه خود آغاز کرد. تحصیلاتش
ابتدا در زمینهی علوم سیاسی بود، اما سپس وارد رشتهی فلسفه در دانشگاه سوربن شد
که البته آن را نیمه کاره رها کرد.
او نوشتن را آرام آرام ادامه
داد و توانست در مجموع آثاری قابل تامل و توجه از خود بر جای بگذارد. نخستین
مجموعه داستان غزاله علیزاده سال ۱۳۵۶ به چاپ رسید. غزاله علیزاده در اغلب آثارش
از انسانهای طبقه اقتصادی متوسط به بالا مینوشت. او هرگز تلاش نکرد به خاطر
دغدغههای روشنفکران زمان خود از مردمانی سخن بگوید که آنها را نمیشناخت و هرگز
به واقع رنجهایشان را درک نکرده بود. این شاید یکی از مهمترین ویژگیهای علیزاده
باشد که در دورانی که اکثر نویسندگان تمایل به موضوعاتی، چون فقر، روستانشینی
داشتند، او از رنجها و زندگی پرفرازونشیب طبقه متوسط و اشراف سخن گفته است. او
رنجهای این طبقه را که همواره کمتر مورد توجه بوده را با نگارشی تمیز و نثری روان
به قلم درآورده است.
در این خصوص سلمان کریمی،
نویسنده و منتقد ادبی با اشاره به اینکه بهترین اثر این نویسنده در دوره حیاتش
رمان سه جلدی خانه ادریسیها است، گفت: عدهای بر این باورند که غزاله علیزاده یکی
از نویسندگانی بود که توانست نگاه زنانه را وارد ادبیات ما کند. اما آنچه که بیش
از زبان زنانه یا مردانه و یا هر مفهومی از دست در آثار علیزاده جلب نظر میکند،
دغدغه انسانی است. او بیشتر آن که بخواهد دغدغههای زنان و یا حتی نگاه زنان را
به شکل موجوداتی جدا از مردان ارائه دهد، مسائل و رفتارهای انسان و بشر را به
نمایش میگذارد. اما نکتهای که گاهی ادبیات زنان را متمایز میکند، نگاه روانکانهی
عمیق و ریزبینانهی زنان نویسنده و به ویژه غزاله علیزاده است. توجه به جزئیات در
آثار ادبی منجر به نگاه موشکافانهی بیشتر در روانشخصیتها میشود. البته گفتنی
است که این ریزبینی در روان شخصیتها و انسانها در آٍار نویسندگانی، چون هوشنگ
گلشیری و صادق چوبک نیز جلب نظر میکند.
وی ادامه داد: رمان سه جلدی خانه ادریسیها سال
۱۳۷۳ منتشر شد. داستان آن ماجرای زندگی خانوادهای است اهل عشق آباد که بعد از
انقلاب بلشویکی زندگیشان دچار تغییر و تحول اساسی میشود. این رمان سه شخصیت اصلی
به نامهای خانم ادریسی، خانم لقا و وهاب دارد. این سه شخصیت، اعمالی را انجام میدهند
و در واقع رفتاری دارند که هر کدام از این رفتارها ریشه عمیقی در گذشته شان
دارد. این گذشته که در محیط اجتماعی و خانوادگی شخصیتها مهمترین نقش را داشته
است، عقدهها و مسائل روانی مختلفی را در این شخصیتها بر جای گذاشته است.
این هنرمند خاطرنشان کرد: این
گذشته در خیلی از جاهای داستان خانه ادریسیها دیگر حضوری ندارد و یا حتی ممکن
است شخصیت نیز آنها را از یاد برده باشد. اما این تاثیر این اتفاقات در ناخودآگاه
موجب رفتارهایی در خودآگاه شخصیتها میشود که میتواند سرنوشت هر یک از آنها را
تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال خانم ادریسی رفتارهایی را اعمال میکند که مخاطب
در نهایت میفهمد سرچشمه این رفتار عشق ناکام مانده او در دوران جوانی است.
شخصیت لقا شخصیتی است که در طول داستان نسبت به مردها ابراز تنفر میکند و به
گونهای به آنها خشم دارد.
وی اظهار کرد: این رفتار میتواند
نتیجه بی توجهی مردها به لقا باشد و این سازوکاری دفاعی در روان این شخصیت باشد.
همچنین شخصیت وهاب که به دلیل کمبود مهرمادری زن دیگری را جایگزین مادرش کرده است.
اما این شخصیتها علی رغم تمام کاستیها و ضربههایی که خورده اند، دارای نیروی
انسانی هستند. نیرویی که آنها را برای بقا و مبارزه سرپا نگه میدارد. رمان خانه
ادریسیها را میتوان رمانی با فرم کلاسیک دانست که هر بخشش به یک شخصیت داستان
تعلق دارد.
کریمی افزود: راوی این رمان را
علیزاده دانای کل انتخاب کرده است و به نظر میرسد که او این داستان را که آمیختهای
از واقعیت و خیال است را به دقت معماری است. او در این رمان از همان زبان همیشگی
خود استفاده کرده، اما جالب اینجا است که این زبان همیشگی در هر کدام از داستانهایش
به گونهای جلوه میکند که به هیچ وجه تکراری به نظر نمیآیند. رمان ادریسیها
جوایز بسیاری را از آن خود کرد که البته این جوایز پس از مرگ خودخواسته غزاله
علیزاده به رمان او رسید.
وی افزود: دیگر آثار غزاله
علیزاده عبارتند از: رمان شبهای تهران، داستان بلند ملک آسیاب، رمان دومنظره و
مجموعه داستانهای سفر ناگذشتنی، چهارراه و تالارها است. علیزاده در رمان شبهای
تهران، نگاهی ویژه و دگرگونه به جامعه خود دارد. او در این داستان به شرح حالات
درونی و روانکاوی کسانی میپردازد که خاستگاه طبقاتی خرده مالکان را دارند.
قهرمانان داستان یک مرد و دو زن هستند. آنها در درون خود و درگیر با خود با
رفتارهای خردمالک مآبانه میکوشند هر کدام به گونهای خویشتن را بیابند؛ و در این
راستا است که هر یک از آنان در عین ناتوانی دیگری را توانا میپندارد. در صورتی که
هیچیک از آنها توانا نیستند، درک درستی از مفهوم هستی ندارند و سؤال بزرگ این
نوشته این است که: چرا آفریده شدهایم تا رنج بکشیم.اما رنجهای که اینان میکشند
رنجی نیست که از سر گرسنگی و تهیدستی و دوگانگی طبقاتی باشد. رنج اینان از گونه
دیگری است.
این منتقد ادبی اظهار کرد:
نگرانی غزاله علیزاده از گونه روشنفکرانه است. در این کتاب غم نان- غم خانه و
سرپناه- دوگانگی و تهیدستی هیچگاه برای قهرمانان آن نگرانکننده نیست. آنان در
دنیایی سیر میکنند که این نگرانیها در آن راه ندارد. اینان نیم نگاهی هم به دور
و بر خود نمیاندازند و اگر هم با گرفتاریهایی از این دست روبرو شوند، برخوردی
رمانتیک با آن دارند. هر سه تن آدم این داستان ژرفناک در خود فرو رفته و تنهایند.
کریمی خاطرنشان کرد: علیزاده بیشتر به کاوش درون
افراد میپردازد تا به چالشهای بیرونی. با آنکه خود زن است، قهرمانان داستانش
مردان هستند. زنان داستان او آدمهایی سست و شکنندهاند. تنها زنان پیر و با تجربه
استوار و پابرجایند و بی هیچ گونه نگرانی و چون چرای بود و نبود خود و به دور از
هر گونه بیم و امید تنها با کوله باری از تجربه در آرامش زیستن، زندگی را به پیش
میبرند.
این مدرس داستان نویسی
خاطرنشان کرد: شخصیت پردازی در آثار وی بسیار متنوع و همراه با گونهای نگاه
روانکاونه و کاوشگرانه به انسان است. روح و روان این انسانها اغلب آنها را در
موقعیتهایی سخت قرار میدهد، اما علیزاده با طنز ظریف منحصر به زبان خودش، این
موقعیتهای تراژیک را گاهی تلطیف میکند.
وی ادامه داد: او زبانی ساده
را برای روایت انتخاب میکند، اما این سادگی به معنای عاری بودن از فرمهای خاص
ادبی نیست بلکه میتوان گفت علیزاده از آن دسته نویسندگانی بود که داستان هایش را
معماری میکرد و به لحاظ ساختار زبانی، بر فرم و شکل نوشتار دقت بسیار داشت.