گفتوگوی صدای زنجان با نخستین بانویی که مدال بینالمللی پاورلیفتینگ و پرسسینه را برای زنجان به ارمغان آورد
مهدی سهرابی- اصل رقابت، عادلانه بودن آن و
تساوی شرایط رقابت برای حریفان است. یعنی همه شرکتکنندگان در یک رقابت، حین
مسابقه باید شرایط مساوی داشته باشند، بهخصوص زمانی که قرار است پنجهدرپنجه
فولاد سرد با جسمی بجنگی که زبانش را نمیفهمی. حالا اگر در این میان، خودخواسته
پای در رقابتی آنسوی مرز بگذاری که هیچ چیز آن عادلانه نیست داستان خیلی فرق میکند.
این فرق زمانی بهچشم میآید که قرار باشد نقش اول یک بانوی مدالآور زنجانی را در
رشتهای بازی کنی که فعلاً کسی دوست ندارد آن را ببیند و از طرفی در ظاهر «معلول»
هم باشی.
«لیلا عباسی» حدود سه هفته پیش به همراه تیم
پرسسینه بانوان کشور عازم مسابقات کاپ اروپا و آسیا در گرجستان شد و در حالی که
تنها برای پرسسینه ثبتنام کرده بود، سری هم به رقابت پاورلیفتینگ زد و علاوه بر
مدال طلای پرسسینه این مسابقات، در قسمت پاورلیفتینگ و در رقابت با افراد سالم نیز
مدال طلا را از آن خود کرد.
عباسی اعتقاد دارد حضور زنان در چنین رشتههایی
راه درازی برای پذیرفته شدن از سوی مسئولان ورزشی و مردم دارد و چارهای جز جنگیدن
تا آن موقع نیست، حتی اگر در این مسیر مجبور باشی بیپولی را تحمل کنی یا هر هفته
راه تهران را پیش بگیری تا از دانستههای مربیانی که در زنجان ندارند، استفاده
کنی.
او در گفتوگویی که در پیش روست از نگاهها میگوید
و اینکه تا هدف و علاقه باشد جایی برای فکر به قضاوت دیگران باقی نمیماند.
انتظاری که اغلب آقایان از حضور در
این رشته دارند، اندام تراشیده است. بانوان از این رشته چه میخواهند وقتی حضورشان
در رشتههای اینچنینی فعلاً برای جامعه عجیب است؟
نگاههای متفاوتی به حضور زنان در رشتههایی
مثل پاورلیفتینگ وجود دارد. برخی استقبال میکنند و بسیاری مقابله اما وقتی علاقه
در میان باشد بسیاری از این مشکلات کنار میروند. در کل به نگاههای عجیب و نظرات
متفاوت عادت دارم.
شما یک زن هستید و زنجان هم آنقدر
بزرگ نیست که این موضوع را هضم کند.
اتفاقاً مربی این رشته هم فکر میکرد چون
زنجان شهر کوچکی است، هیچ زن زنجانی نتواند در این رشته موفق شود و حتی برای او
مشکل هم پیش آید. در ابتدا برخورد سردی با من داشت اما بالاخره راضی شد با تیم
تمرین کنم. جمعهها برای تمرین به تهران میرفتم و در طول هفته بدون مربی و کمکمربی
در زنجان به تمرین کردم و همه این کارها را هنوز با هزینه شخصی انجام میدهم. پساز
رکوردگیری متوجه شدند که با وجود معلولیتی که دارم رکوردم با رکورد افراد سالم در
رشته پرسسینه برابری میکند و پذیرفتند که راهی مسابقات گرجستان شوم. آنجا
باوجود اینکه برای شرکت در مسابقات پرسسینه رفته بودم با دیدن آمادگی جسمانیام
به پیشنهاد مربی تیم شیراز در رشته لیفتینگ هم شرکت کردم و توانستم در رقابت با
ورزشکاران سالم دو مدال طلا کسب کنم. گرچه در ابتدا مربی خودم اجازه این کار نمیداد
چون قرار بود با ورزشکاران سالم رقابت کنم و امکان آسیبدیدگی به دلیل معلولیت از
ناحیه پا وجود داشت.
اولین بودن آن هم در چنین رشتهای
برایتان سخت نبود در حالی که حتی با برخی بانوان ایرانی که در چنین رشتههایی
مقامهای بینالمللی هم آوردند، برخوردهایی انجام شد؟
علاقه خاصی به وزنهبرداری و ورزشهای سنگین
دارم و بههمین خاطر این رشته را دنبال کردم. در زنجان نه مقدمات لازم وجود دارد و
نه مربی. به قول شما من اولین زن زنجانی هستم که در رشته پاورلیفتینگ توانستم مدال
خارجی کسب کنم در حالی که این رشته نوپاست و کمکهای آنچنانی به آن نمیشود اما علاقه
همه این کمبودها را جبران میکند.
شما قبلاً در رشته بسکتبال با ویلچر
فعالیت داشتید و جایگاه خوبی هم دارید. دلیل عزیمت از بسکتبال به پرسسینه چه بود؟
برای هر پیروزی و آسایشی باید سختیهای زیادی
را پشت سر گذاشت و شخصاً همیشه اهل مبارزه بودهام. دوست دارم سختی زیادی را تحمل
کنم تا قدر آسایش بعد از آن را بدانم. من خانمهایی را که قبلاً در لیفتینگ و پرس
بودند و مقام داشتند را دیدم و علاقه خاصی پیدا کردم.
چگونه با این مسئله که فضای غالب
جامعه بهخصوص در ورزش نمیخواهد بانوان را در چنین رشتههایی ببینند، کنار میآیید؟
نمیدانم چرا اما با وجود اینکه حجاب را کاملاً
رعایت میکنیم و غیرت ایرانی را به نمایش میگذاریم، مسئولان دید سردی به حضور بانوان
در این رشته دارند. بانوان ایرانی نشان دادهاند که در این رشته قدرت زیادی دارند
و موفقیتهایی که کسب شده نشاندهنده این موضوع است. حتی در دنیا از بانوان ایرانی
بهعنوان قویترینهای پاورلیفتینگ یاد میکنند.
خانواده چه واکنشی دارد؟
واقعیت این است که هنوز این رشته حتی در
خانواده من هم جا نیفتاده است. نه میتوانند مانع رسیدن من به هدفم شوند و نه میتوانند
از کنار خواسته خود بگذرند. اما با این وجود و در حالی که خانوادهای متوسط از نظر
مالی دارم، پدر و خواهرم حمایت مالی خوبی از من دارند.
هزینه ماهانه شما برای رسیدن به هدفتان
چهقدر است؟
هر بار سفر من به تهران حدود 200 هزار تومان
هزینه دارد چون ماشین شخصی ندارم و با بقیه هزینهها میتوان گفت ماهی 2 میلیون
تومان هزینه میکنم درحالی که شغلی ندارم و قسط هم میدهم. فشار مالی زیادی که
تحمل میکنم قابل کتمان نیست اما همانطور که گفتم بهخاطر هدف و علاقهام مجبورم
ادامه دهم. حتی در بازگشت از مسابقات گرجستان ساعت 11 شب به فرودگاه رسیدیم و رأس
ساعت 2 و نیم صبح ترمینال بودم. درهای ترمینال بسته بود و مجبور شدم تا پنج صبح
صبر کنم تا درهای ترمینال باز شود. دست آخر با اتوبوسی که عازم اردبیل بود تا
عواضی آمدم و با ماشین دربست خودم را به خانه رساندم. در سایر رشتهها ورزشکاران
را از عوارضی تحویل میگیرند و تا ورزشگاه انقلاب میآورند اما برای من این اتفاق
رخ نداد. با حضور تعدادی از مسئولان ورزش استان از جمله مدیرکل ورزش و جوانان،
آقای کمال عشق و نایبرئیس بانوان ورزشهای همگانی استقبالی انجام شد اما از آن
استقبالی که از برخی ورزشکاران میشود و شهر از عکسشان پر میشود خبری نبود.
با این شرایط باز هم بهدنبال ادامه
این رشته هستید؟
گفتم که به خاطر هدف و علاقه ادامه میدهم. با
وجود اینکه هر چه داشتم هزینه مسابقات مجارستان کردم و برای مسابقات جهانی پولی
نداشتم و وقتی امروز و فرداها را برای تأمین هزینه 7 میلیون تومانی دیدم سست شدم و
مسابقات جهانی را از دست دادم، ادامه میدهم.
در ادامه راه برای بسکتبال چه نقشهای
دارید؟
من ورزش را از سال 90 بهصورت حرفهای شروع
کردم و رشته ورزشی اصلی من بسکتبال با ویلچر بود که قهرمانیهای متعددی هم در این
رشته دارم. با وجود اینکه در تیم ملی بسکتبال با ویلچر جایگاه خوبی داشتم احساس
کردم اگر در رشته انفرادی هم فعالیت کنم، ضرر نمیکنم. من هیجان خاصی در ورزش دارم
و بهدنبال رشتهای بودم که این هیجان را تخلیه کند. بسکتبال هم هیجان زیادی دارد
و دوست دارم در کنار رشته فعلیام آن را هم ادامه دهم. هیچکدام بر دیگری اولویت
ندارند و هر دو را در کنار هم پیش میبرم.
# صدای زنجان؛ پاورلیفتینگ؛ نگاههای عجیب؛