بسیاری از مدیران و مسئولان ارشد کشور سکوت و صبر و آرامش مردم و تهیدستان را بهحساب عملکرد خود میگذارند؛ درحالیکه رفتارهای نیازمندان و فقرا در زمینه طغیان اجتماعی و نافرمانی مدنی فقط با ترمز ایمان و وفاداری به نظام بوده است و باید از زمانی ترسید که دیگر آتشفشان گرسنگان هیچگونه ترمزی را نپذیرند
پایگاه خبری صدای زنجان-
شیوع کرونا، سریعتر از آنچه بشر تصور میکرد، همه ابعاد زندگی و آنچه تاکنون
ساخته بود را فرا گرفت و مانند طوفان عظیمی به نوعی سبب تغییر ساختاری شد. در حقیقت
شیوع این ویروس نشان داد که انسان، جوامع متمدن و کشورهای پیشرفته تا چه اندازه در
برابر اتفاقهای ناشناخته آسیبپذیر و ضعیف هستند.
سیاست، اقتصاد، فرهنگ، سلامت و
روابط انسانی با پاندومی کرونا به نوعی دچار تغییر شده و خسارتهای مالی شیوع این
ویروس در جهان غیرقابل محاسبه است. اما یکی از خسارتهای سخت و زیانبار شیوع ویروس
کرونا در کشورهای کمتر توسعهیافته، که از رکود اقتصادی و گسترش فقر ناشی از محدودیتهای
کرونا سرچشمه میگرفت، آسیب به روح و روان جامعه و گسترش آسیبهای اجتماعی بود.
مثلا زمانیکه کرونا در ایران شیوع پیدا کرد، کشور ما نه آمادگی زیانهای سخت
اقتصادی این ویروس را داشت و نه وضعیت معیشتی مردم آنگونه بود که بتوانند چند ماه
رکود اقتصادی شدید ناشی از قرنطینه را تحمل کنند، پس کرونا مستقیم به روح و روان و
تابآوری مردم در برابر مشکلات حمله کرد و باعث افزایش آسیبهای اجتماعی و مشکلات
روحی و روانی شد.
البته برخی از کارشناسان براین
باورند که این آسیبها از قبل در کشور ما وجود داشته اما با شیوع کرونا، این آسیبها
از نقاط تاریک جامعه بیرون آمده و خود را بیشتر نمایان ساخته است. اگر چند جوان به
شکل غیرانسانی به یک دختر در کرمانشاه حمله میکنند و وسایل او را به سرقت میبرند،
اگر چند نفر دوچرخه کودک دزفولی را جلوی دوربین مردم میدزدند، اگر پلیس آگاهی از
افزایش سرقتهای خرد و پدیده سرقت اولیها خبر میدهد و... همه نشان از تشدید
مشکلات اقتصادی در زمان شیوع ویروس کرونا و در سایه سیاه تحریمها دارد.
اما این آسیبها فقط در زمینه
سرقتهای خشن و فروش مواد مخدر نبود و اگر این عوامل را در کنار خودکشی ۱۴ دانشآموز
از سنین ۱۱ تا ۱۵ سال، به دلیل مشکلات خانوادگی و فقر والدین و ناتوانی آنها در تهیه
اقلام آموزشی مانند «گوشی هوشمند»، بگذاریم، آن زمان نسبت به آمار سازمان نظام
روانشناسی کشور بیشتر تامل خواهیم کرد که «۶۰ درصد مردم ایران نیاز به خدمات فوری
روانشناسی دارند.» البته بسیاری از این موارد فقط مختص ایران نیست، اما به باور
کارشناسان اگر مسئولان خیلی سریع به این مشکلات رسیدگی نکنند و در جهت رفع آنها
اقدام موثری صورت نگیرد، آینده نامعلومی را در دوران کرونا و حتی پساکرونا خواهیم
داشت.
در این رابطه مجید ابهری،
جامعهشناس و آسیبشناس گفتوگویی انجام داده که شامل نکات قابلتاملی است.
اتفاقی که متاسفانه این روزها
در جامعه ما افزایش پیدا کرده، خشونتهای آشکار و پنهان است، با توجه به افزایش
آمار نزاع در ماههای گذشته (بر اساس استناد به آمار پزشکی قانونی) و سرقتهای خرد
و پدیده سرقت اولیها و... نظر شما در رابطه با خطرات روحی و روانیای که جامعه را
تهدید میکند، چیست؟
هر بیماری مخصوصا در قالب
پاندمی گسترده، همزمان با خود، عوارض و آسیبهایی را وارد جامعه میکند. متاسفانه
بسیاری از این آسیبها بعد از اتمام بیماری نیز در جامعه بهشکل یک رفتار یا عادت
نهادینه، باقی میماند که در دوران پساکرونا، باید منتظر عواقب آزاردهنده آن باشیم.
در دوران کرونا فاصلههای عاطفی، دوری از نزدیکان، همچنین هزینههای کمرشکن پیشگیری
و درمان این بیماری، که معلوم نیست چرا بعضی از مسئولان آن را رایگان قلمداد میکنند،
به مشکلات روحی و جسمی دامن میزند.
مردم برای هر کدام از داروهای
مربوطه علاوه بر سرگردانی و دوندگی، باید مبالغ قابلتوجهی هزینه کنند و معلوم نیست
که داروی تهیه شده اصلی یا جعلی یا ناکارآمد باشد. عرضه داروهای تقلبی و تاریخ
مصرف گذشته در خیابان ناصر خسرو یکی از این موارد است که عوارض پزشکی آن بدتر از
ابتلا به بیماری کرونا خواهد بود. برای تهیه و تامین بعضی از این اقلام دارویی
مردم با مشکلات مالی بسیاری دست و پنجه نرم میکنند و نمیتوانند مبلغی را از کسی
قرض کنند، چرا که هر فرد اگر از اقوام نزدیک هم باشد، نگران روزهای آینده خویش است
و سعی میکند پساندازی برای خود و خانواده نگه دارد.
بلاتکلیف گذاشتن مردم درباره
هزینههای درمان در کنار افزایش لحظهای قیمتهای اقلام ضروری و خوراکی، باعث
مشکلات روحی و روانی در هر فرد میشود. هزینههای نامرئی و معنوی نیز مانند مرگ عزیزان
و عدم برگزاری مراسم یادبود و سوگواری در شرایط شیوع کرونا، سبب ضربات روحی میشود.
وقتی برای مرگ عزیزی فرصت برگزاری ترحیم نداشته باشیم، تا همیشه داغی بر سینه
خواهد ماند.
تخلیه افسردگیهای ناشی از
فقدان در شکل و قالب مذهبی و سنتی میتواند بخشی از دردها و دشواریها را درمان
کند. این عوامل تاثیرگذار در کاهش تابآوری روحی و روانی جامعه موثر است و فقدان
آنها باعث وجود مشکلات روحی و روانی میشود.
حال در پاسخ به قسمت دوم سوال
شما که در رابطه با افزایش سرقتهای خُرد پرسیده بودید باید عرض کنم سرقت لوازم
اتومبیل، موتور و دوچرخه، کیف و موبایلقاپی، زورگیری و... از سوی برخی از افراد
که در فشارهای دشوار مالی گرفتار شدهاند، موجب تفکر و تاسف است.
در این میان توقع این بود که
حداقل دولت با ابزارهای خدماتی و رفاهی به کمک بازنشستگان، بیکاران و بیماران،
سالخوردگان و زنان سرپرست خانوار بشتابد، چراکه گروههای یاد شده علاوه بر نیازمندان
قبلا ذکر شده، روزگار بسیار سختی را سپری میکنند.
افزایش طلاقهای عاطفی و غیررسمی،
چهره سیاه خود را در فصل پایان کرونا نشان خواهد داد.
هیچکس بهفکر خانوادههای داغدیده
و مصیبتزده نیست در حالیکه باید روانکاوان، روانشناسان و مددکاران بدون فوت وقت
به کمک مصیبتدیدگان بشتابند.
در صحبتی که با رئیس سازمان
بهزیستی انجام دادم، ایشان برنامههای بسیار خوبی را مورد بحث قرار داد و اگر
دولت بهکمک این سازمان بشتابد و خیرین و نیکوکاران پاپیش گذارند، با توجه به
بانک اطلاعاتی و امکانات علمی و اجرایی بهزیستی، میتوان به کمک نیازمندان واقعی
شتافت.
به باور کارشناسان یکی از
خلأها در این رابطه، فقدان یا کمبود حقوق شهروندی در جامعه است؛ منشوری که یکی از
وعدههای دکتر روحانی در اواخر دولت یازدهم برای تحقق آن بود، اما شاهد هستیم که این
حقوق شهروندی در جامعه وجود ندارد و با اتفاقهای نظیر زخمی شدن دختری در آبادان، یا
مرگ جوان مشهدی که دچار اعتیاد بود و موارد زیادی از این دست که هر روز در میان
مردم میبینیم، خود را به شکل خشونت پنهان و عریان در جامعه نشان میدهد، نظر شما
در این رابطه چیست؟
بله، همانطور که اشاره داشتید،
منشور حقوق شهروندی در اواخر دولت یازدهم و اوایل دولت دوازدهم از سوی رئیسجمهور
منتخب وعده شد. اما اتفاقاتی نظیر حادثه مشهد و مرگ جوانی که به اعتیاد دچار بود یا
درگیری با دختری که در آبادان زخمی شد یا موارد دیگر مانند خودکشیهای آشکار و
پنهان، حملات فیزیکی به دیگران، درگیریهای لفظی و افزایش درگیری بین افراد
خانواده در دوران قرنطینه و آسیبهای مشابه، از نتایج کمتوجهی به حقوق شهروندی
است، درحالیکه آقای روحانی در اواخر دوران اول ریاستجمهوری دوره اول، موضوع اجرای
کامل حقوق شهروندی را ترجیعبند صحبتهای خویش کرده بود.
خشونت در فضای مجازی و کاهش
چشمگیر سطح نشاط اجتماعی باعث بالا رفتن افسردگی، انزوا، خودکشی و تلخکامیهای دیگر
شده و این موارد در دوران پساکرونا بیشتر از شرایط فعلی خواهد بود. در حال حاضر
گسترش رفتارهای خشونتآمیز در روابط اجتماعی و پدید سرقتاولیها هیچ نشانی از
منشور شهروندی ندارد و باعث نگرانی جامعهشناسان شده است. باید وزارت رفاه به کمک
سازمان بهزیستی بشتابد. باید از روزی ترسید که در مقابل آتشفشان خشم و غصه و اشک دیگر
کاری از دست هیچ کسی برنیاید و آن زمان بیان راهکارها دیر شده باشد.
شیوع کرونا نشان داده که ما در
ارزشهای اخلاقی دچار افول شدهایم، مثلا برای اثبات این موضوع میتوان به پول
دادن به کودکان در جلوی دوربین با خوردن فلفل یا انجام کارهای زشت اشاره کرد که پلیس
با عاملان این رفتار برخورد کرده است. در این شرایط آیا قوانین بازدارنده اجتماعی
میتواند راهگشا باشد؟
بعضیها در شرایط حاضر انگشت
اشاره را به سمت مجلس شورای اسلامی و نمایندگان آن گرفتهاند، درحالیکه ما در
کشور کمبود قوانین نداریم، بلکه با تورم قانون روبهرو هستیم. نکته اساسی عدم
اجرا، کمتوجهی یا اجرای ناقص قوانین موجود است.
اگر همین قوانین را با وجدان
کار انقلابی و تقوای مالی، به اجرا درآوریم دیگر بعضی از مسئولان نمیتوانند برای
شنا و سونای آخر هفته به کشورهای حاشیه خلیجفارس بروند و روز بعد در پشت میزشان
از مشکلات و دردهای مردم بگویند.
عدهای از رفاه زیاد و تورم
درآمد دچار زحمت شدهاند ولی در مقابل فروش نوزاد به شکل چشمگیر و آزاردهندهای
رشد یافته یا مردم برای سیر کردن شکمشان روبه سرقت تلفن همراه یا کیفقاپی آوردهاند.
نه اینکه قبلا این موضوعات در
جامعه وجود نداشته، بلکه این رفتار نادرست غیرانسانی در حال حاضر دو تا سه برابر
شده است، مخصوصا فروش نوزادانی که حاصل روابط معتادان و فقراست.
در کنار این موضوع پیشفروشی
نوزادان بر حسب سفارش و همچنین فروش جنین، روشی است برای کسب درآمد و تامین مخارج
خانوادههایی که این روزها درآمدی ندارند. همچنین فروش اعضای بدن مانند کلیه یا
قسمتی از کبد و... تا حدی زیاد شده که کافی است سری به بیمارستانها تخصصی کلیه در
تهران و شهرهای بزرگ بزنیم.
مثلا در میدان ونک، کافی است
به بیمارستان شهید هاشمینژاد بروید تا ببینید تمام کوچهها، کرکرههای پارکینگ
منازل، تیرهای چراغ برق و تابلوهای راهنمایی و رانندگی پر از اعلامیه فروش کلیه با
گروه خونی مختلف است.
همچنین فروش مو و گیسوان بلند
در خیابان منوچهری تهران به عنوان یک امر روزانه در حال انجام است. کافی است که به
فروشگاههای مخصوص فروش کلاهگیس و مو مصنوعی مراجعه کنید تا با قیمتهای آن برحسب
سانتیمتر، رنگ و تعداد دفعات قطع مو مواجه شوید.
امیدوارم دولت هر چه سریعتر
فکری به حال گرانی و تورم و فقر روزافزون جامعه کند وگرنه شاهد اقدامات دیگری برای
سیر کردن شکم خواهیم بود.
از جناب رئیسجمهور و وزرای
محترم، نمایندگان جهادی مجلس شورای اسلامی تقاضا دارم به هشدار جامعهشناسان و آسیبشناسان
گوش دهند و هر چه زودتر فکری به حال شرایط موجود کنند. گفتن این سخنان سیاهنمایی
و از سر بدخواهی کشور، مردم، نظام و انقلاب نیست، ما فقط دلسوزانی هستیم که کاری
از دستمان برنمیآید. چرا از اساتید جامعهشناسی که در گوشه عزلت نشستهاند نمیپرسید
در کدام مسیر باید حرکت کنیم که فقر و آسیبهای ناشی از آن کمتر شود.
در این شرایط وزیر بهداشت در
رابطه با طغیان فقرا هشدار داده است. با توجه به سابقه و تجارب شما، چه راهکاری
برای برونرفت از این وضعیت پیشنهاد میدهید؛ در شرایطی که بیش از سلامت جسم، این
روزها از مشکلات روحی و روانی نگران هستیم و همانطور که شما نیز اشاره کردید، این
مشکلات در دوران پساکرونا خود را بیشتر نشان خواهد داد؟
بسیاری از مدیران و مسئولان
ارشد کشور سکوت و صبر و آرامش مردم و تهیدستان را بهحساب عملکرد خود میگذارند؛
درحالیکه رفتارهای نیازمندان و فقرا در زمینه طغیان اجتماعی و نافرمانی مدنی فقط
با ترمز ایمان و وفاداری به نظام بوده است و باید از زمانی ترسید که دیگر آتشفشان
گرسنگان هیچگونه ترمزی را نپذیرند.
ظاهرا سازمانها و وزارتخانههای
ما مانند جزایر جداگانه عمل میکنند و هر یک در دنیای دیگری سیر میکنند، انگار
آنها در مقابل مردم مسئولیت ندارند. تنها راه نجات و پیشگیری از تحرکات دشمنان،
کمک بلاعوض به نیازمندان و تهیدستان در این شرایط است.
در این رابطه باید به بالا
بردن سطح نشاط و روحیه شادی در جامعه نیز کمک کرد.
منبع: آرمان
انتهای پیام/