موسوی: متأسفانه شاهد زوجهای طلاق گرفتهای هستیم که همچنان درگیریهایشان ادامه دارد و همچنان شوهر سابق، به بهانههای مختلف همسر سابق خود را کتک میزند، او را تعقیب میکند و مزاحمتهایی نیز برای او ایجاد میکند
پایگاه خبری صدای زنجان-
رئیسکل دادگستری استان زنجان، دوم آذرماه سال جاری در جمع بسیج طلاب و روحانیون گفت:
در استان زنجان از هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت ۱۲۷ پرونده همسرآزاری موجود است. نسبت به
سالهای قبل پروندههای این بخش کاهشی است اما همچنان در رتبههای اول کشور قرار
داریم که البته این موضوع میتواند ناشی از این باشد که بانوان در این استان بابت
هر مسئلهای به مراجع قضایی مراجعه میکنند.
بنا بر آمار منتشره از سوی
مرکز آمار ایران، مجموع موارد معاینات مدعیان همسرآزاری جسمی در بهار، تابستان، پاییز
و زمستان ۹۹ حاکی از آن است که طی سال گذشته تعداد ۸۰ هزار و ۱۸۷ مورد معاینه
جسمانی در این خصوص توسط پزشکی قانونی انجام شده است که سهم زنان مدعی همسر آزاری
جسمی از این معاینات ۷۷ هزار و ۹۶ مورد معاینه و سهم مردان مدعی همسرآزاری جسمی ۲۹۹۱
مورد معاینه بوده است. در واقع زنان مدعی همسرآزاری جسمی، ۹۶ درصد و مردان مدعی
همسرآزاری جسمی، چهار درصد از کل معاینات مربوط به مدعیان همسرآزاری جسمانی پزشکی
قانونی طی سال ۹۹ را به خود اختصاص دادهاند.
همچنین با توجه به آمار
منتشره، در مجموع ۵۸۵ هزار و ۳۷۴ مورد معاینه مربوط به نزاع جسمانی طی سال گذشته
در پزشکی قانونی انجام شده است که ۱۳.۶ درصد از این معاینات به مدعیان همسرآزاری
جسمانی معطوف میشود. اگرچه موارد معاینه نزاع جسمانی طی سال ۹۹ در قیاس با سال ۹۸
با تعداد ۵۸۲ هزار و ۵۶۷ مورد معاینه، روند افزایشی داشته است اما در عین حال
موارد معاینات مربوط به مدعیان همسرآزاری جسمانی طی سال ۹۹ در قیاس با آمار سال ۹۸
(تعداد ۸۵ هزار و ۳۵۷ مورد معاینه) کاهش داشته است. این روند کاهشی هم در موارد
معاینه زنان مدعی همسرآزاری جسمی و هم در موارد معاینه مردان مدعی همسرآزاری جسمی
دیده میشود.
معاینات مربوط به نزاع و درگیری
روانی نیز از ۹۹۹ مورد در سال ۹۸ با درصدی رشد به ۱۱۲۱ مورد معاینه در سال ۹۹ رسیده
است. از این تعداد، ۱۸۲ مورد معاینه به معاینات مدعیان همسرآزاری روانی معطوف می
شود که ۱۰ مورد از این ۱۸۲ مورد معاینه، برای مردان مدعی همسرآزاری روانی و ۱۷۲
مورد برای زنان مدعی همسرآزاری روانی انجام شده است. در واقع ۹۴.۵ درصد از معاینات
مدعیان همسرآزاری روانی پزشکی قانونی طی سال ۹۹ به زنان معطوف می شود و سهم زنان
مدعی همسرآزاری روانی از معاینات انجام شده در این خصوص همانند همسرآزاری جسمی، بیشتر
از مردان است.
این در حالی است که طی سال ۹۸
از ۱۵۲ مورد معاینه انجام شده بر روی مدعیان همسرآزاری روانی، ۴۹ مورد معاینه سهم
مردان و ۱۰۳ مورد سهم زنان بوده است. به این ترتیب طی سال گذشته آمار مردان مدعی
همسرآزاری روانی در قیاس با سال ۹۸ کاسته و آمار زنان مدعی همسرآزاری روانی افزایش
یافته است.
اگر چه بر اساس اطلاعات منتشر شده در سال ۹۵
استان زنجان جزو استانهایی است که میزان همسرآزاری در آن به مراتب بیشتر از استانهای
دیگر گزارش شده است، اما متاسفانه در خصوص آمار همسر آزاری در استان زنجان اطلاعاتی
در دسترس نیست یا ترجیح داده میشود این اطلاعات منتشر نشوند کما اینکه با توجه به
ماهیت پنهان خشونت علیه زنان و اینکه زنان غالبا به دنبال گزارش این نوع از خشونت
نیستند، وجود آمار در این زمینه عمق این معضل را در جامعه نشان نخواهد داد.
ملموسترین نوع خشونت، خشونت جسمی و یا فیزیکی است
در این خصوص سیدمرتضی موسوی،
ارشد جامعه شناسی و پژوهشگر حوزه اجتماعی در گفتوگو با صدای
زنجان با اشاره به اینکه اولین مسأله در رابطه با خشونت این است که خشونت
به چند نوع تقسیم میشود، میگوید: ملموسترین نوع خشونت، خشونت جسمی و یا فیزیکی
است که شکل غالب اظهارنظرها و حساسیتها در جامعه ما نیز به این نوع خشونت مربوط میشود
و درست و یا نادرست، هر وقت در رسانهها و مطبوعات از خشونت خانوادگی بحث میشود،
بیشتر این نوع خشونت مدنظر هست و به انواع دیگر خشونت، از جمله خشونت جنسی، خشونت
روانی، خشونت اقتصادی و همچنین خشونت فرهنگی و اجتماعی کمتر پرداخته میشود و این
درحالی است که آثار این نوع خشونتها حتی میتواند از خشونت جسمی و فیزیکی عمیقتر
و دردناکتر و وخیمتر هم باشد، ولو اینکه در ظاهر چیزی به چشم نیاید و یا کمتر کسی
متوجه آثار این نوع خشونت باشد.
خشونتهایی که دیده نمیشوند
وی ادامه میدهد: وقتی فردی
همسر خود را مورد خشونت جسمی قرار میدهد (کتک میزند)، آثار این نوع خشونت بر بدن
آن زن هست و ایشان با مراجعه به پزشکی قانونی مدرکی دال بر اینکه شوهرش او را مورد
خشونت فیزیکی قرار داده است (کتکزده) در دست دارد اما چنین چیزی در مورد خشونت
روانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وجود ندارد و این نوع خشونتها برخلاف خشونت فیزیکی
نمیتواند حساسیتهای عامه مردم و یا رسانهها را برانگیزد و توجه آنها را به خود
جلب کند و به همین خاطر هست که ما کمتر شاهد آن هستیم که در رسانهها به آن
پرداخته شود و این مساله به جهت این موضوع است که هنوز چنین خشونتی به یک مسأله
اجتماعی تبدیل نشده است و انگار یک امر طبیعی و عادی است.
به گفته موسوی، اینکه مردی مانع ادامه تحصیل
همسر خود شود و یا روابط او را با خانواده، دوستان، آشنایان و غیره محدود کند و یا
همچنین مانع شاغل بودن همسرش شود و او را مجبور کند که در خانه بماند و به خانهداری
بپردازد، از جمله مواردی است که میتوان از آنها تحت عنوان خشونت فرهنگی و یا
خشونت اجتماعی یاد کرد که این نوع خشونتها آثار زیانباری برای شخص قربانی دارد و
قربانی نمیتواند از خشونتی که در حق او میشود به کسی و یا به جایی پناه ببرد و
بخواهد مشکلش را توسط آن شخص و یا سازمانی حل کند.
آمارها، همه واقعیت نیست
وی مدعی است که آمار مربوط به
خشونت و به خصوص آمار مربوط به خشونت جسمی و فیزیکی، آمار دقیقی نمیتواند باشد.
آمار، تمام واقعیت نیست. در واقع آمار هم میتواند بخشی از واقعیت باشد و هم میتواند
خلاف واقعیت باشد. پس اگر مدیری یا مسئولی در مورد هر مسألهای آماری را ارائه میکند
و از جمله در مورد مسأله خشونت خانوادگی، نباید به آن به عنوان یک واقعیت تمام و
کمال نگریسته شود. اینکه مدیری یا یک سازمانی بگوید که میزان خشونت علیه زنان کاهش
و یا افزایش داشته و یا چند درصد هست، این اطلاعات و دادهها نسبی و ناقص هست چون
در هر صورت، بخشی از زنانی که از مورد خشونت خانگی و همسر آزاری قرار میگیرند (از
همسران خود کتک میخورند) آن را جایی منعکس نمیکنند. (نه به پزشکی قانونی و نه به
اورژانس اجتماعی بهزیستی) که خشونت آنها ضبط و ثبت شود و در آمارهای رسمی آورده
شود.به همین خاطر باید با شک و تردید به این آمار نگریسته شود.
میزان خشونت در شهرها و مناطق مختلف متفاوت است
وی ادامه میدهد: میزان خشونت
به معنای کلی و ازجمله خشونت خانوادگی در ۳۱ استان کشور ثابت نیست و در برخی از
استانها بیشتر و در برخی دیگر کمتر است و حتی میتوان اذعان داشت که در یک شهر هم
میزان آن با توجه به مناطق آن متفاوت است. به عنوان مثال در همین شهر زنجان میزان
خشونت فیزیکی و کتکزدن همسر در برخی از مناطق آن نسبت به مناطق دیگر شیوع بیشتری
دارد و تعدادی از خانمها در برخی مناطق زنجان تجربه زیسته مشترکی در زمینه کتک
خوردن از همسرشان را دارند. به عبارتی، نوع و میزان خشونت بسیار متأثر از عوامل
اجتماعی و فرهنگی است.
ادامهدار بودن خشونت جسمی حتی پس از جدایی
وی میافزاید: در برخی از
فرهنگها حتی در مسائلی مثل خیانت زناشویی کتک و درگیری فیزیکی رخ نمیدهد و فرد
مورد خیانت قرار گرفته حتی طرف مقابلش را میبخشد و یا بدون هیچگونه درگیری از او
جدا میشود و هر کس پی زندگی خودش میرود. اما در آن سوی میدان نیز ما شاهد هستیم
که برخی افراد به خاطر مسائل جزئی و کوچک (چایی و یا غذا کمی دیر آماده شده و
مواردی از این قبیل)، چنان خشونت و درگیری به راه افتاده و فرد خانمش را چنان کتکی
زده که آثار جسمی آن ماهها در بدن او باقی مانده است. حال آنکه آثار روحی و روانی
آن تا ابد از بین نخواهد رفت.
این پژوهشگر حوزه آسیبهای
اجتماعی افزود: یکی از مواردی که شاید بتوان گفت در زنجان منحصر به فرد هست و چه
بسا در برخی از استانها چنین چیزی وجود نداشته باشه این است که زنی به خاطر مورد
ضرب و شتم قرار گرفتن توسط شوهرش طلاق گرفته تا از شر کتکزدنهای وی خلاص شود، در
حالی که حتی طلاق هم نتوانسته آن زن را از کتک خوردن نجات دهد و با وجود اینکه
طلاق گرفته و هیچ نسبتی با مرد ندارند ولی این نوع خشونت جسمی (کتکزدن) همچنان به
قوت خود باقی است.
وی میافزاید: متأسفانه شاهد
زوجهای طلاق گرفتهای هستیم که همچنان درگیریهایشان ادامه دارد و همچنان شوهر
سابق، به بهانههای مختلف همسر سابق خود را کتک میزند، او را تعقیب میکند و
مزاحمتهایی نیز برای او ایجاد میکند. در واقع حتی طلاق هم نتوانسته جان برخی از
زنان را از خشونتی که در زندگی مشترکشان تجربه میکردند نیز نجات دهد و آن سیکل
معیوب همچنان ادامه دارد.
خشونت بازتولید میشود
موسوی اذعان میکند آنچه در
مورد خشونت حائز اهمیت است این است که خشونت بازتولید میشود و وقتی پای حرف دل
کسانی مینشینیم که به اصطلاح دست بزن دارند و زنان خود مورد ضرب و شتم قرار میدهند،
میبینیم که این آقا کتکزدن همسر را از همان بچگی و در خانواده خود یاد گرفته است
و بارها شاهد آن بوده که پدرش، مادرش را کتکزده و شکنجهکرده و یا از خانه بیرون
انداخته است. در واقع خشونت و همسر آزاری در بین کسانی که در یک خانواده آشفته
بزرگ شدهاند و یا فرزندان طلاق هستند، بیشتر از کسانی است که چنین تجارب تلخی را
در کودکی نداشتهاند.
کارشناسان معتقدند عوامل مختلفی
در زمینه افزایش همسرآزاری تاثیر دارد که از جمله این موارد میتوان به فشارهای
روحی و روانی، اقتصادی، عوامل فرهنگی و مولفههای جامعهشناختی نظیر سنتی و یا
مردسالار بودن یک جامعه و تجربه خشونت در کودکی و یادگیری آن، اعتیاد و مصرف مواد
مخدر نام برد.
انتهای پیام/
خبرنگار: زهره میرعیسیخانی