پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ فاطمه شمشیرگر: فرید ناصر فیلمساز و فیلمنامه نویس نسل جوانی سینما را
«قمار» میداند و در توضیح این دیدگاهش میگوید: ما به عنوان هنرمند بابت کارمان
زحمت میکشیم و هزینه میکنیم. در رشته مورد علاقهمان تحصیل می کنیم و در نهایت
بازخوردی که از سیستم میگیریم که در شان یک هنرمند نیست. گاهی با اتفاقاتی روبرو
میشویم که اصلا غیرانسانی و بدون منطق هست. البته این موضوع مربوط به همه جای دنیا
نمیشود.
فرید
ناصر فیلمساز و فیلمنامه نویس نسل جوانی است که در ۲۷ دی ماه ۱۳۷۵ در شهر زنجان دیده
به جهان گشوده است.
وی
اکنون قریب به ۱۰ سال است در این حیطه فعالیتهای هنری و سینمایی دارد. به گفته
خودش علاقهاش به سینما از همان دوران کودکی، پس از یاد گرفتن خواندن و نوشتن در
بندبند وجودش پا میگیرد.
در
همان سنین کم که به تازگی خواندن و نوشتن رو آموخته بود، شروع به نوشتن داستانهای
کوتاه میکند. تمام دوران نوجوانی خود را نیز در محیطهای رسانهای، عکاسی و طراحی
سپری میکند. از همان اوایل سنین جوانی درمییابد که فیلمنامه نوشتن و فیلم ساختن
نهایت چیزی است که احتمالا در این مسیر میخواهد. پس باید مینوشت و میساخت.
اگر
بخواهید سینما رو در یک کلمه توصیف کنید،
آن واژه از نگاه شما چه خواهد بود؟
آن طور
که یادم می آید در اغلب کارهای خودم علاوه بر نویسنده و کارگردان، تهیه کننده هم
بودهام. از این جهت میتونه سوال خوبی باشد، چون سینما چه از بعد اقتصادی، چه از
منظر فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی حوزه پر هزینهای است. بخواهم سینما رو از منظر
سوال شما یک کلمه تعریف کنم، آن کلمه «قمار» است!
در
خصوص اینکه میفرمایید سینما قمار هست بیشتر توضیح میدهید؟
ببینید
ما به عنوان هنرمند بابت کارمان زحمت میکشیم و هزینه میکنیم. در رشته مورد علاقهمان
تحصیل می کنیم و در نهایت بازخوردی که از سیستم میگیریم که در شان یک هنرمند نیست.
گاهی با اتفاقاتی روبرو میشویم که اصلا غیرانسانی و بدون منطق هست. البته این
موضوع مربوط به همه جای دنیا نمیشود.
وضعیت
فیلمسازی کنونی کشور ما را چطور ارزیابی میکنید؟
با
توجه به اینکه به فیلمهای من از سال ۱۴۰۰ تاکنون حتی اجازه ثبت درخواست بررسی هم
از سوی وزارت ارشاد داده نمیشود، لذا نمیتوانم از وضعیت فیلمسازی به صورت میدانی
صحبت کنم. اما از سال ۱۴۰۱ شاهد آثار به نسبت خوبی در سینمای ایران هستیم. در میان
فیلمسازان ایرانی میبینم که گاها توفیقهای بینالمللی هم نصیبشان میشود و از این
بابت بسیار خوشحالم. البته نه در سینمای تجاری و بدنه چون مدتی است که اغلب فیلمهای
خوب به پردههای سینمای کشور نمیرسند.
چه
آثاری را در کارنامه کاری خود دارید؟
من اولین فیلم کوتاهم یک فیلم تجاری به نام
"مجاز" بود، که به تهیهکنندگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
استان زنجان در سال ۹۴ ساختم. در آن سال چون دانش آموز بودم، برگزیده دوره هفتم
جشنواره خوارزمی شدم. در همان سال در جشن شایستگان فرهنگ و هنر زنجان نیز تقدیر
شدم. پس از آن یک ویدئو" آرت" به اسم شب بود که موفق به راهیابی به
جشنواره آمریکایی شد. فیلم کوتاه بعدی من کار کوتاه داستانی با عنوان "زمزمه
محبتی" بود.
در آن سال جوان برتر حوزه رسانه جشنواره جوان هم
شدم. سپس دو کار بلند سینمایی ساختم که اولین مورد آن با نام "رستنیها کم نیست"
بود که اثری تجربی بود. دومین اثر نیز تحت عنوان "اوزوم" (انگور) بود که
کاری داستانی بود. اما متاسفانه در مرحله پخش این دو فیلم مشکلاتی ایجاد شد. بعد
از آن دو کار کوتاه دیگر ساختم. یکی از آنها به اسم " پرتقال میوه زمستان
است" که به تهیهکنندگی کانون پرورش
فکری کودکان و نوجوانان بود و " بوطبقا" نام اثر کوتاه دیگری بود که هر
دو مستند بودند.
در همان سال یک ایده جدیدی به نام "پویانمایشی"
که تلفیقی از تئاتر و انیمیشن بود به اسم " شازده کوچولو " به تهیهکنندگی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به روی صحنه رفت و من نویسنده آن کار بودم. تا
اینکه آخرین فیلم من در سال ۱۴۰۰ که یک اثر بلند داستانی_تجربی بود در مرحله پست
پروداکشن مانده است و در حال حاضر به پایان نرسیده است.
دغدغه
امروز شما به عنوان یک فیلمساز چیست؟
نیاز امروز سینمای ایران را چه مواردی میبینید؟
دغدغه
امروز من به عنوان یک فیلمساز؛ «مشاهده» است. خوب نگاه کردن در موقعیتی که قادر به
فعالیت آزادانه خلاقانه نیستم، بزرگترین موهبت است.
فرصتی
پیدا کردم تا همه چیز را به دقت و با جزئیات ببینم. نهایتا یک فیلمساز باید غنی
باشد. اکنون که دارم از دید دیگری به سینما نگاه میکنم، میبینم که نیاز امروز سینمای
ایران، ارتقای سطح و عمیق شدن در موضوعات است. از طرف دیگر فقط و فقط کار کردن،
نوشتن و نوشتن. هر چند که نهایتا همه این اقدامات منجر به فیلم ساختن می شود. فیلم
ساختن، غایت دغدغه یک فیلمساز است.
به
عنوان یک فیلمساز به چه ژانری علاقمند هستید؟
به
عنوان یک فیلمساز مسلما همه ژانرها را دوست دارم و میپسندم. چون معتقدم ژانر خوب،
لازمه خلق شدن فیلم خوب نیست. هر فیلمی در هر ژانری میتواند نظرم را به خودش جلب
کند. البته به شرطی که دقیق و درست از منظر خودم باشد. اما اگر بخواهم درباره نوعی
از فیلم که به عنوان یک مخاطب پروپا قرص دنبالش هستم، صحبت کنم، قطعا انتخاب اولم،
فیلمهای تجربی خواهد بود.
در
حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
پس از
آنکه به فیلم آخرم مجوزی داده نشد، یک کافه راهاندازی کردهام و در حال نوشتن پایاننامه
هستم.
مافیا
و تاثیرش بر صنعت سینما چه هست؟
اینطور
که داریم وضعیت را مشاهده میکنیم باید مافیا را جور دیگهای معنا کنیم. اغلب ما
در ذهن خود واکنشی که به این واژه میدهیم، یک تمامیت اقتصادی با خودش به همراه
دارد، اما در سالهای اخیر شاهد این هستیم که مافیا ابعاد سیاسی گستردهتری به
خودش گرفته است.
البته اهداف مالی را در نهایت در برمیگیرد و این
نتیجتا یعنی تکصدایی و اوضاعی که میبینیم. فکر میکنم که حتی با توجه به بازخورد
مثبتی که این یکسانسازی و پولهای نامعلوم داشته، احتمالا صاحبان این صفحه زمین
هم دفاعی بر کارهایشان نداشته باشند. البته که باید از ایشان سوال شود.