فیلم مستند کوتاه «تنها نخواهم ماند» به کارگردانی و تهیهکنندگی مینا غرقی و با مدت زمان بیست و شش دقیقه تولید شده است که در آن کارگردان چالش یک روشندل را که قصد دارد سختیهای موجود در زندگی خود را با اتکا به تواناییهای دیگرش حل کند، به تصویر میکشد
زهره میرعیسیخانی–
فیلم مستند کوتاه «تنها نخواهم ماند» به کارگردانی و تهیهکنندگی مینا غرقی و با
مدت زمان بیست و شش دقیقه تولید شده است که در آن کارگردان چالش یک روشندل را که
قصد دارد سختیهای موجود در زندگی خود را با اتکا به تواناییهای دیگرش حل کند، به
تصویر میکشد.
«مینا غرقی» با اشاره به اینکه
سال 93 کلاس فیلمسازی «مهرداد اسکویی» میرفتم، گفت: ایشان راههای مختلف ایدهیابی
برای مستند را به ما پیشنهاد دادند که عبارتند از جستجو در اینترنت و دقیق شدن به
اطراف و عکاسی کردن. که من برای ساخت فیلم مستند «تنها نخواهم ماند» با جستجو در
اینترنت توانستم شخصیت مستند خود را پیدا کنم.
وی ادامه داد: در ابتدای امر
من به دنبال این بودم که فیلمی در مورد زنان بسازم و به جهت اینکه دوست داشتم با
سوژه احساس نزدیکی کنم به همین دلیل به دنبال زنان موفق جامعه گشتم و به «الهه قلیفلاح»
رسیدم که به جهت همشهری بودن برای من بسیار جذاب بودند و دوست داشتم بدانم که چه
طور یک نابینا میتواند اسکیت براند و از همین رو به سراغ ایشان رفتم.
این کارگردان افزود: بنا بود
این فیلم، یک فیلم سه دقیقهای برای کلاس درسیام باشد که پس از ساخت من به دلیل
اینکه استادم از این کار خوشش آمده بود ادامهاش دادم.
وی با توجه به اینکه با شروع
کار من الهه قلیفلاح تازه وارد دانشگاه شده بودند و بنا به تحقیقات من هیچ کتابی
به زبان بریل در دانشگاه تدریس نمیشد، گفت: برای من مساله این بود که آدمی که
بینایی ندارد چطور میتواند در دانشگاهها درس بخواند.
غرقی با اشاره به اینکه آنونس این
فیلم در واقع برای من گامی بود برای اینکه بعدها فیلم مستند این شخصیت خاص را
بسازم، گفت: الهه قلیفلاح شخصیت نابینایی بود که دوست داشت اسکیت و سنگنوردی کند
و تازه شروع به پیانو نواختن کرده بود. او در حال حاضر به عنوان شجاعترین قهرمان
پاراالمپیک شناخته میشود و ماه گذشته در
آلمان جایزه گرفت.
وی ادامه داد: این مستند،
همچنین مهارتهای دیگر شخصیت فیلم همچون تسلط به چهار زبان دنیا، صخرهنوردی،
پیانیست، نویسنده، مترجم، و اسکیت باز نشان میدهد.
غرقی افزود: «ساختن فیلم مستند
کوتاه از زندگی الهه قلی فلاح کار بسیار سختی بود، چون ایشان شخص توانمند و باهوشی
هستند. همین تواناییها و مهارتهای ایشان سبب، ضبط 90 ساعت راش شده بود، که این
زمان بالا کارگردان را در مرحله تدوین فیلم با مشکل مواجه کرد.»
کارگردان اثر با اشاره به
انتخاب نام فیلم توسط شخصیت اصلی فیلم «الهه قلیفلاح»، گفت: «انتخاب این عنوان از
جانب ایشان از این لحاظ بود که، تأکید بسیار داشتند بر اینکه، من تنها نخواهم ماند
و هستند کسانی که با وجود محدودیتهای جسمی میتوانند این راه را ادامه دهند و به
موفقیت برسند.»
وی خاطرنشان کرد: این کار فیلم
اول من بود و مسلما این فیلم نقصهای بسیاری هم دارد چرا که توانایی الهه بسیار
بالا است و گنجاندن این حجم از توانایی در 26 دقیقه؛ کار بسیار سختی بود مخصوصا برای
کسی که کار اولش را انجام میداد .
این کارگردان با اشاره به
اینکه نقطه قوت این فیلم در واقع سوژه آن است و این که تدوینگر خوبی در کنار من
بود، گفت: خانم یاسری تدوینگر بسیار خوبی است و دید بسیار خوبی نسبت به مسائل دارد
و در این فیلم تنها به دنبال این بودیم که تواناییهای الهه قلی فلاح دیده شود که
در این زمینه موفق عمل کردیم و سلبرینگ آمریکا هم این کار را پسندیدند و تنها این
مساله به دلیل این بود که کاراکتر فوقالعادهای
برای این فیلم انتخاب کرده بودیم و اینکه یک انسان با این حد نقصان بیاید این
توانایی را نشان بدهد مورد خاصی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
غرقی با اشاره به اینکه فیلم
دومی هم که در حال ساخت هستم مستند است، افزود: در این کار نیز شخصیت اصلی من یک زن
است و فیلم دوم در واقع از درون من بیان میشود و فیلمی است که بیشتر با احساس من
بازی میکند و در واقع این فیلم به نوعی خود مرا روایت میکند.
غرقی با اشاره به اینکه از
شعار دادن واقعا متنفرم، افزود: گاهی میبینیم که خودمان نسبت به برخی از مسائل
تنبلی میکنیم و دنبالش نمیرویم ولی در کل مستندسازی در همه جای دنیا سخت است به
این دلیل اینکه شما با حقایق سر و کله میزنید و گاهی به دلیل برخی از محدودیتها
نمی توان موضوعی را به تصویر کشید و این محدودیتها محدودیتهایی هستند که در همه
دنیا با آن درگیر هستیم که گاهی نمیتوان موضوعی را به تصویر کشید چرا که اجتماع
شما این موضوع را قبول نمیکند و نمیپذیرد.
این کارگردان با اشاره به
اینکه نمیتوان گفت که مستندسازی سخت است، افزود: در واقع می توان گفت که
مستندسازی سخت نیست بلکه محدودیتهایی دارد که ما آنها را نساختهایم که بخواهیم
با آن مبارزه کنیم و بایستی با این محدودیتها کنار بیاییم و یا آنها را دور
بزنیم برای مثال یکی از محدودیتهایی که ما در ساختن این فیلم داشتیم این بود که
برخی از مسائل را نمیتوانستیم به راحتی به تصویر بکشیم.
وی در این خصوص ادامه داد:
مادر الهه پس از اینکه دخترش اولین نشانههای بلوغ را بروز داده بود؛ دچار افسردگی
شده بود و اذعان میداشت که این موضوع برایش بسیار سخت بوده است که دخترش به سبب نابینایی دچار مشکل خواهد شد. او
میگفت که با بروز اولین نشانه های بلوغ دخترم برای یک لحظه فهمیدم فرزندم دختر
است و تازه در این زمان بود که فهمیدم چه اتفاقی افتاده است و دلنگران این بودم
که بچهام قرار است وارد اجتماع شود و در آینده زایمان کند و خطراتی که برای یک
دختر در جامعه میتواند وجود داشته باشد را برای دخترم متصور شده بود و بسیار برای
او نگران بودم و همین مساله باعث افسردگی من تا دو سال شد. من به عنوان یک
کارگردان نتوانستم این موضوع را در فیلمم نشان بدهم چرا که در مورد این مسائل به
راحتی نمیتوان در فیلم صحبت کنیم.
این کارگردان افزود: به طور
کلی نمیتوان گفت که مستندسازی بسیار سخت است چرا که در حال حاضر ما مستندسازان
زیادی داریم که در جشنوارههای بینالمللی همواره جایزه و مقام کسب میکنند اما موضوعی که وجود دارد و مستندسازی را در
جامعه تا میزانی سخت میکند این است که ما آدمهایی هستیم که مقابل چیزهای جدید
متاسفانه گارد میگیریم و میترسیم و با چیزهای جدید خیلی سخت کنار می آییم و همین
می تواند برای یک مستند ساز گاهی اوقات مشکل ایجاد کند چرا که مخاطب او را نمیپذیرد.
وی با اشاره به اینکه اگر شما
میخواهید یک فیلم جهانی بسازید باید قصهتان هم جهانی باشد، اظهار کرد: قصه یک
فیلم کوتاه باید به گونهای باشد که بتوان آن را به صورت جهانی نیز تعمیم داد و
قصه الهه از آن جهت جهانی است که قصه یک دختر اسکیت بازی است که نابینا است و
مسابقات پارالمپیک شرکت کرده است و دارد تواناییهای خود را نشان میدهد و این آدم؛
خاص استان زنجان نیست و میتوان او در هر
جای دنیا قرار داد و شاهد رشد او بود و اگر مکانی که الهه در آن زندگی میکند را
جابه جا کنید این شخصیت در جای دیگری شکل میگیرد و میتوان داستان او را روایت
کرد.
این کارگردان افزود: به نظر من
یک کارگردان باید سراغ سوژههایی برود که این سوژهها نمیتواند صدای خود را بلند
کنند تا همه صدای آنها را بشنوند سوژههایی در دل این شهر هستند که به وقوع می
پیوندند ولی ما صدای آنها را نمیشنویم و این وظیفه یک کارگردان است که سراغ این
افراد برود و صدای آنها باشد.
وی با اشاره به اینکه در فیلم داستانی
وجود فیلمنامه موجب می شود تا یک روند منظم برای داستان وجود داشته باشد، گفت: در
فیلم مستند شما هر لحظه شاهد یک اتفاق جدید هستید که باید با آن کنار بیایید که
این قسمت در فیلمنامه شما نبوده است و بسیاری از اتفاقات هستند که به صورت ناگهانی
برای شما اتفاق میافتد که گاهی کار را ساخت میکند.