زهره
میرعیسیخانی - هر ساله با رسیدن شانزدهم اردیبهشت ماه، شاعران و اهالی فرهنگ و
هنر در کنار مزار حسین منزوی گرد هم جمع میشوند و اشعار او را زیر لب زمزمه میکنند.
این راه و رسمی است برای زنده نگه داشتن یاد و خاطرهی شاعری
که به واسطه اشعار عاشقانهاش لقب «سلطان ماه غزل» را گرفته است.
در
مورد زندگی او اگر بخواهیم بنویسیم باید گفت که حسین منزوی یکم مهرماه 1325 در
زنجان در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. وی از سنین جوانی سرودن شعر را آغاز کرد
و در سال 1346 به عنوان شاعر خود را مطرح کرد و غزلهای او مورد توجه غزلسرایان
قرار گرفت.
در
سال 1350 مجموعه شعر «حنجره زخمی تغزل» را منتشر کرد. این کتاب در
بخش شعر جهان، جایزه فروغ فرخزاد؛ که در آن دوران جزو معتبرترین جوایز ادبی ایران بود،
را به دست آورد.
منزوی
در سالهای پایانی عمر به زادگاه خود بازگشت و تا زمان مرگ در زنجان باقی ماند.
وی
سرانجام در روز شانزدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۳ بر اثر نارسایی قلبی و ریوی و پس از یک عمل جراحی
طولانی در بیمارستان رجایی تهران درگذشت. علت مرگ او آمبولی ریوی بود. او در کنار
آرامگاه پدرش در زنجان (قبرستان پایین) به خاک سپرده شد.
عاشقانههای زنده یاد حسین
منزوی در راه مجمع جهانی ICCN
محمود
علیمحمدی، معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اظهار کرد:
در راستای دستور کار هیات رئیسه سازمان جهانی ICCN مبنی بر تدوین و تنظیم
پرونده شاخصههای فرهنگی شهرهای عضو با موضوع «شهر فرهنگی»؛ با پیشنهاد و حمایت
اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، موسسه فرهنگی و هنری «گنجینه ققنوس»، معرفی شهر
زنجان بهعنوان پایتخت غزل معاصر ایران را در اولویت برنامههای خویش قرار داده
است و این موسسه زیر نظارت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بر آن شده است تا پرونده
پژوهشی و خطیر زنده یاد حسین منزوی با عنوان عاشقانههای زنجان را در دستور کار
خود قرار داده و آن را پس از تکمیل به دبیرخانه ICCN ارائه دهد.
وی
ادامه داد: این دبیرخانه، بهعنوان دبیرخانه متصل به اعضای ICCN-UNESCO، وظیفه دریافت، بررسی و فهرستبندی پروندهها را جهت ارائه در مجمع
جهانی ICCN عهدهدار میشود و اعضای
رسمی ICCN، با رعایت مولفههای
جوامع محلی خود در این رویداد حضور خواهند داشت.
این
مسئول با اشاره به اینکه حضور اعضا با شاخصههای جوامع محلی، در مجمعی جهانی که
وظیفه حفظ، پاسداشت، معرفی و ترویج میراث ناملموس بشری را بر عهده دارد، از اهمیت
ویژهای برخوردار است، خاطرنشان کرد: پرونده شهر فرهنگی زنجان با موضوعیت و محوریت
اشعار غزلسرای معاصر و شهیر ایران، زنده یاد حسین منزوی در این مجمع جهانی که در
کره جنوبی برگزار میشود؛ حضور مییابند.
علیمحمدی
افزود: انتخاب اشعار این پرونده، توسط آقایان «علیرضا سلطانی» و «مصدق آقاجانلو» و
با رعایت استانداردهای مطابق با مجمع جهانی انجام پذیرفته است. همچنین ترجمه اشعار
منتخب نیز بر عهده «دکتر منوچهر نجفی» بهعنوان سرپرست گروه مترجمان بوده است.
وی
اظهار کرد: این پرونده در حال گذراندن مراحل پایانی و آماده ارسال به دبیرخانه
است. همچنین اشعار ترجمه شده به زبان انگلیسی، در قالب ساختار رادیو موسیقی تولید
و به عنوان نمادی ادبی، فرهنگی از زنجان به تمامی اعضای مجمع جهانی ICCN اهداء خواهد شد.
معشوق اشعار منزوی قابل لمس است
در
ادامه جواد چراغی، شاعر جوان زنجانی با اشاره به اینکه حسین منزوی به شاعر غزلهای
شورانگیز عاشقانه معروف است، گفت: اولین دلیلی که من برای انتخاب این عنوان برای
حسین منزوی متصور هستم این است که جنس معشوق حسین منزوی همان چیزی است که لمسش میکند
و با آن زندگی میکند و در اطراف خود او را میبیند و درکش میکند و این ویژگی معشوق
منزوی است که دست یافتنی است و بایستی دنبالش افتاد و منزوی در اشعارش همواره امید
دست یافتن به آن را دارد، برخلاف معشوقی که در اشعار شاعران کلاسیک مشاهده میشود.
به طور معمول معشوق در اشعار شاعران قرن هفتم دست نیافتنی است ولی معشوق حسین
منزوی این گونه نیست و منزوی این معشوق را با همه بدیها و خوبیهایش قبول میکند
و به دنبال او میافتد.
وی
ادامه داد: در شعر فارسی کسی به اندازه منزوی به مساله این معشوق زمینی حداقل به
این قدرت و شورانگیزی، نپرداخته است. که این باعث شده است هم دیدگاه و هم قدرت
منحصر به فردی برای اشعار حسین منزوی در نظر گرفته شود.
عاطفه، موجب قدرت شعری منزوی
میشود
این
شاعر با اشاره به اینکه پرداختن به این موضوع که چه عامل و یا عواملی باعث میشود
اشعار منزوی از هم نسلان و هم قطاران خود ویژگی متمایزی داشته باشد، گفت: این امر
موضوعی نیست که بتوان در این فرصت کوتاه به آن پرداخت اما مهمترین ویژگی شعری
منزوی از بین عناصر مختلف شعر که شامل موسیقی، اندیشه، تخیل و عاطفه و فرم و زبان
است از منظر من عاطفه است و در اشعار او عاطفه ملموستر و دست یافتنیتر است؛ دست
یافتنی نه به این منظور که هر کسی میتواند این عاطفه را در شعر خود بگنجاند، بلکه
دست یافتنی از این منظر که همه میتوانند این عواطف را درک کنند.
منزوی در شعر دروغ نمیگوید
وی
با اشاره به اینکه منزوی در شعر دروغ نمیگوید، افزود: طبق تعریفی، شاعران در شعر
اهل اغراق و غلو هستند، اما منزوی این گونه نیست و در واقع آن چیزی را در شعر میگوید
که خودش زندگی کرده و آن عاطفهای را در شعر میگنجاند که خود آن را تجربه کرده
است.
این
شاعر تصریح کرد: شعرهای عاشقانه منزوی حاصل تجربه شخصی منزوی است و میتوانیم این
تجربهها را در اشعار منزوی ردیابی کنیم و این راز موفقیت منزوی است در حالی که
بسیاری از شاعران در اشعار خود دارند نقش بازی میکنند و شاعری میآید از آغوش یار
حرف میزند که اصلا آغوش یار ندیده است و از هجرانی سخن میگوید که در زندگی شخصیاش
هجران ندیده است و درونمایههای مختلف دیگر. ولی منزوی این گونه نیست و این مهمترین
ویژگی شعری او است که عاطفهاش، عاطفه شخصی او است که آن را در شعر هم پیاده
کرده است.
منزوی از عشق زمینی به عشق
جاویدان پل میزند
چراغی
با اشاره به اینکه اندیشه منزوی در واقع جهانبینی او است، ادامه داد:
در طول تاریخ شاعران معدودی داریم که اندیشه مرکزی داشته باشند یعنی یک اندیشه
مشخصی را در شعر تبلیغ کنند که منزوی یکی از این شاعران است و اندیشه حسین منزوی
عشق است، آن هم از نوع زمینی آن. من در اشعار منزوی نمیتوانم آن چنان عشق آسمانی
را متصور شوم مگر در معدود غزلهایی که آنها هم تحت تاثیر غزلهای کلاسیک نوشته
شده است. اندیشه منزوی عشق از نوع زمینی والاست و با این عشق زمینی به عشق جاویدان
پل میزند و این جهانبینی او است و میتوان اذعان داشت که منزوی جزو معدود
شاعرانی است که در دوران حاضر «زننویسی» کرده است و هیچ کس به اندازه منزوی به
جنس زن و عشق به او با این نوع نگاه نپرداخته است البته در شاعران خارج از ایران
میتوان منزوی را با «نزار قبانی» در خصوص این موضوع مقایسه کرد.
چراغی
با اشاره به اینکه شعر یک هنر زبانی است و بقیه عناصر به واسطه زبان ارائه میشود،
گفت: پیش از این گفته بودم که مهمترین ویژگی شعری منزوی این است که عاطفه قوی در
اشعارش وجود دارد اما این موضوع به بیان این نیست که منزوی در سایر عناصر شعری قوی
نبوده است بلکه اتفاقا برعکس. او همه عناصر شعری را در اوج نگه داشته است و اگر
بخواهیم به مساله زبان در اشعار منزوی بپردازیم باید به این موضوع بپردازیم که چرا
منزوی را شاعر نئوکلاسیک میشناسند؟
منزوی با زبان امروزی خود
غزل را به اوج خود میرساند
وی
افزود: به نظر من به واسطه زبان است که غزل کلاسیک به نئوکلاسیک تبدیل شده است. ما
تا قبل از منزوی بسیار کمرنگ در غزل کلاسیک شاهد زبان نو بودیم و حتی در غزلهای
هوشنگ ابتهاج که از شاعران کلاسیکنویس است این زبان جدید را نمیبینیم و یا در
اشعار سیمین بهبهانی که سیمین بهبهانی یک فرمآفرین است و هیچ کس در فرم آفریدن به
پای او نمیرسد ولی باز زبان او کهنه است و در همین زمان است که منزوی با زبان
امروزی خود غزل را به اوج خود میرساند. در واقع منزوی اهل لفاظی و بازیهای زبانی
نیست و به جز چند معدود غزل، سراغ بازیهای زبانی ظاهری نمیرود، بازیهای
زبانی که امروز در غزل نیز مد شده است و در بسیاری از موارد نیز شعریت را از شعر
میگیرد.