گذر از محلههای قدیمی زنجان میتواند بخشی از این خاطرههای جمعی را یادآور شود خاطراتی که میتواند صدای قدیمی مردم این شهر در کوچه پس کوچههای این شهر باشد
بخش اول
پایگاه خبری صدای زنجان- توسعه شهری
یکی از مسائل عمدهای است که کشور و شهر ما در این سالها همواره با آن مواجه بوده
است. شکلگیری مناطق تازه تأسیس در کنار محلات قدیمیتر در شهرهای با قدمت تاریخی،
منجر به ایجاد تیپولوژی خاصی برای شهرهای مدرن در مسیر توسعه میشود. بخش عظیمی از
هویت محلات قدیمی، همانطور که موریس هالبواکس یادآور میشود، از خاطرات جمعی اهالی
محل تشکیل شده است؛ درحالی که در مناطق تازه تأسیس شهری اساساً این خاطرات جمعی
وجود خارجی ندارند و بر اساس ضرورت زندگی مدرن، به وجود هم نخواهند آمد.
گذر از محلههای قدیمی زنجان میتواند
بخشی از این خاطرههای جمعی را یادآور شود خاطراتی که میتواند صدای قدیمی مردم این
شهر در کوچه پس کوچههای این شهر باشد.
در این خصوص حسن حسینعلی،
پژوهشگر و زنجانشناس با نگاهی به محلههای قدیمی استان زنجان با اشاره به اینکه
زنجان شهری است که با یک محله شروع به رشد میکند، اظهار میکند: همواره در طول
تاریخ بنای هر شهری را به شاهی نسبت دادهاند، چنانچه که قیصریه ترکیه را به ژولیوس
سزار نسبت دادهاند، زنجان را نیز به کیومرث و انوشیروان نسبت میدهند ولی زنجان
از شهرهایی است که قبل از اسلام هم بوده است و اینکه بیاییم شکلگیری این شهر را
به کسی نسبت بدهیم به نظر درست نمیآید ولی این شهر یک فلسفه وجودی دارد و آن هم
شکلگیری زنجان در حوالی زنجانچای یا زنجانرود است.
وی ادامه داد: زنجانچای اولین
عامل تشکیل این شهر بوده است و با وجود اینکه این رودخانه اکنون یک رودخانه نسبتا
فصلی است ولی پیش از این دائمی بوده است.
حسینیه قدیمیترین
محله
حسینعلی با اشاره به اینکه
مسلما شهر باستانی زنجان در کنار زنجانرورد شکل گرفته است، میافزاید: متاسفانه در
این خصوص که این شهر از ابتدا به صورت شهر بنا شده است یا روستا بوده و بعدها تغییر
یافته است، هیچ سندی وجود ندارد ولی وقتی میآییم این شهر را از نظر معماری بررسی
کنیم، مشاهده میکنیم که محله «حسینیه» به دلیل داشتن کوچههای کم عرض و پیچ در پیچ
بودن آنها قدیمیترین محله این شهر است.
زنجان به حالت نیم
دایرهای در حاشیه زنجانرود رشد کرده است
وی با اشاره به اینکه قدیمیترین
سند به جای مانده در خصوص محلات قدیمی استان مربوط به دوره زندیه است، ادامه میدهد:
زنجان به حالت نیم دایرهای در حاشیه زنجانرود رشد کرده و در اطراف این شکل نیم دایرهای
گسترش یافته است.
حسینعلی خاطرنشان میکند: آثاری
که در حفاریهای استان زنجان کشف شده است، نشان میدهد که زنجان قدیم 5 متر پایینتر
از موقعیت کنونی زنجان بوده است.
تعریفی که از
محله در دوران کهن داشتیم با تعریف امروز کاملا متفاوت است
حسینعلی با اشاره به اینکه این
شهر 12 بار به صورت کلی ویران شده است و نقل و انتقالات قومی در آن بسیار اتفاق
افتاده است و اسناد موجود این موضوع را به راحتی به اثبات میرسانند، گفت: تاریخ
دارالعرفان خمسه از سه محله نام برده است که «حسینیه»، «دهلیلر» و «محله شرق
بلده هور» است که اسم اصلی این محله چه بوده است فعلا برای ما مشخص نیست. ولی از
دوره صفویه محلههای زنجان به دو دسته حیدری خانه و نعمتی خانه تقسیم میشده است.
ضمن اینکه باید توجه داشت که تعریفی که از
محله در دوران کهن داشتیم با تعریف امروز کاملا متفاوت است، در دوره قاجار محله
شامل مجموعه خانههایی که در کنار هم قرار داشتند و دارای سه رکن اجتماعی گرمابه،
مسجد و تکیه بودند اما امروز محله در قالب شهرک معنا مییابد.
وی خاطرنشان کرد: اگر چه
امروزه محدوده کاری تکیه و مسجد و هیئت تقریبا یکی است اما قبلا این شکل نبود و تکیه
یک کارکرد خاص داشت و حسنیه یک کارکرد دیگر و مسجد کارکرد دیگری. دوره اول ناصرالدین
شاه در زنجان 6 مسجد و بیست و چند تکیه وجود داشت که این مساجد در اواخر دوره
ناصرالدین شاه به حدود 10 مسجد رسیده است.
تقسیمبندی
محلات
این محقق با اشاره به اینکه
محلات زنجان را امروز به پنج گروه تقسیم میکنند، گفت: دسته اول محلاتی هستند که
از دوره زندیه و افشاریه باقی ماندهاند مثل حسینیه و ده لیلر و گلشن و محلات دیگری
که اسمشان را فعلا نمیدانیم.
وی ادامه داد: در دستهبندی دوم
تعداد محلات 20 مورد بوده است که اسم همه محلات در اسناد آمده ولی جای برخی از
محلات مثل محله «شیخلر باغی» اصلا مشخص نیست و یا تقریبی مشخص شده است و احتمال
صحت و سقم آن وجود دارد مثل محله «گلشن» و «دمیریه».
وی میافزاید: سومین گروه از
محلهها مربوط به دوره مظفرالدین شاه است که محله «توپ آغاجی» و «چیغیریه» و «گؤنیه»
و «حق وئردی»، محله «آقا رحیم» و «علی اکبر» را شامل میشود.
ساختار رشدی
زنجان تا دهه 40 تقریبا بسیار کم بوده است
این زنجانشناس میگوید: تا
دهه 40 تقریبا ساختار رشدی زنجان خیلی کم بوده است و پس از دهه 40 با مطرح شدن بحث
اصلاحات ارضی، محلههایی در استان زنجان ساخته میشود که اصطلاحا به آنها کلونی
گفته میشود.
حسینعلی با تعریف کلونی به
مکانی که اهالی یک روستای خاص در آن سکنی گزیدهاند، میافزاید: به طور مثال اهالی
روستای رازبین در مسیل یا خندق اصغریه امروز ساکن شدند و چونکه دوره قاجاریه
اطراف این مسیل سیلاب بود، این افراد که اغلب مهاجر بودند، مسکن احداث نمیکردند و
این محلهها را ما به اسم کلونی میشناسیم.
وی ادامه داد: در دوره ناصرالدین
شاه در سعدی شمالی شاهد سکنیگزیدن افرادی هستیم که اهل شهر و روستای دیگری هستند
که تعداد آنها انگشتشمار است ولی از دهه 40 این روند مهاجرت شروع میشود و با
ورود مهاجرین دوگونه محلات پدید میآید محلاتی که اصطلاحا زاغهنشین هستند و
محلاتی که نسبتا ساختار شهری در آنها رعایت شده است.
وی ادامه میدهد: یک سری از
محلات هم در این دوره مختص اقلیتهای مذهبی بودند که در سرشماری مسلمین چندان به
حساب نیامدهاند نظیر محله ارامنه یا «ارامنه محلهسی» و محله جهودها یا «جویوتلرمحلهسی».
5 تکیه محله «دهلیلر»
حسینعلی میافزاید: محله «دهلیلر»
در دوره مظفرالدین شاه 5 تکیه داشت، تکیه «عبدالرزاق» که مهدیه بود، تکیه
«خداکرم» که دهه اخیر «خاتمیه» شده است و دو سه مورد دیگر. محله حسینیه نیز دارای
سه تکیه بوده است یکی خود تکیه «حسینیه» بود که البته اکنون به اشتباه آنرا محله
حسینیه مینامیم و تکیه «سقهلر» و تکیه «سید ستار» که در محله حسینیه وجود داشت.
لازم به ذکر است که گرمابه و تکیه و آب انبار باید در هر محلهای به چند تعداد
باشد.
در نامگذاری
محلات چندان دقت نمیشود
وی خاطرنشان میکند: متاسفانه
امروز به نقطهای رسیدهایم که در نامگذاری محلات چندان دقت نمیشود و اسامی مثل
زعفرانیه و سعیدیه و حمیدیه که کپی از اسامی محلات تهران است، رواج مییابد.
حسینعلی با اشاره به اینکه
اسامی محلات در دوره قاجار به خاطر اسکان عدهای از اصناف در آن محله به نام آن
صنف نامگذاری میشد، میافزاید: برای مثال محله «دببغلر» که دباغها در آن محل
سکنی گزیده بودند.
وی با اشاره به اینکه گاهی به
خاطر حضور یک شخص شاخص در آن محله نیز محله به نام آن فرد نامگذاری میشد، اظهار میکند:
محله «حاج نوروزلر» که به خاطر اقامت میرزا علیخان در آن محله به این نام نامگذاری
شده است یا محله نصرالله خان، حمام نصرالله خان و تکیه نصرالله خان که به همین شیوه
نامگذاری شدهاند، جنبه فولکلوری دارد.
خلایی در حافظه
تاریخی
وی با بیان اینکه در حال حاضر
گاهی بین محله و تعریف آن، یک سری اصطلاحاتی پدید آمده است که با تعریف امروز محله
متفاوت است، گفت: متاسفانه در استان زنجان به خاطر تحولات قومی و قبیلهای حافظه
تاریخی مردم خیلی کمرنگ شده است و در این رابطه نیز یک خلا در حافظه تاریخی ما به
وجود آمده است. همچنین منابع مکتوب چندانی در مقایسه با شهر تبریز، اصفهان، قزوین
وجود ندارد و از نظر روایت شفاهی ما فراتر از دوره رضاخان را نداریم.
وی میافزاید: زنجان در دوره
ناصر الدین شاه تنها محدود به شهر زنجان و قصبه آن ابهر بود و بقیه شهرستانها
عنوان روستا را داشتند که جمعیت زنجان در این دوره 20 هزار نفر بود اما امروزه جمعیت
قیدار و سلطانیه با جمعیت دوره ناصرالدین شاه قابل مقایسه نیست. معیار در اینجا
مقایسه جمعیت نیست، اگر بیاییم جمعیت قیدار دوره ناصرالدین شاه را با الان مقایسه
کنیم تعدد مشاغل را شاهد هستیم.
وی میافزاید: دوره صفویه شهر
زنجان به دو بخش «حیدری» و «نعمتی» خانه تقسیم میشد و مرکز آن سبزهمیدان بود و یک
بازار لوکسی در دوره صفویه وجود داشت به نام «قیصریه» که به خاطر پارچههای لوکسی
که در مغازههای آن بازار فروخته میشد عنوان قیصریه را گرفته بود و در کنار آن
دارالحکومه هم شمال سعدی بود و رشد شهر قرنیهای بود و کانون صنفی مثل میوهفروشان
جگر فروشها و مسگرها به شکل قرینیه در دور شهر بودند.
زنجان از جمله
شهرهایی است که ساختار سنتی خود را حفظ کرده است
حسینعلی با اشاره به اینکه
زنجان از جمله شهرهایی است که ساختار سنتی خود را حفظ کرده است، اظهار میکند:
اسناد مکتوب و یا اسنادی که امروزه ملموس هستند مثل منبر و الم، همچنین روایتهای
شفاهی از اسنادی هستند که میتوان برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص تاریخ زنجان به
آنها رجوع کرد و چهارمین مورد نیز مربوط به خاطراتی است که از گذشتگان باقی مانده
است که این مورد در مقایسه با اسناد دیگر کمی متفاوت است و بایستی با دقت نظر بیشتری
به این مورد توجه داشت.
حسینعلی تصریح میکند: همواره
تصور بر این بوده است که حسینیه مربوط به دوره قاجار و در دوره ناصرالدین شاه
ساخته شده است دلیل آن هم کتیبهای است که در این مکان پیدا شده است که بر روی آن
شعری نگاشته شده است و از همین رو تصور بر این بوده است که حسینیه در دوره قاجار
ساخته شده است ولی سال 77 دارالعرفان را که مطالعه کردیم متوجه شدیم که از حسینیه
نام برده شده است.
وی با اشاره به اینکه، از کجا
باید بدانیم که این حسینیه همان حسینیهای است که در کتاب دارالعرفان از آن نام
برده شده است، میگوید: مختصاتی که اکنون حسینیه در آن قرار دارد دقیقا همان
مختصاتی است که در این کتاب به آن اشاره شده است و این سند تاریخی نشان داد که حسینیه
پیش از این دوره نیز بوده است و بعدها نیز مشخص شد که محله هم از قدیم به همین نام
شناخته میشده است.
تفاوت «حسینیه»
و «تکیه»
وی ادامه میدهد: بحث دیگری که
در این خصوص وجود دارد، کلمه «حسینیه» است که به چه معنا است و اینکه حسینیه استان
زنجان در گذشته «تکیه» بوده است و در سفرنامه «مهندس عبدالله» در دوره ناصرالدین
شاه و وقفنامه این بنا هم به این موضوع اذعان شده است که حسینیه «تکیه» بوده است
اما جالب این است که در کتاب «دارالعرفان» حسینیه به عنوان مسجد معرفی شده است.
این پژوهشگر با اشاره به اینکه
«حسینیه» و «تکیه» در قدیم معنای متفاوتی داشتند، اظهار میکند: حسینیه مکانی است
که در گذشته زوار در بین راه به سمت کربلا در آن اسکان اختیار میکردند و شایان
ذکر است که در سایر شهرها نیز حسینیههای بسیاری وجود داشته است. همچنین «تکیه» به
محل عزاداری حسینی در دوره صفویه گفته میشد و در آن زمان نیز «حسینیه» نیز وجود
داشته است منتهی نه به این معنایی که امروزه کاربرد دارد.
حسینیه از نظر
تاریخی هم جزو تاریخسازترین محلهها
حسینعلی میافزاید: حسینیه از
نظر تاریخی هم جزو تاریخسازترین محلهها در استان بوده است و ماجرای «حقیون» و
«ناحقیون» در این محله رخ داده است. اعتقاد من بر این است که «میراشرف بیگ» خود را
طرف «حقیون» و افراد مقابل خود را «ناحقیون» معرفی کرده است و از همین جهت نمیتوان
گفت که این افراد حق بودهاند یا ناحق.
این پژوهشگر خاطرنشان میکند:
«ذوالفقارخان افشار» 3 سال علیه حکومت مرکزی زند شورش و سپس اعلام استقلال کرد و
در اولین شورش برای مدتی اسیر شد و در این زمان در زنجان بر سر حاکم شدن اختلافاتی
پدید آمد. اولین نوع دو دستگی در زنجان مربوط به حقیون و ناحقیون است و پس از آن
هم ماجرای بابیت که شرق و غرب زنجان را جدا میکند،راتفاق افتاد و پس از آن هم تعریف
«آشاغی و یوخاری محله» شکل میگیرد و دارالعرفان همه این موارد را میگوید و رد میشود.
خاندانهای
مشهور زنجان
وی با اشاره به اینکه بحث دیگری
هم که وجود دارد مربوط به خاندانهای استان زنجان است که خاندان «شیخالاسلام» و
«نایبالصدر» از خاندانهای معروف استان هستند، اظهار میکند: پیش از قاجار «شیخالاسلام»
به رئیس و یا بزرگ علمای یک شهر گفته میشد و از همین رو خاندان شیخالاسلام معروفترین
خاندان استان زنجان است.
نقل و انقالات
خاندانهای زنجانی در طول تاریخ
این پژوهشگر و زنجانشناس با
اشاره به اینکه در کنار خاندانهای معروف زنجان، موضوع نقل و انتقال خاندانها در
طول تاریخ زنجان که به تاریخ این استان آسیب زده است، از سایر موضوعاتی است که میتوان
به آن پرداخت، میافزاید: متاسفانه اکثر خاندانهای استان زنجان یا به تهران و یا
خارج از کشور مهاجرت کردهاند و تعداد کمی از این خاندانها در استان باقی مانده
است. خاندان «میربها» اکثریت در دوره پهلوی مهاجرت کردهاند و جالب این است که
اکثر اسناد موجود در خصوص تاریخ زنجان را با خود بردهاند و یا خاندان «میرزایی»
که از دوره صفویه در زنجان حضور داشتند که از این خاندان هم آثار چندانی باقی
نمانده است.
روزنامه صدای زنجان
انتهای پیام