کد خبر: 5138
1399/10/29 - 10:5


در گفتگو با نویسنده حوزه ادبیات پایداری؛

زنان ادبیات جنگ را تلطیف می‌کنند

«فاطمه شکوری» یکی از نویسندگان زنجانی است که بیشتر در حوزه ادبیات پایداری قلم زده است. او خاطرات زیادی از شهدا را با گوش جان شنیده و آنها را به نگارش در آورده است

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان- «فاطمه شکوری» یکی از نویسندگان زنجانی است که بیشتر در حوزه ادبیات پایداری قلم زده است. او خاطرات زیادی از شهدا را با گوش جان شنیده و آنها را به نگارش در آورده است.

او در خصوص ورود خود به حوزه ادبیات، می‌گوید: سال 77 بود که با شعر آشنایی پیدا کردم و در اولین گام در جلسات ادبی انجمن اشراق برای مدتی شرکت داشتم. اما با ازدواجم در سال 78 شعر و داستان را کنار گذاشتم و مدت‌ها به دلیل مشکلی که برای چشمم پیش‌آمده بود، به سراغ نوشتن و خواندن نرفتم.

طرلان؛ بازگشت دوباره من به سمت ادبیات

وی در این رابطه ادامه می‌دهد: بازگشت دوباره من به سمت ادبیات در سال 93 با نگارش رمان «طرلان» اتفاق افتاد که اگر چه این رمان چندان رمان حرفه‌ای نبود اما به تشویق دوستانم آن را با انتشارات نیکان کتاب به چاپ رساندم.

این نویسنده اظهار می‌کند: ورود من به حوزه خاطره‌نویسی اما، زمانی میسر شد که برای چاپ رمان «ترلان» به اداره حفظ آثار رجوع کردم و در آنجا با حجم خاطراتی مواجه شدم که از سال 69 تا 79 جمع شده و هنوز نگارش نشده بودند.

وی با اشاره به اینکه «رمان طرلان» به ماجرای دختر روستایی‌ای می‌پردازد که به اجبار و به دلیل فقر خانواده از نامزدش جدا شده و به دوست ارباب ده سپرده می‌شود، گفت: او زنی است که در سختی‌ها رشد می‌کند و در انتها به یک پزشک تبدیل می‌شود.

شکوری با بیان اینکه یک رمان 120 صفحه دیگری در همین دوران نوشته بودم که به دلیل اینکه چندان حرفه‌ای به این حوزه ورود پیدا نکرده بودم از چاپش منصرف شدم، می‌گوید: در این دوران من چندان مطالعه عمیقی نداشتم و بیشتر متکی بر شنیده‌هایم و داستان‌های ساده و قابل لمسی بودم و برای عموم می‌نوشتم. ضمن اینکه سریال شهرزاد تا حدودی شرایطش به رمان من نزدیک بود.

«روزهای خاردار» اولین کتاب حوزه خاطره‌نویسی

نویسنده کتاب «روزهای خاردار» می‌افزاید: من در آن زمان مطالعه چندانی در حوزه ادبیات پایداری نداشتم، اما وقتی مصاحبه‌های انجام شده با خانواده شهدا را گوش دادم تمام دنیایی که من از قبل از جنگ در ذهنم ساخته بودم خراب شد و دیدم که با یک آدم‌های جدیدی مواجه هستم.

وی با اشاره به اینکه ثمره گوش دادن من به این مصاحبه‌ها کتاب «روزهای خاردار» شد، خاطرنشان می‌کند: من شبانه روز در این حوزه کار کردم و بالغ بر یک سال خود را صرف پیاده‌کردن این خاطرات نمودم تا سرانجام روزهای خاردار به چاپ رسید. اگر چه این کتاب ویراستاری چندانی نشد و خیلی سریع نیز به چاپ رسید اما با این وجود معتقدم که این کتاب در شهر زنجان با توجه به حجم اطلاعاتی که از جنگ می‌دهد، کتاب قابل قبولی است.

شکوری با اشاره به اینکه پس از «روزهای خاردار» کتاب «خط هشتم» براساس زندگی شهید پرویز عطایی را نگاشتم، می‌گوید: پس از این کار کتاب «امانت خاک» را نوشتم که خاطرات سردار شهید منصور سوری است که پیکر ایشان پس از سال‌ها تفحص شده بودند و خاطراتی نیز به صورت دست‌نویس در قالب دفترچه خاطره‌ای داشتند که من آن را به شکل دلنوشته‌های دختر شهید در مقابل این خاطرات نوشتم و پس از این کار نیز یک کار دیگر به عنوان «پسران من» را نوشتم که خاطرات دو شهید است که از فرزندان خانواده‌ای در منطقه «دبخ‌لر» زنجان هستند و پس از آن نیز رمان «بئی» هست، پس از آن نیز یک کار دیگر هم نوشتم که فکر می‌کنم متفاوت‌تر از کارهای دیگر من است و نگاه یک دختر بچه 8 ساله به اتفاقات کردستان بود که با نام مهمان کردها در دست چاپ است و بیشتر این آثار با نشر غواص به چاپ رسیده است.

خانواده‌های شهدا دوست ندارند، تمامی خاطرات شهیدان به چاپ برسد

این نویسنده با اشاره به اینکه شعارزدگی در ادبیات پایداری ایران از جایی شروع می‌شود که خانواده‌های شهدا دوست ندارند، تمامی خاطرات شهیدان به چاپ برسد، می‌گوید: یک فرد معمولی دارای خاطرات مختلفی از خوب و بد است و بایستی در این زمینه همه خاطرات وارد شود، ولی متاسفانه در خاطرات چون نویسنده شریک دارد و رزمنده‌ها و خانواده‌های شهدا باید تایید کنند که این اتفاقات حتما افتاده است ولی اتفاقی که می‌افتد، این است که خانواده‌ها دوست ندارند تمامی خاطرات را تعریف کنند و دوست ندارند خاطرات معمولی که ممکن است برای همه افراد پیش بیایند برای مثال خاطرات علاقه شهیدی به دختر محله را مطرح کنند و خانواده شهدا این دست از خاطرات را همواره سانسور می‌کنند و این موضوع باعث می‌شود که شعارزدگی در ادبیات پایداری را شاهد باشیم.

وی در این رابطه ادامه می‌دهد: گاها شاهد هستیم که ادبیات پایداری ما شعاری خوانده می‌شود چرا که بخش اعظمی از زندگی یک فرد کنار گذاشته می‌شود و تنها به جنبه‌های خوب آن فرد می‌پردازیم. من فکر می‌کنم اگر دخالت‌ها در این زمینه وجود نداشته باشد ادبیات ما نیز مثل ادبیات جنگ سایر کشورها درخشیده شود. در کار «روزهای خاردار» نیز سه چهار صفحه‌ای بود که به من اصرار می‌شد این خاطره حذف شود اما من اجازه این کار را ندادم و همین سه چهار صفحه باعث شده که مخاطب احساس کند این شهید نیز یک فرد معمولی است و یک آدم راست و درست بوده که انتخاب‌هایش در همه اوقات صحیح نبوده است و ممکن است که در زندگی‌اش هم انتخاب اشتباهی داشته باشد که متاسفانه نمی‌گذارند این موضوع را نویسنده عملی کند و این موضوع هم چندان دست نویسنده نیست.

به اعتقاد شکوری ادبیات جنگ و نوشتن رمان کار راحت‌تری نسبت به نوشتن خاطره باشد. خاطره به جهت اینکه وابسته به واقعیت‌ها است خاطره‌نگار امکان دستکاری در این موضوع ندارد ولی در رمان‌نویسی این نویسنده دست باز‌تری در زمینه بروز اتفاقات دارد و راحت‌تر می‌تواند در این زمینه ورود کنند. ضمن اینکه خاطرات، منبع‌های داستان‌نویسی هستند و یک نویسنده می‌تواند با رجوع به خاطرات شهدا که هر کدام خاطرات جدایی دارند، به منابع بی‌شمار اطلاعات دست پیدا کند و من فکر می‌کنم خاطره نوشتن به رمان نوشتن کمک می‌کند.

بسیاری از افراد قهرمان بودن شهدا را باور ندارند

وی با اشاره به اینکه بسیاری از افراد قهرمان بودن این شهدا را باور ندارند و من به عنوان یک نویسنده این حوزه شاهد هستم که گاهی این شهدا مورد بی‌مهری و کم مهری قرار می‌گیرند‌، می‌گوید: شاهد هستیم که یک نویسنده و یا یک فیلمساز زحمت مواجه مستقیم با یک خاطره را به خود نمی‌دهند و در نوشته و یا فیلم‌های خود حرفی می‌زنند که من حتی در مصاحبه‌هایم با خانه شهدا اصلا این حرف‌ها را نشنیده‌ام و باعث فاصله انداختن این شهدا از مردم می‌شوند.

زنان باعث تلطیف چهره خشن جنگ می‌شوند

این نویسنده ادامه می‌دهد: جنگ چهره خشنی دارد و زنانی که از جنگ می‌نویسند باعث تلطیف دادن به این چهره خشن و خشونت می‌شوند و در جنگ تنها یک مرد کشته نمی‌شود، نگاه آن مادر که پیکر فرزند شهیدش را به او می‌دهند، نیز اهمیت دارد. منتهی می‌توان با یک نگاه زنانه، بخشی از خشونت را گرفت و درد را یک میزان کمتر کرد. مثل لالایی‌هایی که مادران برای کودکان تعریف می‌کنند چنانچه که مادرانی که غم‌ها و دردهای بیشتری دارند، لالایی‌های زیباتری تعریف می‌کنند و شنیدن صدای جنگ از زبان مادر پر از درس است و زاویه متفاوت‌تری را به جنگ می‌دهد.

مراقب افرادی که در جنگ کسی را از دست داده‌اند باشیم

وی در پایان با اشاره به اینکه باید مراقب افرادی که در جنگ کسی را از دست داده‌اند باشیم، می‌گوید: این افراد (مادران و پدران) بسیار دلشکسته‌اند. شاید که نگاه بزرگوارنه‌ای به این موضوع و از دست دادن فرزند و یا نزدیکان خود داشته باشند. با گذشت به این مساله نگاه کنیم اما گاهی اوقات حرف‌هایی می‌زنند که خودم بسیار متاثر می‌شوم.


زهره میرعیسی‌خانی

انتهای پیام/


اقدام کننده: دبیر تحریریه

صدای زنجانفاطمه شکوریادبیات پایداری
sedayezanjannews.ir/nx5138


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»