مستند «کفشهای جیرجیرکدار»، نخستین کار مستند حوزه هنری استان زنجان در سال ۱۴۰۰ است که به روایت فعالیتهای فرهنگی اجتماعی امیر سرتیپ خلبان «یداله واعظی» پرداخته است
پایگاه خبری صدای زنجان-
مستند «کفشهای جیرجیرکدار»، نخستین کار مستند حوزه هنری استان زنجان در سال ۱۴۰۰
است که به روایت فعالیتهای فرهنگی اجتماعی امیر سرتیپ خلبان «یداله واعظی»
پرداخته است. این مستند در مدت زمان ۴۰ دقیقه به
کارگردانی ابوالفضل گلفام و تهیهکنندگی حوزه هنری استان زنجان تولید شده و محل
فیلمبرداری این مستند استانهای کرمانشاه و زنجان (شهرستان صائین قلعه) بوده است.
«ابوالفضل گلفام»، کارگردان این مستند در گفتوگو
با صدای زنجان؛ با اشاره به اینکه مستند «کفشهای جیرجیرکدار» در واقع پرترهای
از سر لشکر خلبان یداله واعظی است، میگوید: این مستند دوران کودکی و نوجوانی و
جوانی و دوران جانبازی و پس از جانبازی ایشان را به تصویر میکشد که هر کدام از
این بخشها جذابیت و زیبایی خود را دارد.
مستند «کفشهای جیرجیرکدار» در
واقع پرترهای از سر لشکر خلبان یداله واعظی
وی در خصوص امیر سرتیب خلبان یداله
واعظی اظهارمیکند: ایشان در سال 1361 در یکی از عملیاتهای غرب کشور از ناحیه
نخاع مجروح شدند و جانباز 70 درصد هستند. اصالتی صائین قلعهای دارد اما حدود 20
سال است که در زنجان زندگی میکند. در حال حاضر ایشان رییس شعبه 21 شورای حل
اختلاف زنجان و مدیر موسسه رعد زنجان هستند و در زمینههای ورزشی و فرهنگی و
اجتماعی فعالیت دارند و فردی بسیار سرزنده و سرشار از شور و امید هستند که میتوانند
به جوانان امروزی امید ببخشد. ایشان به این سمت گرایش پیدا کردند و خواستند که
کمکی برای جامعه مدنی زنجان باشند.
این کارگردان در این رابطه
ادامه میدهد: در ابتدای کرونا و زمانی که ماسک کمیاب بود، این شخصیت به این سمت
حرکت کرد و کارگاه ماسک ایجاد کرد و ما در واقع بخشهایی از زندگی ایشان را در این
مستند به تصویر کشیده ایم. عشق و علاقهای که این جانباز به مقوله پرواز داشتند
سبب شد تا تلاش کنیم تا ایشان بار دیگر به کمک هوا نیروی ارتش مجددا با همان پرندهای
که با آن سقوط کردند، پرواز کنند و به آرزویشان برسند.
به گفته گلفام؛ این مستند زندگی
امروز ایشان را که شالودهای از گذشته ایشان است، به تصویر میکشد که ما در این
مستند سعی کردهایم یک برگشتی نیز به گذشته ایشان داشته باشیم.
برای جلوگیری از شعارزدگی در
این مستند تمام تلاشش را کردهام
این مستندساز معتقد است که
برای جلوگیری از شعارزدگی در این مستند تمام تلاشش را کرده و آن چیزی که واقعیت
است را به تصویر کشانده است.
وی در این رابطه میافزاید: در
مورد ایشان یک سالی هست که تحقیق کردم و سعی کردم که آنچه میسازم تنها حقیقتی از
این شخصیت باشد. پیش از این حتی نمی دانستم که چرا ماکتی که از یک جنگنده در ورودی
صائین قلعه کار گذاشته اند؟و وقتی از آنجا میگذشتم، تعجب میکردم که این ماکت را
چرا در این مکان قرار دادهاند.
به اعتقاد این کارگردان؛ متاسفانه
هیچ یک از ارگانها به شکلی که شایسته این افراد است به سراغ این افراد نرفته است
و مستند و یا فیلم کوتاهی که در شان و منزلت این افراد باشد، ساخته نشده است.
وی در این رابطه میافزاید: این
قهرمانان بسیار مهجور و مغفول ماندهاند در حالی که در جنگ نقشهای بزرگی را ایفا
کردند و متاسفانه چندان که باید شناخته شده نیستند و بسیاری از افراد این قهرمانان
را نمیشناسند. در خصوص این جانباز خلبان یداله واعظی هم شرایط به همین نحو است و
در حالی که ایشان جزو یکی از قهرمانان جنگ است ولی متاسفانه به خاطر فشارهایی که
از هر سو وجود دارد، کسی ایشان را نشناخته است و ما تلاش کردیم در این مستند بخشی
از زندگی ایشان را به تصویر بکشیم و فعالیتها و رشادتهایی که در جنگ داشتند را به
عموم نشان بدهیم.
گفام در خصوص دلایل نامگذاری
این مستند به «کفشهای جیرجیرک دار»؛ میگوید: در طی تحقیقات صورت گرفته از زندگی
این شخصیت؛ ایشان یک بار اشاره ای به کفش جیرجیرکداری که پدرشان در مشهد خریده
بودند کرده بودند و اذعام کردند که این کفش در ذهن من یک جور حرکت است و داستان در
این فیلم از این نقطه خرید این کفش شروع میشود.همچنین در جای دیگری عنوان کردند
این بود که کاش برای من و مسئولین یک کفشهای جیرجیرکداری در نظر گرفته میشد تا به
ذوق این کفشها از جای خود بلند میشدیم و یک حرکتهایی میکردیم. همچنین این عشقی
که به پرواز داشتند به زعم من در واقع یک نوع کفش جیرجیرک دار برای خود ایشان بود.
پیدا کردن سوژههای گمنام کار
یک فیلمساز است
این کارگردان در زمینه مشکلات
مستندسازی جنگ میگوید: محدودیت اصلی موجود در این زمینه بودجه است، هرچند که این
مشکل در همه زمانها و درهر نوع کاری گریبان یک کارگردان را گرفته است. همچنین
دومین مشکلی که در این زمینه وجود دارد این است که ما غالبا سراغ سوژههای تکراری
رفتهایم ضمن اینکه دفاع مقدس ابعاد مختلفی دارد و من در حین تحقیق در مورد آقای
واعظی دو نفر را از تن از شهدای نیروی هوایی ارتش را پیدا کردم که یکی از آنها
خلبان «سلیمانی» بودند که حتی اثری در بنیاد شهید نیز از ایشان وجود ندارد.
وی در مورد این شهید خاطرنشان
میکند: شهید سلیمانی خلبانی بودند که پس از انقلاب برای ادامه تحصیل به خارج از
کشور رفته بودند و با شروع جنگ به کشور برگشتند و دو سه سال خلبان جنگ بودند و در
جنگ شهید میشوند و از آنجا که خانواده ایشان در خارج از کشور بودند، کسی سراغشان
را نمیگیرد و امروز هم کسی ایشان را نمیشناسد.
به اعتقاد این کارگردان ما
نباید سراغ کسانی برویم که همه بارها و بارها از آنها فیلم و مستند ساخته شده است بلکه
پیدا کردن قهرمانانی مثل شهید سلیمانی کار یک فیلمساز است که به نوعی در حقشان جفا
شده است.هرچند آقای واعظی هم از این جرگه خارج نیستند و باید در مورد زندگی ایشان
یک سریال ساخته میشد؛ اما متاسفانه امروز کسی طالب این نوع آثار نیست.
برای ادامه حیات مملکت نیاز به
قهرمان داریم
به گفته گلفام؛ ما برای ادامه حیات مملکت نیاز
به قهرمان داریم و چه بسا اگر این قهرمان؛ زنده باشد بیشتر از هر زمان دیگری آینده
جوانان کشور را تضمین کنیم. من وقتی به زندگی این جانباز نگاه میکنم؛ امید و نشاط
میگیرم چرا با وجود اینکه جانباز هستند اما همچنان روحیه سر زندگی در ایشان اوج میزند.
ما باید به دنبال قهرمانان زنده باشیم و اگر قهرمانپروری نکنیم، نمیتوانیم برای
فرزندانمان الگویی داشته باشیم.
وی در پایان ادامه میدهد: من
خیلی علاقه دارم در مورد افرادی که ناشناخته ماندند، مستند بسازم و حتما در این
زمینه در مورد شهید سلیمانی مستند خواهم ساخت و اقدامات اولیه در این زمینه انجام
شده است.
انتهای پیام/
خبرنگار: زهره میرعیسیخانی