کد خبر: 8035
1400/07/12 - 10:2


«چلبی اوغلی»؛ بنایی که ظرفیت‌های گردشگری آن دیده نشده است

پسر گمشده

«چلبی اوغلی» اسم شخصیت نیست و یک صفت و در واقع کنیه‌ای است که به تمامی شاگردان اولای مولانا در آن موقع اطلاق می‌شده است، این صفت به معنای «پسر اهل مکتب» است

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان- رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری زنجان اظهار می‌کند: اگر چه «چلبی اوغلی» به تنهایی به ثبت جهانی نرسیده است اما مجموعه آثار شهر سلطانیه در لیست میراث جهانی وجود دارد یعنی ما هیچ وقت نباید بگوییم که «گنبد سلطانیه» میراث جهانی است و باید اذعان داشته باشیم که «ارگ سلطانیه» ثبت جهانی شده است که در آن لیست «گنبد سلطانیه» و «ارگ سلطانیه» و«تپه» و «چلبی اوغلی» و «چمن سلطانیه» و «آرامگاه ملاحسن کاشی» قرار دارد و نباید این را تنها در قالب «گنبد سلطانیه» ببینیم و ارزشش را پایین بیاوریم. «گنبد سلطانیه» عنصری از آن شهر بزرگ تاریخی است وقتی ما کل مجموعه سلطانیه را ببینیم بسیار متفاوت از این است که تنها گنبد سلطانیه را در لیست به ثبت جهانی رسیده آثار تاریخی بگنجانیم. مسلما با تغییر این نگاه است که می‌توان بر روی آرامگاه چلبی اوغلی و ملاحسن کلاشی ساز هم مانور داد و از ظرفیتهای آنها در زمینه گردشگری نیز بهره برد.

در 500 متری جنوب غرب سلطانیه، بنای آرامگاهی در برابر دیدگان رهگذران خود نمایی می‌كند كه در گویش محلی به این بنا «كچه بورك» (كلاه نمدی) گفته می‌شود.

كتیبه‌های برجای مانده، همچنین سبك معماری و شیوه‌های تزئینی بكار رفته نشان می‌دهد كه این بنای تاریخی متعلق به عارف بنام این زمان، «شیخ براق بابا» از بزرگان مسلك مولویه و از خاصان دربار سلطان محمد خدابنده در دوره ایلخانی است.

همچنین باستان‌شناسان و محققان، این مجموعه را به «سلطان چلبی» منسوب كرده و تاریخ احداث بنا را قرن هشتم سال 736هجری قمری بیان كرده‌اند.

مقبره شیخ براق یا «چلبی اوغلی»كه در كنار آن خانقاهی مربوط به همین دوره وجود دارد از نوع مقابر برجی شكل قرون میانی اسلامی است و قابل مقایسه با مقبره امام زاده جعفر اصفهان است.

قدمت آرامگاه «چلبی اوغلی» به دوران ایلخانی بازمی‌گردد

در این زمینه این بنا، اویس کیانی، رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری زنجان با اشاره به اینکه قدمت آرامگاه «چلبی اوغلی» به دوران ایلخانی بازمی‌گردد، می‌گوید: به طور کلی مغول‌ها دوبار به ایران حمله کردند؛ یکبار در دوران چنگیزخان که بعد از آن یک وقفه تاریخی داریم، سپس با توجه به اینکه حکومت ایلخانی به صورت کلان نتوانست بر ایران تمرکز پیدا کند، حکومت‌های «سلجوقیان» و «عباسیان» و یک سری دیگر از حکومت‌ها برایران حکومت می‌کنند. پس از آن «هلاکوخان» به دستور حکومت ایلخانانی که در این رابطه شورایی برای تصمیم‌گیری داشتند مامور می‌شود که ایران را به تصرف درآورد که به صورت همرمان هم یک مامورهم به سمت چین روانه می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه «هلاکوخان» پس از تصرف ایران شروع به گسترش تمدن دلخواه خود می‌کند که بودایی و مسیحی بود، ادامه می‌دهد: اتفاقات شگرفی از نظر مذهبی در این دوران در ایران می‌افتد که می‌توان گفت 9 پادشاه را در این دوره پشت سر می‌گذاریم که هر کدام از این 9 پادشاه ایلخانی مذهبی را در ایران رونق می‌دهند. سه پادشاه اول بیشتر در فضای مسیحی و بودایی فعالیت دارند و در مراغه و این نواحی مسیحیت را گسترش می‌دهند. از سومین پادشاه اما ایلخانی‌ها تا میزانی به سمت اسلام گرایش پیدا می‌کنند و بحث‌های حنفی و سنی گسترده می‌شود و بعد از آن که می‌رسیم به «ارغون‌خان» و «اولجایتو» که «اولجایتو» هشتمین پادشاه ایلخانی بود و اوج فضای اسلامی در این دوره است که در واقع مذهب حنفی و شیعه و سنی و شافعی به سبب حمایتی که ایلخان‌ها از جمله «اولجایتو» از اسلام دارند، این مذهب گسترش می‌یابد. مخصوصا در دوره «اولجایتو» که سازننده گنبد و شهر سلطانیه بوده است که به همراه برادرش فضای مذهبی را به سمت شیعه می‌چرخانند و شیعه در این دوران قدرت می‌گیرد.

خانقاه‌های مختلفی در کل ایران ساخته می‌شوند

به گفته کیانی، هر چند در این میان نوساناتی بین شیعه و سنی پدید می‌آید اما شاهد هستیم که خانقاه‌های مختلفی در کل ایران ساخته می‌شوند مخصوصا وقتی «اولجایتو» و برادرش به فضای شهرسازی اهمیت می‌دهند! ضمن اینکه فلاسفه و شعرای ایران که با حمله مغول‌ها به کشورهای اطراف پناه برده بودند از جمله خود «مولانا» جذب ایران می‌شوند و پادشاهان ایلخانی سعی می‌کنند که از سواد و دانش و آگاهی این افراد بیشتر استفاده کنند، بنابراین در شهرها از جمله شهر سلطانیه مشاهده می‌کنید که بیشتر علما و حکما اطراف این شهر حضور داشتند و صاحب منصب بودند و اصطلاحا به دربار برو بیایی داشتند و حتی کوچه و ممالک و جایگاه‌هایی را به نام آن‌ها می‌زدند و از جمله این افراد میتوان به «شیخ همدانی» که مشاوره «اولجایتو» بود ، اشاره کرد!

در چلبی اوغلی دارویش به چله می‌نشستند

رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری زنجان مدعی است مقبره «چلبی اوغلی» در واقع «خانقاه» بوده است. «خانقاه» در واقع مکانی است که دراویش آنجا چله می‌نشینند و درس می‌خوانند و عبادت می‌کردند و آداب و سنن خاص خود را انجام می‌دادند.

به گفته او، درزنجان خانقاه‌های فراوانی وجود داشته است از یکی از آن‌ها خانقاه «چلبی اوغلی» است که «چلبی اوغلی» به عنوان شاگرد مولانا شناخته می‌شود. مولانا نیز در وصف او شعری نوشته است که مضمون این شعر به این شکل است که مکانی که چلبی او.غلی از کنار آن رد می‌شود من سگ آن کوچه را بهش احترام می‌گذارم!

«چلبی اوغلی»، پسر اهل مکتب است

کیانی با بیان اینکه «چلبی اوغلی» اسم شخصیت نیست و یک صفت و در واقع کنیه‌ای است که به تمامی شاگردان اولای مولانا در آن موقع اطلاق می‌شده است، میگوید: این صفت به معنای «پسر اهل مکتب» است که به نظر می‌رسد که کلمه «چلب» یک ریشه عثمانی داشته باشد که در واقع به مریدان مولانا گفته می‌شده است و اگر میزان نزدیکی مریدان به مولانا بیشتر میشد یک پسوند «اوغلی» نیز به او می دادند که یعنی پسر چلبی که بیانگر میزان نزدیکی این مرید به مولانا بوده است.

وی ادامه می‌دهد: شهر سلطانیه در زمان «اولجایتو» یکی از شهرهایی بوده است که پررونق بوده است و در این دوره به عنوان پایتخت شیعه شناخته می‌شده است. ساخت این شهر به مدت 8 سال طول کشید و اولجایتو آن را ساخت. در این زمان سلطانیه دارای کارخانه ابریشم بوده است و بازار بزرگی داشته است. که در مقایسه با بازار قیصریه زنجان که گفته میشود 14 راسته و 11 هزار دهنه دارد، بازاری بوده است که به روایت جهانگردان بالغ بر 10 هزار مغازه داشته است! به طور کلی سلطانیه  در این دوره دارای امکاناتی بوده است که از یک پایتخت انتظار می‌رود که داشته باشد بنابراین خانقاه‌ها هم  در این دوره مورد توجه بسیاری از علما و حکما بوده است! پس از مرگ «اولجایتو» اما پسر او حاکم شهر می‌شود و در این دوره سلطانیه از رونق می‌افتد و مهاجرت‌هایی اتفاق می‌افتد.

ساخت مقبره «چلبی اوغلی» با سنگ‌های به جای مانده از «داش‌کسن»

کیانی خاطرنشان می‌کند: گفته می شود که تا زمانی که «چلبی اوغلی» زنده بوده است این خانقاه برو و بیایی داشته است اما با فوت این شخصیت، «چلبی اوغلی» به مرور از رونق می‌افتد!

وی اظهار می‌کند: با مرگ چلبی اوغلی سازه ساختمان را با لاشه‌های سنگ «داش‌کسن» می‌سازند و مقبره‌ چلبی اوغلی اکنون نیز وجود دارد و میتواند به عنوان یکی از بناهای تاریخی باشد که در زنجان قرار دارد. این بنا یک بنای دو طبقه محسوب می‌شود و اکنون هم کاربری تحت نظر اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری به اداره شهرستان سلطانیه سپرده شده است.

نتوانستیم از ظرفیت گردشگری چلبی اوغلی بهره ببریم

رئیس انجمن صنفی راهنمایان گردشگری زنجان اذعان می‌کند که مرمت این بنا چند سالی بود که در دستور کار میراث فرهنگی قرار داشت و بنا بود که اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری اتاق‌های آن را مرمت کند و به عنوان اقامتگاه مورد استفاده قرار بدهند که اجازه این کار به آنها داده نشد و مورد استقبال قرار نگرفت و به بهره برداری نرسید.

کیانی اظهار می‌کند: این مکان یک مکان عرفانی است ولی متاسفانه نتوانسته‌ایم از این ظرفیتی که داریم استفاده کنیم چرا که نتوانستیم به مخاطب خاص و عام خود این مکان را معرفی کنیم

«گنبد سلطانیه» عنصری از شهر بزرگ تاریخی است

وی ادامه می‌دهد: اگرچه «چلبی اوغلی» به تنهایی به ثبت جهانی نرسیده است اما مجموعه آثار شهر سلطانیه در لیست میراث جهانی وجود دارد یعنی ما هیچ وقت نباید بگوییم که «گنبد سلطانیه» میراث جهانی است و باید اذعان داشته باشیم که «ارک سلطانیه» ثبت جهانی شده است که در آن لیست «گنبد سلطانیه» و «ارگ سلطانیه» و« تپه »و «چلبی اوغلی» و «چمن سلطانیه» و «آرامگاه ملاحسن کاشی» قرار دارد و نباید این را تنها در قالب «گنبد سلطانیه» ببینیم و ارزشش را پایین بیاوریم. «گنبد سلطانیه» یک عنصری از آن شهر بزرگ تاریخی است وقتی ما کل مجموعه سلطانیه را ببینیم بسیار متفاوت از این است که تنها گنبد سلطانیه را در لیست به ثبت جهانی رسیده آثارتاریخی بگنجانیم. مسلما با تغییر این نگاه است که میتوان بر روی آرامگاه چلبی اوغلی و ملاحسن کلاشی ساز هم مانور داد و از ظرفیتهای آنها در زمینه گردشگری نیز بهره برد.

انتهای پیام/

خبرنگار: زهره میرعیسی‌خانی


اقدام کننده: دبیر تحریریه

صدای زنجانچلبی اوغلیاویس کیانیگردشگری
sedayezanjannews.ir/nx8035


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»