کد خبر: 8469
1400/11/23 - 12:56


دستِ پر زنجانی‌ها در چهلمین جشنواره فیلم فجر؛

نگهبان شب با سیمرغ پرید

علی‌اکبر اصانلو، بازیگر زنجانی و رضا میرکریمی، کارگردان زنجانی فیلم «نگهبان شب» در چهلمین جشنواره فیلم فجر درخشیدند

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان- ارمغان «نگهبان شب» برای زنجانی‌های چهلمین جشنواره فیلم فجر، یک دیپلم افتخار و یک سیمرغ بلورین بود.

دیپلم افتخار بخش «نقش مکمل مرد» این جشنواره به علی‌اکبر اصانلو، بازیگر پیشکسوت و معلم زنجانی با بازی در فیلم «نگهبان شب» رسید و رضا میرکریمی کارگردان این اثر نیز سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را به خود اختصاص داد.

مراسم اختتامیه چهلمین جشنواره فیلم فجر در سال 1400، دیشب در برج میلاد تهران برگزار شد و برندگان جوایز بخش سودای سیمرغ این جشنواره بنا بر اعلام نظر هیئت داوران معرفی شدند.

فیلم سینمایی نگهبان شب (The Night Guardian) محصول سال 1399 می‌باشد که در سال 1400 در سینماهای ایران به اکران عمومی درآمده است. این فیلم به کارگردانی رضا میرکریمی ساخته و کارگردانی شده است.

نویسندگی این فیلم را نیز همین کارگردان با همکاری محمد داوودی به عهده داشته است. از بازیگرانی که در این فیلم به نقش آفرینی پرداخته اند می‌توان به محسن کیایی، تورج الوند، ویشکا آسایش، کیومرث پوراحمد، لاله مرزبان، علی اکبر اصانلو، صفورا خوش طینت، فهیمه هرمزی، زهرا اسلامی، پرهام غلاملو، محمدصادق ملک، علی غابشی، مهراد اکبرآبادی، ایمان سلگی و نوید بانی اشاره کرد.

این فیلم در ژانر خانوادگی و اجتماعی ساخته شده است و عوامل فیلم به جای خلاصه داستان این متن را در اختیار رسانه ها قرار دادند: پیرمرد پرسید: چرا دختر عمویت را نگرفتی؟ مگر نشان کرده هم نبودید؟ جوان سر به زیر انداخت و زیر لب پاسخ داد: آقا پسرعموهام گفتند سهمم از زمین‌ پدری را بزنم به اسم‌شون. پیرمرد متعجب: خب می‌زدی، مگه نگفتی آب نداره؟ جوان آرام سرش را بالا آورد، توی چشم های خسته پیرمرد نگاه کرد وگفت: آقا ما رفته بودیم زن بگیریم نرفته بودیم که معامله کنیم . . .

جایزه گرفتن برایم مهم نیست

علی‌اکبر اصانلو بازیگر پیشکسوت زنجانی که ایفای نقشش در «نگهبان شب» مورد تحسین منتقدان و سینماگران قرار گرفته در نشست خبری این فیلم تأکید کرده بود که جایزه گرفتن برایش اهمیتی ندارد.

اصانلو اظهار داشت: به نظر من همچنان شخصیت‌هایی چون کاراکتری که در فیلم «نگهبان شب» بازی کردم در جامعه وجود دارند و من به شخصه چنین شخصیت‌هایی را در اطرافم می‌توانم ببینم.

اصانلو خاطرنشان کرد: من 54 سال است که کار می‌کنم و از آنجا که معلم هستم با اقشار مختلف جامعه ارتباط دارم و شخصیت‌های مختلف را می‌بینم و به همین دلیل کاراکتری که بازی کردم را می‌شناختم و تجزیه و تحلیل آن برایم کار سختی نبود. البته همیشه به صورت ناخودآگاه الگوهایی در ذهن قرار می‌گیرد که شاید خود بازیگر از آن بی خبر باشد ولی در «نگهبان شب» من بیشتر خودم بودم و خیلی لازم نبود برای آن دچار چالش شوم.

این بازیگر در پاسخ به این پرسش که با توجه به تحسین‌های صورت گرفته درباره ایفای نقش او در «نگهبان شب» به جایزه سیمرغ فکر می‌کند یا خیر، گفت: کسانی که بازی من در این فیلم را تحسین کرده‌اند به من لطف داشتند اما به هیچ‌وجه به جایزه فکر نمی‌کنم و اهمیت چندانی هم برایم ندارد.

بازگشت میرکریمی

رضا میرکریمی بعد از موفقیت فیلم سینمایی قصر شیرین به سراغ یک داستان متفاوت رفته است و نگهبان شب را برای حضور در جشنواره فیلم فجر آماده کرده است. میرکریمی که چند سالی دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر بود در حالی پا به جشنواره چهلم فجر می گذارد که بعد از چند سال جدایی بخش ملی و جهانی بار دیگر این دو بخش در بهمن برگزار می شود.

رضا میرکریمی در تازه‌ترین ساخته‌اش به‌سراغ الگوی تکراری ورود یک شخصیت سادۀ روستایی به شهر و مواجهه‌اش با بحران‌هایی ناشناخته رفته است. این خط داستانی، به‌سرعت دو خطر را برای فیلمنامه‌نویس و کارگردان ایجاد می‌کند: یکی این‌که به دام چرک و کثیف نمایاندن همه‌چیز بیفتد و دوم این که همه‌چیز را به مضامین تکرارشده‌ای چون اختلاف طبقاتی محدود کرده و اهمیت پرداختن به فردیت شخصیت‌ها را نادیده بگیرد. خوشبختانه فیلم نگهبان شب از هر دو دام فرار می‌کند. فیلم از اجرای تمیز و «سینمایی» میرکریمی بهره‌مند است؛ اجرایی که به قطع کلوزآپ‌های شخصیت‌ها به یکدیگر بسنده نمی‌کند و فضای آن محدوده را برای ما می‌سازد. همچنین میرکریمی سعی کرده به شخصیت‌ها عمق بخشیده و از ساخت تیپ‌های عمومی خودداری کند. 

با این وجود چند مشکل به فیلم ضربه زده و «نگهبان شب» را تا حد یک فیلم متوسط پایین آورده: کهنه به‌نظر رسیدن دغدغه‌های فیلم در مقایسه با زمان ساخت (دغدغه‌هایی که زمان ساخت فیلمی چون «زیر نور ماه» که در آن  از الگوی کلّی مشابهی استفاده شده بود تازه به‌نظر می‌رسیدند)، پرداختی اغراق‌شده و پرتأکید در برخی از موارد (نمایش یک قلاده شیر در میهمانی افراد متعلق به طبقۀ بالای اقتصادی، حتی اگر در واقعیت وجود داشته باشد ربط چندانی به رویکرد بی‌تأکید میرکریمی در دیگر بخش‌های فیلم ندارد)، باورپذیر نبودن تحول شخصیتی که منفی به‌نظر می‌رسید اما تصمیم می‌گیرد به شخصیت اصلی کمک کند، و شخصیت‌هایی که به‌نظر می‌رسد حذف‌شان می‌توانست به فیلم کمک کند. در مجموع «نگهبان شب» جایی در میانه‌های کارنامۀ میرکریمی قرار می‌گیرد.

نقدها درباره نگهبان شب

علی سیف‌الهی: نگهبان شب می‌توانست شبیه فیلم‌های دیگری از انبوه درام‌های اجتماعی سینمای ایران باشد. به مصالح داستانی فیلم نگاه کنید؛ یک کارگر فقیر و معصوم، یک خانواده از پایین‌ترین طبقه‌های اجتماعی، یک پیرمرد که دچار فراموشی می‌شود، یک دختر کم‌شنوا، یک زن که با سه بچه از همسر معتادش جدا شده، یک پسر و برادر غایب که مرگش به یک تراژدی بزرگ برای خانواده‌اش بدل شده و یک پیمانکار که به وعده‌اش برای ساخت خانه معلم‌ها عمل نکرده و به شبکه‌ای از طبقه ثروتمند و قدرتمند جامعه دسترسی دارد. «نگهبان شب» با ترکیبی از این مصالح داستانی و شخصیت‌ها می‌تواند قصه‌ای از کنتراست شدید زندگی‌های مردم پایین‌دست و بالادست جامعه بسازد، می‌تواند در نمایش انبوه سیاهی‌ها و سختی‌های خانواده فیلم غرق شود، می‌تواند یک آسیب‌شناسی بی‌کارکرد از وضعیت اجتماعی روزگار و جامعه‌ی ما داشته باشد، می‌تواند قصه‌ای عاشقانه و تکراری از داستان پسر کارگر و دختر کم‌شنوا بسازد و می‌تواند به بیانیه‌ای شعاری در باب بی‌عدالتی‌های اقتصادی تبدیل شود اما جهان دیگری را انتخاب می‌کند.

همه این مایه‌های تماتیک در «نگهبان شب» هست و نیست. همه‌شان در لایه‌های مختلف فیلم رقیق شده‌اند و ترکیبی دل‌پذیر و تامل‌برانگیز ساخته‌اند. ترکیبی متعادل که نه از نمد فقر و فلاکت برای خودش کلاهی می‌دوزد، نه مسیر واقع‌گرایی افراطی را پیش می‌گیرد، نه اتفاقات و مضمون‌هایش را زیادی دراماتیک می‌کند. فیلم نگهبان شب همه این مایه‌ها را در خودش رقیق می‌کند و شروع می‌کند به روایت یک قصه مینی‌مال با تعادل در لحن، در دوری و نزدیکی به شخصیت‌ها، در شیوه انتقال اطلاعات، در شدت واقع‌گرایی، در میزان طنز، در تمرکز روی جزییات و کاشت‌ها و برداشت‌های دقیق و در اندازه دراماتیک شدن وقایع. «نگهبان شب» قصه‌های ساده و کوچک و فضای رئالیستی‌اش را با شاعرانگی درمی‌آمیزد و مثل آن پرواز آخر اوج می‌گیرد. فیلمی سهل و ممتنع و جذاب که محصول پختگی و تجربه‌گرایی جسورانه رضا میرکریمی است و رسیدن به سادگی با عبور از پیچیدگی‌ها.

رضا صائمی: «نگهبان شب» روایتی دقیق و جزیی نگرانه از زندگی طبقه کارگر جامعه است بدون اینکه بخواهد از فقر به مثابه عنصری تزیینی یا سانتی مانتال بهره ببرد. آنچه فیلم آخر رضا میرکریمی را غنی می‌بخشد به اندازه بودن روایت و عناصر و مولفه‌های دراماتیک است. گرچه ریتم قصه کمی کند است که شاید این کندی متاثر از وسواس و اهتمام فیلمساز به پرداختن جزییات در صحنه و کنش‌ها باشد. در واقع میرکریمی برای روایت قصه خود به واسطه تاکیدی که بر جزییات دارد مسیر آرامی را برای بیانگری و رسیدن به نقطه پایان طراحی می‌کند و چه پایان شاعرانه‌ای را با پرواز با چتر قهرمان بر می‌گزیند. ارجاعات فیلم به مسائل سیاسی و اقتصادی روز در پس زمینه و بافت درونی داستان نیز به قصه عمق و غنای بیشتری می‌بخشد.

فیلم نگهبان شب با حوصله ساخته شده و با حوصله باید به تماشای آن نشست. فیلم بدون اینکه دچار شعار زدگی بشود اخلاق را در جامعه بی‌اخلاق امروز برجسته می‌کند و گویی در پایان فیلم با پرواز رسول، احساس رهایی ناشی از کاترسیس را می‌توان تجربه کرد. چیزی شبیه به تجربه رستگاری. بدون شک یکی از نقاط عطف قصه شخصیت «رسول ابراهیم پور» است که سادگی و زلالی یک کارگر پاکدست را بدون شعار زدگی یا گل درشتی به تصویرمی کشد. تورج الوند در نقش رسول که به نظر می‌رسد نخستین نقش بلند سینمایی اوست تصویری ماندگار از خود به جای می‌گذارد که قابل تحسین است.

کمال پورکاوه: نگهبان شب از چنان عناصر کلیشه‌ای و تیپیکالی در روایت استفاده می‌کند که در همان سکانس آغازین و نمایش مرد انبوه‌سازی (محسن کیایی) که با ماشین گرانقیمت خود، کارگر ساده و از شهرستان آمده را سوار کرده و به او وعده کار و زندگی مطلوب می‌دهد، تقریبا همه تماشاگران فیلم را در همان دقایق ابتدایی به این نتیجه می‌رساند که قرار است دامی برای جوان شهرستانی ساده دل که بعنوان نگهبان شب یک مجموعه نیمه‌کاره انتخاب شده است پهن شود.

در سکانس بعدی هم که یک سفته صد میلیون تومانی از او بعنوان شرط استخدام گرفته می‌شود، تاییدیه کاملی بر فرضیه ابتدایی تماشاگر شکل می‌گیرد. اینجا است که رضا میرکریمی و فیلمنامه‌نویس همکارش، با دستهای خالی به سراغ ایده اولیه‌ای می‌روند که نه داستانی برای آن وجود دارد، نه کشمکش و تعلیقی در مسیر روایت شکل می‌گیرد و نه درونیات و دغدغه‌های ذهنی کاراکتر اصلی شکافته می‌شود و نه فضا و موقعیتی که در آن قرار دارد ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. آن‌ها با صرف چیزی حدود ۱۱۸ دقیقه، ما را با تکرار یکسری موقعیتهای کلیشه‌ای تنها گذاشته و در انت‌ها ما را به این سوال اساسی میرسانند که چرا فیلمی که در ۱۸ دقیقه می‌توانست روایت شود، ۱۱۸ دقیقه طول کشیده است؟!

ایده نخ‌نما و مبتذل مواجهه پسر با اولین دختری که در حوالی محل زندگی‌اش دیده که سوار اتوبوس می‌شود و به سرعت عاشق او می‌شود، بدون اینکه درامی هیجان‌انگیز در این زمینه شکل بگیرد، چیزی حدود ۶۰ دقیقه از زمان فیلم را به خود اختصاص می‌دهد. نگاه توریستی و گذرای فیلمساز به مساله فساد اقتصادی و نمایش انبوه‌سازانی که با رابطه و رانت و کلاهبرداری می‌خواهند به موقعیت بالاتری رسیده و در این مسیر کارمندان زیر دست خود را هم قربانی می‌کنند، وقتی درام پر کششی در میان نباشد، هیچ تاثیری هم بر روح و روان تماشاگر بر جای نمی‌گذارد. میرکریمی در آخرین ساخته‌اش نه می‌تواند فضای عاشقانه جدید و تاثیرگذاری را ترسیم کند و نه شجاعت ورود به معضلات اجتماعی و فساد اقتصادی را پیدا می‌کند. او سردرگم‌تر از همیشه خود را در میان فضای پر لکنتی می‌بیند که برای فصل انتهایی فیلمش، مجبور به سنجاق کردن رخدادی می‌شود که نه جایی در متن داستان پیدا می‌کند و نه جایی در فرامتن آن.

مرجان فاطمی: رضا میرکریمی استاد خلق چرخش‌های ظریف و استادانه در شخصیت‌ها و موقعیت‌هاست. شخصیت‌های محوری داستانش را با چنان ظرافت و دقتی معرفی می‌کند و در طول مسیر حرکت می‌دهد که این چرخش با اینکه گاهی تا مرز شعاری شدن پیش می‌رود، اما به این ورطه نمی‌افتد و نهایتا قابل درک از آب در می‌آید و تاثیر خودش را می‌گذارد. شخصیت‌های میرکریمی چه زمانی که مثل «یه حبه قند»، «به همین سادگی» و «قصر شیرین»، یکی از هزاران مردم معمولی هستند یا وقتی مثل «این‌جا چراغی روشن است» و «خیلی دور خیلی نزدیک»، از مردم عادی فاصله می‌گیرند، در یک مسئله مشترکند؛ اینکه ماجراهایی از سرم می‌گذرانند و در روندی تدریجی با خودِ خودِ واقعی‌شان مواجه می‌شوند و یک جورهایی به آشتی می‌رسند؛ آنی که به فیلم‌های میرکریمی (البته جز فیلم امروز) هویت می‌بخشد و آنها را از آثار دیگران متمایز می‌کند. 

این همان امضایی است که «نگهبان شب» برای تبدیل شدن به اثری درخشان و ماندگار در کارنامه رضا میرکریمی کم دارد؛ بستری مناسب برای حرکت شخصیت و رسیدن او به مرز تحولی باورپذیر. شخصیت رسول، با بازی قابل قبول تورج الوند، اگر در بستر درستی هدایت می‌شد می‌توانست «زیر نور ماه» دیگری را رقم بزند اما در سطح باقی می‌ماند. درواقع با شخصیت‌هایی مواجهیم که با ظرافت و حساسیت شکل گرفته‌اند اما در ظرف مناسبی چیده نمی‌شوند. ماجراهای فیلم آنقدر کشش ندارند که بتوانند زمینه‌ی مناسبی را برای جلوه‌گری شخصیت‌ها فراهم کنند. به همین دلیل هم حتی بعد از گذشت دوسوم فیلم، نمی‌دانیم هدفمان از دنبال کردن فیلم چیست و قرار است به کجا برسیم.

شخصیت اصلی داستان یک نگهبان بی‌اعتمادبنفس است که اراده‌ای از خودش ندارد و با وزش باد هربار به سویی می‌رود. با تصمیم دایی ازدواج می‌کند، با تصمیم صاحب‌کارش با لباس دامادی در رای‌گیری شرکت می‌کند، با تصمیم او چک ده میلیاردی امضا می‌کند، از ارتفاع می‌ترسد و از یک بازی ساده شهربازی، وحشت می‌کند اما در سکانس پایانی با شهامت می‌رود تا پرواز کند و به قول دایی جنم از خودش نشان دهد. چرخشی که اینبار از یک زمینه‌چینی مناسب و از دل یک الزام منتج نمی‌شود و تدریجی اتفاق نمی‌افتد. برای همین هم پایان‌بندی با وجود تمام جذابیت‌ها، دلچسب نمی‌شود و دل مخاطبش را نمی‌لرزاند.

احمد شاهوند: جدیدترین ساخته میرکریمی هرچند که طول می‌کشد تا راه بیفتد و موتورش روشن شود، فیلم شست رفته و بی‌غلط و استانداردی است. از فیلمنامه تا کارگردانی و بازی ها. شاید در برهوت فیلم بی‌غلط در جشنواره امسال، «نگهبان شب» یکی از بهترین‌ها باشد اما در قیاس با کارنامه میرکریمی جایگاه ویژه‌ای پیدا نمی‌کند. بخصوص که میرکریمی همچنان هفده سال است موفق نشده حتی به گرد پای «خیلی دور خیلی نزدیک» برسد. او همچنان مشغول تجربه گرایی است و «نگهبان شب» اگر تجربه اول یک کارگردان بود، تشویق‌های بیشتری نثارش می‌شد.

 

بیشتر از آنکه میرکریمی حواسش به تصویر و میزانسن و روایت باشد، تمام تمرکزش را در بخش بازیگری گذاشته است. سه چهره جدید در فیلم حضور دارند که میرکریمی موفق شده از آن‌ها بازی‌های قابل قبولی بگیرد: تورج الوند، لاله مرزبان و علی اکبر اصانلو. به این‌ها اضافه کنید حضور موفق محسن کیایی و حضور به اندازه ویشکا آسایش و حتی کیومرث پوراحمد را. «نگهبان شب» نه جسارت «زیر نور ماه» را دارد و نه غنای تصویری «خیلی دور خیلی نزدیک» را. نه موفق می‌شود مثل «به همین سادگی» به کاراکتر اصلی‌اش نزدیک شود و نه حتی فیلمنامه‌اش پیچ و خم‌های «قصر شیرین» را با خود دارد. فیلم ساده‌ای است که سعی کرده زیر سایه این سادگی، داستان سرراست و بی‌جونش را درست تعریف کند و به پایان‌بندی قابل توجهش برسد.

حرف‌های سازندگان در جشنواره فیلم فجر

رضا میرکریمی، کارگردان: جهان فیلم «نگهبان شب» بر نگاه شخصیت اصلی، تجربیات و ادراک او منطبق است. ماجراهای جانبی در فیلم چیزهایی است که شخصیت از آن‌ها عبور می‌کند و هدف اصلی فیلم نیستند و من نمی‌خواستم به آن ورود کنم. طبیعت کار من این نیست که اظهار نظراتم را به‌صورت صریح بیان کنم اما به‌طور قطع دیدگاه و نظر خود را دارم و فکر می‌کنم کاری ماندگار است که ذهن مخاطب نیز با درک مختص به خود در نتیجه‌گیری کار نقش داشته باشد. به‌نظرم ریتم فیلم کشدار نبود. درباره شکایتی هم که از خبرنگاران کرده بودم فکر می‌کنم بهتر است که فضای جلسه را به این سمت نبریم. من از گرافیک وارد سینما شدم و کنترل فضای بصری فیلم در طراحی میزانسن‌ها برایم اهمیت ویژه‌ای دارد. این ایده نعل‌به‌نعل از جایی نیامده است؛ اما فکر می‌کنم کاراکترها، شخصیت و فضاهای قصه به‌شدت واقعی هستند. من به شخصیت‌های درون فیلمم احترام می‌گذارم، حتی اکثر مواقع با توجه به ویژگی کاراکترها در حین فیلمبرداری چیزهایی را تغییر می‌دهم. من در سفرهایی که برای فیلم‌ها می‌روم و یا در محافلی که جوانان را می‌بینم همه علاقه‌مند به بازیگری هستند. من سایتی را تعریف کردم که علاقه‌مندان رزومه‌شان‌ را بفرستند و بعد از بررسی ۱۳ هزار نفر ثبت‌نامی، به هزار نفر رسیدیم که تورج الوند در همه مراحل بالا می‌آمد و درنهایت پذیرفته می‌شوند. لاله مرزبان را هم از آن سایت و با توجه به نقش تورج الوند انتخاب کردیم که پیدا کردن او نیز یک ماه طول کشیده بود. برای همکارانم هم من این بانک را معرفی کردم که از آن برای انتخاب بازیگر استفاده کنند.

لاله مرزبان: کار کردن با رضا میرکریمی برای من جزو یکی از آرزوهایم بود و همین که بعد از آن پروسه یک ماهه انتخاب بازیگر امروز اینجا هستم برای من کافی است و نقشی که می‌بینید حاصل بازیگردانی بی‌نقص این کارگردان است.

محسن کیایی: در کارنامه هر بازیگری کار کردن با کارگردانان بزرگی مثل رضا میرکریمی افتخار بزرگی است. او هدایت بازیگری فوق‌العاده‌ای دارد. باید بگویم همه بازیگران این فیلم قبلا بازیگر بودند. او در ابتدا زبان کردی یاد گرفت و بعد دوباره به خواست آقای میرکریمی به این لهجه جدید رسید. به‌نظر من ایفای نقش این کاراکتر که نقشی خاکستری دارد و لایه‌های بسیاری در شخصیت‌ها به چشم می‌آید باید بگویم ایفای این نقش برایم سخت بود.

تورج الوند: این فیلم برای من پنجمین فیلمی بود که نزد محمد عسگری تست می‌دادم. در چهار فیلم قبلی پذیرفته نشده بودم اما در روند این کار دیدم او کسی است که به درستی پای بازیگر کار می‌ایستد. مطمئن بودم که چون رضا میرکریمی کارگردان کار است، حتما نقش من خوب از آب درمی‌آید.

انتهای پیام/


اقدام کننده: دبیر تحریریه

صدای زنجانعلی اکبر اصانلورضا میرکریمیجشنواره فجر
sedayezanjannews.ir/nx8469


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»