زهره میرعیسیخانی– حاجیفیروز
در خیابانها میچرخید و میخواند «حاجی فیروزه، واسه نوروزه» و بعد به پشت دایره
خود کوبید و دور میشد. مردم در طول خیابان بیتوجه به حاجی فیروز در حال خرید شب
عید بودند. تنگهای ماهی و سبزههای هفت سین در گوشهی مغازهها به چشم میخورد.
بوی عید با تمام خاطراتش در فضا پیچیده بود و بچهها در کنار تشتهای ماهی با ماهیها
بازی میکردند و یکی از آنها را برای سفرههای هفت سین خود نشان میکردند...
این روزها که طبیعت کمکم
دارد لباس سفید و برفی خود را کنار میگذارد و لباس رنگارنگ و شاد خود را به تن میکند،
خاطرات نوروز از پس ذهن مادر بزرگها و پدر بزرگها زنده میشود و میان حرفها و
قصههای خود برای نوههایشان جای میگیرد. مادر بزرگ میگفت گذشتهها عید رنگ و
بوی دیگری داشت.
هفت سین
در خصوص این رنگ و بوی دیگر
سال نو که مادر بزرگ بارها و بارها به زبان میآورد، حسین عباسنیا میگوید: چیدن
سفره هفت سین یکی از مراسمهای نوروز است و این مراسم از دیرگاهان پیشینه داشته و
هم امروز نیز در کلیه شهرهای ایران مرسوم است. سال جدید با تزئین سفرههای هفت سین
آغاز میشود و سبب گزینش 7 سین، نماد 7 امشا سپند میتواند باشد و بعضی را نیز نظر
بر این است که گزینش 7 سین به لحاظ احترام به عدد 7 و جنبههای مذهبی این عدد است.
گروهی نیز اعتقاد دارند که به جای 7 سین 7 شین بوده و بعدها تبدیل به سین شده است
و نیز بسیاری اعتقادات متفاوتی در این زمینه دارند.
وی ادامه میدهد: در هر صورت
این مراسم از دیرگاهان مرسوم و ایرانیان با علاقه به این رسم میپرداخته و میپردازند
و در ادوار گذشته پهن شدن این سفره با این کیفیت به خاطر استقبال از فروهرها بوده
است اما محدود کردن آن به 7 چیزی که با حرف سین شروع شده چندان اصالتی نداشته و
ندارد و نیز احتمال میرود تحریف شده هفت چینی باشد که به مرور به 7 سین تبدیل شده
است اما هفت از اهمیت خاصی برخوردار است و خود 7 در سفره هفت سین میتواند با هفت
جاودانه مقدس ارتباط داشته باشد و علاوه بر آن عدد 7 در نجوم نیز خانه آرزوهاست و
رسیدن به امیدها.
این پژوهشگرمیافزاید: به هر
حال اهمیت عدد 7 را در کلیه مراسم زرتشتی نیز میتوان دید و چه بسا در بعضی خوانهای
نوروزی از 7 میوه با عنوان 7 مغز استفاده میشود و یا در بعضی از خوانهای نوروزی
7 نوع شیرینی 7 نوع میوه و 7 نوع گیاه میگذارند که مجموع آنها 21 میشود و عدد 21
یادگار 21 کتاب اوستاست. ضمن اینکه وجود هفت کاسه، علتهای قابل قبولی نیز میتواند
داشته باشد اما در مورد حرف هفت سین هنوز
کسی به مرحله مورد قبولی نرسیده است.
مراسم چل یاسین
عباسینیا خاطر نشان میکند:
از مراسم بسیار باشکوه تحویل سال، تهیه آب «چل یاسین» است که در گذشته به آن معتقد
و علاقهمند بودند و متاسفانه اکنون به آن پرداخته نمیشود. اقوام برای اینکه سال
جدید با برکت و قرآنی آغاز شود و سلامتی و فزونی در آن سال تامین شود تحویل سال را
با تهیه آب چل یاسین شروع میکردند و بدین ترتیب سال، با برکت قرآنی آغاز میشد.
تهیه آب چهل یاسین بدین ترتیب بود که اهالی در مسجد محله جمع شده و تحت زعامت یک
روحانی و یا پیش نمازمسجد، سوره مبارکه یاسین را به تعداد 40 بار با صدای غرایی
قرائت میکردند. این تلاوت جمعی سوره یاسین و فضای خاص هنگامه تحویل سال، هیجان
عرفانی و روحانی خاصی ایجاد میکرد و بسیار با شکوه بود. در قدحی پر از آب سوره چل
یاسین با زعفران و تربت نوشته میشد و تلاوت کنندگان در هر بار تلاوت سوره مبارکه
یاسین در آن قدح میدمیدند و پس از اتمام تلاوت سوره، آب آن قدح را در ظرفهای
دیگر ریخته و بین حاضرین تقسیم میکردند و حاضرین آب چل یاسین را به منازل خود
برده و برای تبرک و شروع قرآنی سال جدید از آن آب قبل از هر نوع خوردنی و یا
آشامیدنی میخوردند و برای یکسال سلامتی خود را تضمین میکردند .
کلید گرهگشا
وی با اشاره به برخی از
مراسمهای حاشیهای تحویل سال، میگوید: این مراسم مراسمی است مخصوص دختران جوان و
دم بخت بوده و بدین ترتیب که پس از مراسم تحویل سال، دختران جوان در پشت در ورودی
میایستادند و کلیدی را زیر پای راست خود میگذاشتند و ساکت و بیصدا پشت در ورودی
مشرف به کوچه یا خیابان قرار میگرفتند و به صدای عابرین گوش میدادند. اولین
عابری که از پشت درب عبور میکرد و کلامی را بر زبان جاری میکرد نشان دهنده
چگونگی وضعیت آنان در سال جدید بود لذا به محض شنیدن صدای عابر کلید را از زیر پا
برداشته و کلام جاری شده توسط عابر را برای خود تفسیر میکردند. بعضا کلام عابر را
به محرم اسرار خود و کسی که به او نزدیک بود میگفتند و هر دو با هم کلام را و
شرایط و وضعیت را در سال جدید بررسی و تحلیل میکردند. مراسم کلید گرهگشا از
مراسمی است که امروزه بهکلی منسوخ و فراموش شده است. در این مراسم کلید، نماد فرج
و گرهگشایی و وارد شدن به شرایط محیطی جدید است. گروهی دیگر بدین ترتیب عمل میکردند
که دختران جوان پس از تحویل سال، جلوی در خانه میایستادند و کلیدی را در زیر پای
راست و آیینهای کوچک را در زیر پای چپ قرار میدادند و قفلی را به چارقد یا چادر
شب خود میزدند و از اولین عابر در خواست میکردند که قفل را باز کند و کلید را از
زیر پای راست خود در آورده و به عابر میدادند عابر قفل را باز میکرد و بدین
ترتیب بخت دختر باز میشد و آیینه را از زیر پای چپ در آورده و نگاهی در آن میانداخت
و به داخل خانه میرفت. کلید باز، نماد گرهگشایی و فرج بود و آیینه نیز نماد وارد
شدن در فضایی شفاف و زلال.
کوزه شکنی
این پژوهشگر و محقق با اشاره
به اینکه از دیگر مراسم تحویل سال میتوان به مراسم شکستن کوزه اشاره کرد، اظهار
میکند: با شکستن کوزه همه درد و بلا و مصیبت از خانه میرود. در قدیم، مردم جهت
تامین آب آشامیدنی و خنک نگه داشتن آب، از کوزه سفالی استفاده میکردند و در
تحویل سال داخل یکی از این کوزهها چند چوب خشک که نماد خشکی و خشکسالی است، میریختند
و کوزه را دور سر اهالی میچرخاندند و در حین چرخاندن دعایی نیز میخواندند و بعد
از اینکه کوزه دور سر همه چرخانده شد از بالای بام کوزه را میانداختند و بدین
ترتیب هر چه شوربختی و سیاهی و خشکسالی بود به بیرون پرتاب میشد و حین پرتاب کوزه
این جمله را میگفتند (قورولوغی، قارانلقی سنن آهتدیم اشیگه) خشکسالی و تاریکی را
با تو به بیرون پرتاب کردم
مراسم شب عید
عباسینیا خاطرنشان میکند:
شب عید، شب فروهرهاست و فروهر، ارواح و گذشتگان پاک و منزه است و یکی از 5 نیروی
موجود در انسان که هنگام تولد در نهاد انسان قرار داده میشود و والاترین و برترین
و بهترین آن نیروهاست. فروردین نیز برگرفته از این واژه است. شب عید، فروهرها به
خانه و کاشانه خود میآیند و از کسان و خویشان خود بازدید میکنند. پس برای
استقبال از فروهرها خانه و کاشانه را تمیز میکنیم لباس نو میپوشیم و هر چه کهنگی
و فرسودگی است دور میریزیم و با پاکی و سر زندگی با بهار همراه میشویم. مراسم شب
عید در زنجان بسیار باشکوه برگزار میشد ولی متاسفانه اکنون بسیاری از آئینهای
مربوط به شب عید منسوخ شده و تنها پهن کردن سفره هفت سین باقیمانده است.
وی میافزاید: در گذشته، شب
عید با افروختن آتش در بالای بامها و رقص و پایکوبی در کنار آتش آغاز میشد که
نشان و نمادی از پیروزی اهورا بر اهریمن و تجدید خاطره ازلی آفرینش بود و بعد از
اینکه از روی آتش میپریدند و پاکی و زلالیت از آتش میگرفتند بر سر سفرهای سفید
نشسته و از این سفره که سفره مخصوص شب عید بود تبرک میگرفتند. این سفره با کاسهای
آب و یک جلد کلام الله مجید و یک آئینه و ظرفی مخصوص میوه انار و میوه هفت مغز
تزئین شده بود.
آیین میر نورورزی
وی با اشاره به اینکه برخی
از فولکلورشناسان و مردمشناسان را نظر بر این است که آیین میر نوروزی همان مراسم
«کوسه بر نشین» که پس از استقرار اسلام در بعضی از مناطق رواج داشته است که بعدها
به این شکل در آمده، میگوید: میر نوروز مردی بود مضحک و مسخره و در ایام نوروز به
مدت سیزده روز حکمرانی میکرده است و گاها حاکمین وقت جهت بر طرف کردن شر و بلایا
از وجود خود، عمدا اجازه چنین مراسمی را میدادند و میر نوروزی را به عنوان حاکم
چند روزه بر تخت مینشاندند و پس از سپری شدن ایام نحس میر نوروز باید از انظار
خود را پنهان میکرد و اگر پس از ایام نحسی او را مییافتند با تحقیر و کتک او را
از شهر بیرون میکردند.
این پژوهشگرمیافزاید: مراسم
میر نوروزی دارای ظرفیتهای نمایشی بسیار بالایی بوده و تا اواخر سلطنت قاجاریه
مرسوم بوده اما بعد از آن برپایی این مراسم در جایی مشاهده نشده اما علتی بر شکلگیری
نمایشوارههای دیگری مثل عمو نوروز، حاجی فیروز، آتشافروز شده و حتی سیاه هم که
جزو شخصیت اصلی نمایشهای تخت حوضی است، از میر نوروزی جدا شده و قبل از آنکه به
عنوان شخصیت مستقل نمایشهای تخت حوضی مطرح شده جزو عمله طرب در دستههای میر
نوروزی بوده که با بزک غلو شدهای لودگی میکرده است
عباسینیا با بیان اینکه
«ناری نارگه» به عنوان شادترین و مقبولترین
پیک نوروزی بود که در بین جوانان محبوبیت داشت، خاطرنشان میکند: ناری نارگه مردی
بود با صورتی بزک کرده و سیاه و بسیار مضحک با شلوار و لبادهای قرمز رنگ و کلاهی
قیفی که زنگولهای از طرف راست آن آویزان بود و آیینهای نیز به گردن داشت که نماد
روشنی و زلالی بود و تعبیر آمدن نور و روشنایی را داشت. «ناری نارگه» ده روز به
عید مانده تا سیزده عید به عنوان پیک نوروزی در محلهها میگشت و آواز میخواند و
بدین ترتیب آمدن نوروز را خبر میداد.
وی افزود: از دیگر مراسم
نوروزی و نوروزیخوانی که در زنجان و آذربایجان مرسوم و معمول بوده است میتوان به
«تکمگردانی» اشاره کرد که تشریح جنبههای فلسفی آن در جامعه سنتی آذربایجان و
زنجان و اردبیل تا حد قداست پیش رفته؛ تکمخوانی یا تکمگردانی از مراسمی است که
تا گذشتههای نه چندان دور در اواخر اسفند ماه اجرا میشده است و در بعضی از
روستاهای دور زنجان مثل کهلا و ارقین هنوز هم مرسوم است.
این پژوهشگر میگوید: تکم
شیطانی بود از جنس چوب و به شکل بز که بر روی چوبی به درازی نیم متر تعبیه شده است
و این چوب از صفحهای عبور میکرد و در زیر صفحهای در دست تکمچی قرار داشت و تکم
گردان با بالا و پایین بردن و حرکت دادن آن ریتمی آهنگین ایجاد میکرد و همراه با
آن میخواند و میرقصید.
وی ادامه میدهد: تکمگردانی
نیز مثل سایر نوروزخوانیها از مهارتهای فردی و شگردهای شخصی تکمگردان بهره میبرد
اما در بعضی از نقاط آذربایجان از 3 شخصیت نمادین بهره میبرد که هر سه این نفرات
یک شعر را میخواندند و رقص و آوازشان هیچگونه تفاوتهایی باهم نداشت.