زن جوان، چکش مخصوص خود را آرام بر روی ظرف مسی فرود میآورد و نقشی که بر روی کاغذ به روی ظرف مسی چسبانده شده است، را حکاکی میکند.
زهره
میرعیسیخانی- به بازار رفته بودم و دنبال سوژهای برای گزارشم بودم. وسط بازار، کنار عطاری ایستادم و بوی گلپر و سنجد و گل محمدی مستم
کرد. یاد سرای ملک با غرفههای بسیارش افتادم که در بازار پایین زنجان قرار دارد.
مسیرم را به آن سمت کج کردم و در مسیر در
گوگل در مورد این سرا تحقیقی کردم.
این بنا از الگوی سراهای
رواقدار تبعیت میکند که امروزه رواقهای آن مسدود شده و به حجرهها اضافه شده
است. حیاط دارای معماری چهار ایوانه با پلان مربع است که دور تا دور آن دارای
۲۰حجره چهار راهروی دسترسی بین حجرههای شرقی –
غربی است. به نظر میرسد ستونهای رواقها به صورت مستطیل با نیم ستونی گرد اجرا
شده است.
ایوان
شمالی این سرا از همه مرتفعتر است. این سرا در جبهه شمالی راسته بازار پایین قرار
گرفته است در ضلع غربی آن حمام حاجی داداش و در روبروی آن سرای گلشن قرار گرفته
است.
این
سرا دارای ۵ ورودی است که ورودی اصلی آن در راسته بازار پایین قرار دارد و ۲ ورودی
به کوچه شرقی بنا و ۲ورودی دیگر به فضای باز و متروک در سمت غرب بنا (پشت حمام
حاجی داداش) باز میشود.
هنوز
در حال خواندن در مورد قدمت این سرا هستم که به سرای ملک با تمام ویژگیهای منحصر
به فردش وارد میشوم و آفتاب که حیاط را نورانی کرده است، را می بینم که این سرا را به چشم اندازی منحصر به فردی تبدیل
کرده است. یاد شعر فروغ میافتم که میگوید:«حیاط خانه ما تنهاست/ حیاط خانه ما در
انتظار بارش یك ابر ناشناس خمیازه میكشد».
وسط
حیاط محو غرفه ها و دالانهای تو در تو ایستادهام و صدای چکش که روی ظرف مسی
کوبیده میشود، فضا را پر میکند و نقش گل و بته
یا شکارگاه روی ظرفی شکل میگیرد که قرار است به عنوان تابلو روی دیوار
خانهای نقش ببندد. بشقاب مسی که بخشی از
فرهنگ و تمدن این شهر را در قالب صنایع دستی یدک میکشد. زن جوان، چکش مخصوص خود
را آرام بر روی ظرف مسی فرود میآورد و نقشی که بر روی کاغذ به روی ظرف مسی
چسبانده شده است، را حکاکی میکند. صدای موسیقی شجریان محیط را پر کرده است و سرای
ملک را با آن محیط شور انگیز و نوستالژیک
در خود فرو برده است. آفتاب از لابه لای شیارهای پنجره راه خود را باز میکند و
گُله گُله نور است که فضا را پر کرده است. با زن جوان که چکش خود را بر روی ظرف
مسی فرو میآورد مشغول گفتگو میشوم و زن میگوید که قریب 3 تا 4 ماه است که به این حرفه مشغول است.
وی ادامه می دهد که در گذشته در حوزه کندهکاری مشغول به فعالیت بوده است و بعد از این طریق
وارد حوزه قلم زنی شده است. هنر قلم زنی را از آقای محمودی آموخته است و با ایشان
نیز مدتی کار کردهاند ولی به دلیل بسته شدن کارگاه ایشان به خاطر عدم حمایت، حال
در این کارگاه مشغول به فعالیت است و زیر نظر آقای مرادی کار می کند.
«اکرام احمدی» با اشاره به اینکه سفارش را صاحب کارش از مشتریان
تحویل میگیرند و به هنرمندان واگذار میکند تا
کار را به اتمام برسانند و پس از
تکمیل این اثر هنری آن را به مشتری تحویل میدهند، میگوید: افرادی که به
بازار میآیند و از سرای ملک بازدید میکنند، عمده خریداران این صنایع دستی هستند و به این طریق
سفارشات گرفته میشود.
وی
با اشاره به اینکه چند ماهی ست که به طور مدام مشغول فعالیت است، میافزاید:
متاسفانه نسبت به کاری که روزانه انجام میدهیم، حقوق دریافتی پایینی داریم، ضمن
اینکه بیمه هم نشدهایم.
احمدی
در حالی که چکش را بر ظرف مسی فرود می آورد در مورد نحوه کار خود، اظهار میکند:
در وهله اول طرح را روی ظروف مسی میاندازند و بعد از اینکه طرح را روی کار زدیم،
طرح را برمیداریم و وارد ریزهکاریهای آن میشویم و سپس کار برجسته کاری را
انجام میدهیم و کار تمام میشود.
وی
با اشاره به اینکه در این حوزه تبلیغات بسیار کم است و غالبا توریستهایی که به
استان وارد میشوند، با سرای ملک چنان آشنایی ندارند، خاطر نشان میکند: بیشتر این
کارها را توریست ها و گردشگرانی که غالبا از سایر کشورها آمدهاند سفارش میدهند و
کمتر کسی است که از داخل استان نسبت به خرید این
صنایع اقدام کند؛ مگر ادارات برای هدیهای که برای مهمانان خود، تهیه میکنند.
از
حجره محقر آنها بیرون می آیم و به سراغ حجرهای می روم که رئیس کارگاه قلم زنی
مشغول کار است. ظروف مسی را در داخل قیر فرو می برد و سرش را بالا میآورد.
از
او اسمش را می پرسیم و او خود را علی
مرادی معرفی میکند.
علی
مرادی 4 سال است که در این حوزه فعالیت می کند و قلم زنی را از برادرش آموخته است.
او
با اشاره به مشکلاتی که در حوزه هنر قلم
زنی وجود دارد، میگوید: متاسفانه هنرمندان این عرصه با هم هماهنگ نیستند و
اتحادیه مشخصی ندارند که بتواند مشکلات و فعالیت این هنرمندان را سازماندهی کند و
در صدد برطرف کردن مشکلات آنها برآید. ضمن اینکه هر یک از این هنرمندان به صورت
شخصی کار میکنند و نهاد یا ارگانی که مدیریت کامل بر روی فعالیت این هنرمندان
داشته باشد، وجود ندارد.
وی با اشاره به اینکه قریب
4 سال است که در این رشته مشغول به فعالیت است، ادامه میدهد: در حال حاضر 8
نفر در این سرا مشغول به فعالیت هستند و
از این طریق نان خود را در میآورند.
این
هنرمند با اشاره به اینکه یاد گیری این کار به استعداد هنرمندآموز این رشته بر میگردد،
میافزاید: هنرآموزان این رشته پس از یادگیری هنر قلم زنی شروع به کار می کنند و
هر کدام پس از چند سال به توانایی بالایی میرسند.
وی
با اشاره به اینکه این هنر کم کم دارد جای خود را در بین مردم و به ویژه گردشگران
و توریست ها باز میکند، اظهار میکند: در حال حاضر ادارات برای اینکه هدیهای به
مهمانان و یا کارمندان خود بدهد از این صنایع خریداری میکنند در حالی که پیش از
این وقتی کاری را برای فروش به مغازهای
میبردیم؛ فروشنده به سبب اینکه نسبت به
خریده شدن آن توسط مشتری شک داشت با اکراه نسبت به خرید آن اقدام می کرد، در حال
حاضر اما شرایط بهتر است و مغازهداران با رغبت بیشتری نسبت به خرید این محصولات
اقدام می کنند.
مرادی
ادامه میدهد: مس را به صورت کیلویی تهیه میکنیم و در حال حاضر قیمت کیلویی ورقه
مس در حدود 115 هزار تومان برای تولید کننده هزینه دارد در حالی که پیش از نوسانات ارزی مس را حدود 50 هزار تومان تهیه میکردیم.
وی
ادامه میدهد: اغلب اوقات طرحهایی که سفارش میگیریم نقوش گل مرغ، هخامنشی، شکارگاه است و قیمت هر طرح بر
اساس مس مصرفی آن از 160 هزار تومان تا 5
یا 6 میلیون تومان متغیر است.
این
هنرمند با اشاره به اینکه برای بیمه صنایع
دستی کارکنان خود همواره با مشکلات بسیاری
مواجه است، میافزاید: شرایط به گونهای است که یک هنرمند این رشته برای امرار
معاش خود با مشکلات زیادی مواجه است اما با این وجود هنرمندان به سبب علاقه و عشقی
که به این هنر دارند، کمتر ناامید میشوند
و با وجود مشکلات عدیده همچنان به فعالیت در این رشته ادامه میدهند.
وی
با اشاره به اینکه از میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان انتظار می رود که
در زمینه تبلیغات این صنایع دستی بیشتر همت گمارند، می گوید: سرای ملک یکی از سرایهای
مهم و زیبای زنجان است که به سبب تبلیغات کمی که در این زمینه وجود دارد، گردشگران
و توریستها کمتر از وجود این سرا آگاه هستند و
به همین منظور بایستی برنامه ای ریخت تا حداقل برای گردشگران استان شناختهتر باشد.
از
حجره این هنرمند خارج میشوم، اما همچنان میتوانم صدای چکش را که بر روی ظروف مسی
فرود میآیند بشنوم که چطور با صدای
شجریان مخلوط شده و به محیط حال و هوای
عرفانی بخشیده است.