پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ لیلا محمدی: نزدیک به 4 ماه است
که کمیل بهرامی کارگر 14 ساله خدابندهای شاغل در معدن شاهسنگ ارجین سلطانیه با
وجود تلاشهای کادر درمان، دست چپ قطع شده از ناحیه کتف را از دست داده و منتظر
است تا آبانماه 1403؛ قانون در رابطه با حقوق او تصمیم بگیرد. اما اظهارات قابل
تامل پدر این کارگر در خصوص عملکرد قابل تامل کادر بیمارستان موسوی زنجان تلنگری
به مسئولان پزشکی استان زنجان میتواند باشد که حتی اگر از قطع عضو مصدوم مراجعهکننده
به مراکز درمانی اطمینان یافتهاند حداقل خدمات اولیه را طبق اصول انجام دهند تا
شاید تلاش کادر مجرب بیمارستان کلان شهری چون تهران مثمرثمر شود!
9 تیرماه 1403 کمیل بهرامی، نوجوان 14 ساله
ساکن روستای «امام کندی» آخرین روستای خدابنده (بخش سجاسرود) که در معدن «شاهسنگ»
ارجین سلطانیه فعالیت میکرد دچار سانحه شد و دست چپ او از ناحیه کتف به طور کامل
قطع شد.
فردای آن روز بازرسان اداره کار برای تشکیل
پرونده در محل سانحه حضور یافته و در نهایت کارفرما را به علت «بکارگیری کارگر
نوجوان 14 ساله که طبق قانون ممنوع است» و «حادثه ناشی از کار و مصدومیت کارگر» به
مراجع ذیربط معرفی کردند.
اما آن طور که خانواده این کارگر نوجوان مدعیاند؛
با وجود اینکه نمایندگان کارفرما و تعدادی از دست اندرکاران معدن شاهسنگ ارجین از
همان دقایق اولیه در کنار کارگر مصدوم بوده و هزینههای بیمارستانی و جراحی او را
تقبل کردند؛ یکی از این افراد برگهای تحت عنوان برگه اعزام بیمار با آمبولانس را
به برادر بزرگ کارگر مصدوم که اتفاقا اون نیز حدود 5 سال است در این معدن مشغول به
کار بوده، ارائه کرده و از او خواسته شده تا پای برگه را امضا کند و به این صورت
«کمیل» به تهران اعزام شود.
محسن بهرامی، برادر کارگر نوجوان مصدوم به
صدای زنجان میگوید: چون حال میزان و روحیه مناسبی نداشتم در آن لحظه فقط به اعزام
برادرم کمیل به بیمارستان و عمل پیوند دستان قطع شده او فکر میکردم، از این رو
برگه را امضا کردم و به امید نجات برادرم راهی تهران شدم.
اما آن طور که والدین کارگر نوجوان مصدوم به
صدای زنجان میگویند؛ از گفتههای پسرشان متوجه شدهاند که نمایندگان کارفرما مدعی
شدهاند که کمیل (کارگر مصدوم شده نوجوان معدن شاهسنگ) اصلا کارگر این مجموعه
نبوده بلکه برادرش محسن که کارگر این معدن بوده است، او را وارد مجموعه کرده و چون
والدینش در منزل نبودهاند، خواسته که کمیل در کنارش باشد و احساس تنهایی نکند!
خانواده کارگر دچار حادثه شده معدن ارجین بیصبرانه
در انتظار دوم آبانماه 1403 هستند تا از طریق قانون، بتوانند حقوق کمیل 14 ساله را پیگیری کنند.
کمیل بهرامی، کارگر نوجوان 14 ساله با ظاهری
آرام با چشمانی سیاه و موهای شیک و پیک کرده و با لباس آستین کوتاه سفید رنگ
پوشیده، بین پدر و مادرش مینشیند؛ 3 دکمه بالایی لباسش را باز و کتف باندپیچی
شدهاش را نشان میدهد و میگوید دیگر هیچ وقت حتی وقتی به سن قانونی هم رسیدم سراغ
هیچ کار معدنی و صنعتی نمیروم!
میگویند تا شقایق هست زندگی
باید کرد، به قیافهات نمیخورد که بابت قطع شدن دستت از کار کردن بترسی!
کمیل، کارگر مصدوم شده: من
کار کردن را دوست دارم، وقتی اطلاعیه مربوط به بکارگیری کارگر و اشتغال در معدن
شاهسنگ ارجین را دیدم به برادرم محسن که چند سالی بود در این معدن شاغل بود، گفتم که
دوست دارم در این مجموعه شاغل شوم، برادرم هم گفت که باید با مسئولان مربوطه معدن
حرف بزنم.
وقتی با نماینده کارفرما صحبت کردم، ایشان
گفتند که موردی ندارد، قرار شد در واحد سنگ شکن کار کنم و وقتی هم کاری در ان واحد
نبود، پیش برادرم محسن که در مجموعه جوشکاری میکند بروم و در آن قسمت مشغول شوم.
فارغ از اینکه کار محولهام سخت بود یا آسان، مهم این بود که عزمم را جزم کرده
بودم تا کار کنم و قبل از شروع مدرسه؛ پولهایم را برای هدفی که داشتم جمع کنم.
کلاس چندم هستی؟
کمیل، کارگر مصدوم شده: نهم
میخواستی قبل از بازگشایی
مدارس؛ پولهایت را چه کار کنی؟
دوچرخه بخری یا موتور؟
کمیل، کارگر مصدوم شده: هیچکدام!
دوست داشتم بروم کربلا! به مادرم گفتم نمیخواهم از پدرم پول بگیرم. خودم میتوانم
کار کنم، 3 ماه تابستان کار میکنم و با دستمزدم خودم را به آرزویم میرسانم که
نشد! یعنی روز قبل حادثه مادرم گفت که راضی به کارکردنم در معدن نیست حتی آن روز
نگذاشت که به معدن بروم اما از مجموعه تماس گرفتند و گفتند که حتما به سر کار
برگردم فردای آن روز هم اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد!
از روز حادثه بگو، حواست کجا
بود که دستت به دستگاه سنگ شکن گیر کرد؟
کمیل، کارگر مصدوم شده: خواستم
میله را بردارم که پاهایم سُر خورد و نوار نقاله دستم را کشید. همان لحظه فقط
حضرت ابوالفضل(ع) را با فریاد زدم. خودم بریده شدن دستم را دیدم حتی بلند شدم و
ایستادم و دنبال دستم گشتم هیچ دردی را هم احساس نمیکردم و سمت برادرم محسن که
مشغول جوشکاری بود رفتم.
برادرم محسن که زیاد ترسیده بود، سراسیمه به
سراغم آمد و همراه یکی از مهندسان مجموعه دست بریده شدهام را کنارم گذاشتند و با
سرعت به مرکز درمانی سلطانیه رساندند، آنجا هم دست بریده شده من را باندپیچی
کردند، حتی متوجه نشدند که دست من قطع شده، گفتند سریع به بیمارستان موسوی زنجان
برویم اما وقتی از دست آنها هم کاری بر نیامد خانوادهام درخواست اعزام به تهران
را کردند.
چرا با بالگرد اورژانس به
تهران اعزام نشدید؟
پدر کارگر نوجوان حادثهدیده: بالگرد
که سهل است نمیدانم روی چه حسابی به ما آمبولانس هم ندادند! من نمیخواستم دستان
پسرم ترمیم شود آن هم بدون دست! به دنبال پیوند دست قطع شده پسرم بودم. گفتند چون
با درخواست خودتان به تهران میروید باید با هزینه شخصی خود با آمبولانس راهی
تهران شوید! محسن پسرم هم برگهای که نماینده کارفرما آورده بود و گفته بود برگه
اعزام آمبولانس است را امضا کرده بود که بتواند سریعتر کمیل را به تهران برساند.
در یک شب در تهران به 3 بیمارستان مراجعه
کردیم، بیمارستان 15 خرداد، بیمارستان امام حسین(ع) و بیمارستان شهدای تجریش!
من هنوز هم باور دارم اگر پسرم با بالگرد به
تهران اعزام میشد، دستانش را از دست نمیداد. وقتی به بیمارستان امام حسین(ع)
تهران رسیدیم، از آنجا تماسی با بیمارستان موسوی زنجان برقرار کردند. کادر گفتند
این چه طرز باندپیچی و خدمات اولیه برای مصدومی که دستش قطع شده، است؟
در بیمارستان شهدای تجریش هم کادر برای پیوند
دست قطع شده پسرم، تلاش کرد اما به جایی نرسید.
پزشکان و متخصصان تهران پس از
تلاش برای پیوند دست قطع شده پسرم، به ناچار اعلام کردند که با توجه به اینکه دست
چپ از ناحیه کتف قطع شده و این ناحیه بسیار نزدیک به قلب مصدوم است، امیدی برای
پیوند نیست و باید سریعا به اتاق عمل برود.
مادر کارگر نوجوان حادثهدیده:
من از نحوه خدمات اولیه کادر درمانی
سلطانیه و به ویژه زنجان به مصدومی که دستش قطع شده گلایه دارم، دستان پسرم را
چنان بسته بودند که سر متورم شده پسرم و وضعیت بسیار بدی که داشت را نمیتوانم
فراموش کنم. من که تخصصی در این حوزه ندارم، متوجه بودم که نباید باند سفت و محکم
بسته شود!
هزینههای درمانی کمیل چقدر
شد؟ در این مدت کارفرما یا نمایندههای ایشان کمکحالتان بودند؟
پدر کارگر نوجوان حادثهدیده: خدا
بالاسرمان گواه هست، از دقایق اولیه کارفرما و نمایندههای وی در بیمارستان حاضر
بودند و تمامی مبالغ را پرداخت کردند. از کل مبلغ پرداختیشان اطلاعی ندارم اما
فقط هزینه جراحی پلاستیک و ترمیم پوستی فرزندم 40 میلیون تومان شد که از سوی
کارفرما پرداخت شد.
هزینههای درمانی پس از
جراحی هم از سوی کارفرما پرداخت میشود؟
پدر کارگر نوجوان حادثهدیده: نخیر،
بعد از عمل جراحی که چندین بار به تهران و خرمدره مراجعه کردیم، هزینهها را
خودمات پرداختیم و در این خصوص مبلغی از سوی کارفرما پرداخت نشد.
البته با توجه به اینکه باید در چنین مواردی،
از طریق مراجع قانونی، مطالبات پیگیری شود، پرونده لازم در پزشکی قانونی تشکیل شده
است که زمان رسیدگی قانونی به حادثه رخ داده برای پسرم؛ دوم آبانماه 1403 اعلام
شده است.
اما جدای از قطع دستان پسرم و مشکلات بعدی که
برایش پیش خواهد آمد، باید در خصوص انکار بکارگیری کارگر 14 ساله در معدن باید
مسئولان امر مجموعه پاسخگو باشند.
مگر نگفتید که طبق گزارش
بازرس اداره کار، مصدومیت ناشی از کار کمیل بهرامی کارگر نوجوان در معدن شاهسنگ
سلطانیه محرز شده است؟
پدر کارگر نوجوان حادثهدیده: بله
بازرس اداره کار گزارش کرده است.
کمیل، کارگر نوجوان حادثه
دیده: دوربینهای مجموعه، رفت و آمدم را ثبت کرده است. نگهبان و
تمامی عوامل مجموعه از اشتغال من در مجموعه اطلاع داشتند. وقتی به انبار کنسانتره
رفتم که ماسک تهیه کنم به من گفته شد که حساب بانکی به آنها اعلام کنم تا دستمزد
ماهیانهام را به آن حساب واریز کنند. من هر روز و در ساعات مشخص اعلامی مسئولان
معدن در این مجموعه حاضر شدهام.
شنیدهام که وقتی در بیمارستان بودم، از
برادرم امضا گرفتهاند، حالا هم میگویند برادرم تعهد داده که من به هوای او در
معدن کار کردهام و هدفم کمک به او بوده بدون اینکه مسئولان در جریان باشند! این
درست نیست. بعد از 18 سالگی هم دیگر هیچوقت نه در این معدن و نه هیچ واحد معدنی و
صنعتی کار نخواهم کرد.
از خانوادهام هم میخواهم که برایم ناراحت
نباشند، به دست چپم احتیاجی ندارم، در تلاشم تا با شرایطم بیشتر از اینها کنار
بیایم و برای اینکه یک روزی مهندس کشاورزی شوم و به درد روستا و پدرم و مادرم
بخورم؛ درسم را بخوانم.