کد خبر: 1532
1398/11/12 - 8:19


کتاب «پلاتو» در فرهنگان به نقد گذاشته شد؛

نقش‌آفرینی کلمات در پلاتو

«پلاتو» اولین کتاب شاعر جوان و آینده داری است که در واقع صحنه‌ نمایشی است که شاعر توانسته بر روی این صحنه به واسطه کلماتش دغدغه‌هایش را فریاد بزند

پایگاه خبری صدای زنجان

زهره میر‌عیسی‌خانی- «پلاتو» اولین کتاب شاعر جوان و آینده داری است که در واقع صحنه‌ نمایشی  است که شاعر توانسته بر روی این صحنه به واسطه کلماتش دغدغه‌هایش را فریاد بزند. «پر‌یسا امامی»، متولد یازده مهرماه سال ۶۹ است، نزدیک ده سال است که در حوزه ادبیات و شعر فعالیت می‌کند و قریب هشت سال است که به صورت حرفه‌ای در حوزه شعر سپید، فعالیت دارد. او در پلاتو به دنبال بیان دغدغه‌های خود است. نقد کتاب او در سالن مشاهیر برگزار شد و در این نشست اشعار او مورد تحلیل قرار گرفت. او پیشتر در مصاحبه‌ای با صدای زنجان اظهار کرده بود: پلاتو اولین کتاب من است و ثمره ۸ سال فعالیت من در حوزه شعر سپید است. می‌توانم بگویم که قالب کارهای من اغلب حول موضوعات اجتماعی می‌چرخد و در این شعرها سعی کرده‌ام که از ساده نویسی فاصله بگیرم چرا که به نظر من ساده نویسی خود در عصر حاضر یک معضل است و ساده نویسی باعث این شده است که هر کسی کتاب چاپ کند.

امامی افزوده بود: ساده‌نویسی موجب شده است که مردم ساده هم فکر کنند. مثلا سعدی ساده می‌نوشت اما ساده فکر نمی‌کرد و من به شخصه در اشعار این کتاب سعی کرده‌ام که از ساده نویسی بگریزم و زبان خودم را در این کارها پیدا کنم و فکر می‌کنم تا حد زیادی به این مسئله نزدیک شدم و از کارم راضی هستم و فکر می‌کنم که «پلاتو» کتاب خوبی از کار در آمده است.

وی ادامه داده بود: به نظر من شاعر بایستی دغدغه‌های روز جامعه خود را بگوید انگار شعر بازگویی از مردم عصر خود باشد. ضمن اینکه دغدغه‌ یک شاعر بایستی دغدغه زنده نگه داشتن زبانش هم باشد یعنی از زوال و به قهقهرا رفتن زبان خود هم جلوگیری کند و زبانش را اصیل و زنده نگه دارد و من به این فکر می‌کنم که یک شاعر علاوه بر بازگو کردن مشکلات اجتماعی، وظیفه دیگری در قبال زبان خود دارد و من این موضوع را همیشه در پس ذهن خود دارم.

این شاعر در پاسخ به این سوال که « منظور شما از زنده نگه داشتن زبان این است که یک شاعر به دنبال واژه‌سازی باشد یا زبان آرکائیک را به نوعی زنده کند؟» گفته بود: منظورم این نیست که زبان باید آرکائیک باشد هر چند که استفاده از واژه‌های گذشته را هم عیب نمی‌دانم و به نظرم اگر این کلمات در جای خود و در موقعیت مناسب به کار گرفته شود ممکن است زیبا باشد، منظورم این هست که با توجه به هجمه‌هایی که به زبان فارسی در این سال‌ها وارد می‌شود، خود ذات زبان را زنده نگه داریم و باعث پویایی آن شویم و لغت‌ها و ترکیب‌های درستی را در این زمینه به کار بگیرم و استفاده از ظرفیت‌های درست زبانی که شاعر باید بتواند آنها را به نمایش بگذارد.

در این نشست «فاطمه سیاحتی»؛ شاعر و روزنامه نگار به عنوان منتقد به نقد این کتاب پرداخت. وی با اشاره به اینکه تولد یک کتاب فارغ از هر نقد و نظری اتفاق فرخنده و مبارکی است که به نوبه خودم به خانم امامی تبریک می‌گویم، گفـت: عنوان کتاب معرف مجموعه است و محتوای کتاب را نمایندگی می‌کند. اگر بخواهم از تعبیر رسانه‌ای استفاده کنم مثل یک تیتر برای گزارش است. همانطور که می‌دانید پلاتو به معنی سکانسی ست که بازیگر در برابر دوربین قرار می‌گیرد و با مخاطب یا بیننده حرف می‌زند همین‌طور به محل فیلم‌برداری و محل اجرای نمایش پلاتو می‌گویند.

این شاعر ادامه داد: عنوان پلاتو احتمالاً این نکته و این موضوع را به ما یادآوری می‌کند که مولف، این مجموعه شعر را مانند محلی برای برای اجرای نمایشی در نظر گرفته که کلمات به مثابه‌ی بازیگر و ابزار آن هستند و خواسته است با نقش‌آفرینی کلمات اثر هنری خودش را ارائه بدهد. به هر حال شاعر این مجموعه با این نام‌گذاری تعلق خاطر خودش را به هنر نمایش و تئاتر، گوشزد می‌کند. حتی طرح روی جلد کتاب هم بیانگر صحنه‌ای از تئاتر است.

سیاحتی افزود: بالطبع تعامل و تلفیق هنرها با هم‌دیگر به شکوفایی و ظرفیت‌سازی متقابل منجر می‌شود، یعنی می‌شود در مواقعی و در صورت لزوم از ظرفیت شعر در عرصه‌ی نمایش و یا هر هنر دیگری بهره برد یا بالعکس. از جهتی نیز بهره‌گیری از ظرفیت‌های مختلف هنرهای متعدد برای خود هنرمند هم مفید است. یعنی هنرمندی که یک بعدی است و صرفاً در یک زمینه کار می‌کند احتمال اینکه صدایش شنیده شود کم است. بنا بر این پیوند هنر‌ها می‌تواند به افزایش ابعاد هنری منجر گردد و این مسئله در فراگیری مخاطبان هم تاثیر گذار است.

وی اظهار کرد: پریسا امامی شاعر ذهن گرا و در خود فرو رفته‌ای نیست و شاعری است که به محیط پیرامون خود توجه دارد و می‌خواهد شعرهایش را از دنیای پیرامونش استخراج کند. در واقع شاعر دارای یک نگاه و رویکردی اجتماعی انتقادی است به طور مثال شعرهای شماره ۲ و ۴ و ۸ و ۱۲ و ۱۵ و ۱۷ و چند شعر دیگر. این شعرها تم اجتماعی دارند اما نشانه‌ها و مضامین عاشقانه هم می‌شود در آن‌ها پیدا کرد. مطرح شدن دغدغه‌های انسانی و اجتماعی در شعر، آن را به عرصه‌ی هنر متعهد سوق می‌دهد و دایره‌ی شمولیت‌‌اش را توسعه‌ می‌دهد. و جهانشمولی محتوای شعر عمدتاً اجتماعی است. به قول تئودور آدورنو: «وقتی می‌توان حرف شعر را فهمید که بتوان صدای انسان را در انزوای آن شنید.»

شاعر کتاب «چکه‌های زخم در تاریکی» اظهار کرد: در این شعرها می‌شود صدای انسان و صدای زن‌ها را شنید. در واقع یکی از موتیف‌های اصلی مجموعه مسئله‌ی زنان و دغدغه‌های زنانه است. شعرهایی که به جنگ اشاره می‌کنند مثل شعرهای ۱۷ و ۱۶، مشارکت تاریخی و ملی زنان را در مسئله‌ی جنگ، ذکر می‌کنند، زنی با بهای النگوهایش غرامت روس‌ها را می‌خواهد بپردازد، پیرزنی برای سربازهای جنگ ایران و عراق جوراب می‌بافد و نقاشی دختر بچه و غیره همه این‌ها می‌خواهند حقوق و حضور زنان را در مقوله‌ی جنگ یادآوری کنند و اینکه زنان در پشت جبهه حضور جدی و استراتژیک دارند.

وی افزود: با همه‌ی این‌ها یک فضای یاس‌آلود و مرگ‌اندیشی هم بر شعرها حاکم است که شاید تحت تاثیر روزگاری باشد که در آن به سر می‌بریم. یعنی کلمه‌ی «مرگ» و «اندیشیدن به مرگ» در خیلی از شعرها به چشم می‌خورد. همچنین یکی از عناصر اصلی شعرهای امامی بحث عاطفه و روح تغزلی است، مثلا شعر 11 که حس عاطفی خوبی دارد و البته فر می‌کنم سه سطر اول این شعر حذف می‌شد بهتر بود.

شاعر کتاب «هیچ پرنده‌ای به اندازه پرواز آزاد نیست» گفت: نکته‌ی دیگر اینکه، در این مجموعه، شعرها زبان سالمی دارند، زبانی نه آنچنان روزمره و نه آنچنان آرکائیک و متکلفانه. زبانی صیقل خورده گفتار. زبانی که نیما پیشنهاد می‌کند. زبانی که با آن زندگی می‌کنیم. زبانی که با ظرفیت‌هایی که ادبیات به کلام می‌دهد.همچنین زبان برای بیان معناهای بیشتر از نمادها بهره می‌گیرد، نمادها معانی متنوعی دارند، همانگونه که کلمه‌ی «شب» به عنوان نماد یادآور سیاهی روزگار و خفقان می‌تواند باشد یا کلمه‌ی پنجره وقتی به عنوان نماد به کار برده می‌شود آن حس اسارت و حسرت و آرزوی آزادی را بیان می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: در شعر پریسا امامی کلماتی مثل «آواز» و «آغوش» بسامد بالایی دارند که می‌توانند نشانه و به عنوان نماد به کار برده شده باشند. مثل «آوازی مغموم»، «آوازی محلی»٬ «آواز نرم چکش»٬ «کلاغ پرنده ی خوش آوازی است»٬ «آخرین آواز»٬ «آوازی غمگین» یا در شعر ۲۰ می‌گوید: «کدام آواز را دوست داری» و... شاعر در این بلبشو خودش را تنها و گنگ می‌بیند که کسی درکش نمی‌کند و صدایش را نمی‌شنود. او می‌خواهد با آواز و با یک اعتراض نرم و ملایم صدایش را به گوش دیگران برساند. احتمالاً آواز می‌تواند نماد این حس و تمایل برای آزادی و نجات شاعر از این وضعیت باشد و کلمه‌ی آغوش هم می‌تواند نماد پناهگاه باشد که شاعر از سختی شرایط به دنبال پناه و فضای امنی برای خودش می‌گردد.

سیاحتی یاد آور شد: در پایان باید این نکته را یادآوری کنم که گاهی در این مجموعه، سطرها ناتمام می‌مانند و آمدن فعل یا به تاخیر می‌افتد یا کلاً غایب است و جملات ناتمام می‌مانند. من فکر می‌کنم در بسیاری از جاها این عبارت‌های ناتمام به شعر آسیب می‌زند.

اقدام کننده: دبیر تحریریه

صدای زنجانپلاتوپر‌یسا امامیچکه‌های زخم در تاریکی
sedayezanjannews.ir/nx1532


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»