«حمد باد مَلِکی را که مُلک هر دو جهان در تصرف اوست. بودِ هرکه بود، از بودِ او بُوَد و هستی هرکه هست از هستی اوست
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ «حمد
باد مَلِکی را که مُلک هر دو جهان در تصرف اوست. بودِ هرکه بود، از بودِ او بُوَد
و هستی هرکه هست از هستی اوست. بودن هرکه باشد از بودن او باشد».[1]
در این روز به احترام
حکیمی بزرگ گرد هم آمدهایم که معرفتش بر خِرد و تأملش بر باطن، تابشی اشراقی بر
حکمت ایرانی انداخت.
در اواخر قرن ششم هجری، جوانی
ایرانی از «سهرورد»، نظامی حِکمی را ارائه کرد که نام آن را «اشراق» نهاد. وی فلسفة
خود را به احترام ایرانیانی که روزگارانی پیش از ورود اسلام در پَهلِه (فَهلِه) یا
همان زاگرس کنونی زندگی می کردند به «پَهلَویّون» یا «فَهلَویّون» منسوب کرد.
هرچند عارفان ایرانی، پیش
از او، از نگرش باطنی و قلبی سخن گفته بودند اما او، که کسی نیست جز شیخ شهابالدین
سهروردی، نخستین فیلسوفی است که اِشراقات و الهامات شهودی و قلبی را در کنار معرفت
عقلانی، در یک نظام فکری- فلسفی معرفی کرد. اهمیت تفکر این فرزانة ایرانی در
آنجاست که با نگاهی هوشمندانه و وفادارانه به حکمت اجدادی خود، سیر تفکر فلسفی
ایرانیان باستان از پیش از زرتشت تا عصر خسروانان را کاوش کرده و با تأمل در فلسفة
افلاطونی و نوافلاطونی؛ نظام فکری و حِکمیای را پایهریزی کرد که سهم قابل توجهی
در برجستهسازی «قُوّت تفکر فلسفی ایرانیان باستان» داشته است. فیلسوف جوان در
زمانی که تصور بر این بود که «ایران» پیش از ورود اسلام، از هرگونه تفکر، فرهنگ و
حکمتی تهی بوده، به تأسی از بینش پیشینیان خود، نه تنها نوشت: «اول چیزی که حق
سبحانه و تعالی بیافرید گوهری بود تابناک
او را عقل نام کرد»[2]
بلکه به پیروی از فرهنگ ایشان بر این باور بود:
« گر عشق نبودی و غم عشق
نبودی
چندین سخن نغز که گفتی؟
که شنودی؟»[3]
و بدین صورت فلسفة لطیفی
را با زبانی رَمزین عرضه کرد که بازتاب خرد و ظرافت روح ایرانی است. او در این
نظام معرفتی، با «عقل سرخ»[4]
از «صفیر سیمرغ»[5]
و «آواز پر جبرئیل»[6]
و «لغت موران»[7]
گفته و بیکران «فیالحقیقةالعشق»[8]
را نشان داده است.
اما بداندیشان زمانه، به
حکم دِنائت طبع، این همگرایی و زیبایی توأمان «خرد و اشراق و عشق» را تاب نیاوردند
و در پی نابودی وی برآمدند و او که از جنس نور بود و «مُفسِّر عالم غُربت»[9]؛
سرانجام «شهید طریق معرفت»[10]
شد.
اما نادانی دشمنانش نتوانست
مانع از این شود که بعد از گذشت هشتصد سال، نام «شیخ شهابالدین سهروردی» و «فلسفة
اشراق» بر تارک تفکر ایرانی بدرخشد.
سخن را با توصیف پروفسور
هانری کُربن از «حکمت اشراقی» به پایان میبرم. او راه حکمت اشراقی را مانند شاهراهی توصیف کرده که با سرچشمه گرفتن
از مبدایی ایرانی، نه به راست منحرف شده و نه به چپ. و اذعان میکند اگر آثار
سهروردی پیش از وی، در غرب شناخته شده بود، «ایرانمداری» وی میتوانست در یک نوع
نظام سترگ «فلسفة تاریخ» که در غرب شکل گرفته، ظهور و بروز یابد[11].
مانا باد ایران و ایرانی
علیاکبر
صالحی
رئیس
بنیاد ایرانشناسی
8 مرداد 1404