عکاس زنجانی با شرکت در جشنواره «Agoraimage» اسپانیا موفق به کسب جایزه بزرگ هزار دلاری این جشنواره شد. این جشنواره جزو جشنوارههایی است که امسال با موضوع زمستان در شهر بارسلون کشور اسپانیا برگزار شد. حدود 7هزار اثر برای شرکت در این جشنواره ارسال شده بود که بعد از داوریها، 50 اثر به عنوان فینالیست انتخاب شدند که اثر «آشیق فتاح » نیز که ارسال کرده بودم، جزو آن 50 اثر بود.
زهره
میرعیسی خانی- عکاسی خیابانی به عنوان بدنه هنر عکاسی، صحنههایی از زندگی روزمره
مردم را سوژه اصلی خود قرار میدهد. خیابانها، پارکها، مساجد، محلهای خرید و
مراکزی که مردم گرد هم میآیند، محل اصلی تهیه عکسهای خیابانی است. هر چند این
عکاسی شاخهای از عکاسی مستند بهشمار
میآید اما از بعضی لحاظ با هم متفاوت هستند از جمله اینکه هدف اصلی عکاسی خیابانی
به تصویر کشیدن مردم است و نه پوشش یک اتفاق. در واقع این شاخه از عکاسی آیینهای
است در برابر مردم که گاهی نیز با شوخطبعی یا لحنی طعنهآمیز پیامهای سیاسی یا
اجتماعی را منتقل میکند که در چنین شرایطی به عکاسی مستند نزدیک میشود. سالهای
۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ نقطه اوج و شکوفایی تاریخ عکاسی خیابانی است.
به
عنوان ابتداییترین تعریف، عکاسی خیابانی یک عکاسی بی پرده از موقعیتهای
عمومی است. در اصطلاح عکاسی، بر عکس ظاهر کلمه، «خیابانی» به معابر محدود نمیشود.
این کلمه و نوع برای هر مکان عمومی به کار میرود. عکاسانی مانند هلن لویت، گری وینوگرند، تونی ری جونز، رکوبیر سینک، دائیدو موریاما و جوئل میروویتز روشهای
مختلفی در عکاسی خیابانی دارند، و در چند دهه اخیر این اصطلاح بیشتر مطرح و به کار
برده میشود. رسانهای اخیر مانند Street Photography Now, HCSP, اینستاگرام و
انجمن آنلاین خیابانی این قلمرو را به روشی قابل فهم گسترش دادهاند و عکاسی
خیابانی را به سطح جدیدی از محبوبیت رساندهاست. نظرات و رویکردها متفاوت است، اما
اساساً عکاسی خیابانی تصویری از زندگی واقعی است که با آگاهی از زیباییشناسی بصری
القا میشود.
بسیاری
از عکاسان خیابانی به دنبال صحنههایی میگردند که یک حس آنی یا واکنش بصری را به
وجود بیاورد، مخصوصاً از طریق شوخی یا شیفتگی مبهم، عحیب و غریب یا اتفاقات
فراطبیعی. یک سری عکسهای خیابانی ممکن است دنیای دیوانه کننده ای را نشان دهد.
شاید این یک دنیای رؤیایی باشد. یا مبهم، یا تاریک، یا ظریف، یا مرموز. تناقضی که
این صفات ممکن است در صحنههایی که در روزمرهترین و واقعیترین مکان، «خیابان»
یافت شود، بینهایت جذاب است.
عکاسی
خیابانی رپورتاژ نیست. برای عکاس خیابانی هیچ وظیفه ای برای مستند کردن موضوعی خاص
وجود ندارد. نگرانی اصلی زندگی بهطور کلی و کاهش آن در فریمهایی است که به
تنهایی و بصری اتفاق میافتد. این امر به انتخابی دقیق از عناصر بصری نیاز دارد تا
از تا از ترکیب نهایی خارج یا به آن اضافه شود، و توجه فوقالعاده را به لحظهٔ
انتخاب شده برای نوردهی میطلبد. این دو عامل در ابتدا ممکن است برای همه نوع
عکاسی، جهانی به نظر برسند، اما در عکاسی خیابانی بسیار حیاتی هستند، زیرا تنها با
این ابزارها عکاس خیابانی معنا را بیان میکند. هیچ تنظیم یا نوردهی، زمان آمادهسازی
کم، و به صورت ایدهآل هیچ پیش فرضی وجود ندارد. این فرایند مبتنی بر دیدن و واکنش
نشان دادن، و همچنین با استفاده از تفکر، با یکدیگرعمل میکنند. برای بسیاری از
عکاسان خیابانی این یک تجربه مبهم است و برخی گزارش میدهند که هنگام مشاهده دقیق
رفتار دیگران، کنترل خود را از دست میدهند، که این درگیری عاطفی آنهاست.
هنگامی
که به درستی تمرین شود، همانطور که کولین وستربک در
بایستندر نوشتهاست، یک نوع عکاسی است که چیزی مهم و طبیعت کلی اعتدال، دربارهٔ
اینکه چه چیزی دربارهٔ محصول یک تصور خاص است، را میگوید. ترکیب این ادوات، یک
دوربین و سوژه، خیابان، یک نوع عکس را ارائه میدهد، به روشی که پرترههای معمولی،
مناظر تصویری و انواع دیگر ژانرها اینگونه نیستند، و فقط مختص به عکاسی است.
عکاس
زنجانی با شرکت در جشنواره «Agoraimage» اسپانیا موفق به کسب
جایزه بزرگ هزار دلاری این جشنواره شد. این جشنواره جزو جشنوارههایی است که امسال
با موضوع زمستان در شهر بارسلون کشور اسپانیا برگزار شد. حدود 7هزار اثر برای شرکت در این جشنواره ارسال شده بود که بعد از
داوریها،
50 اثر به عنوان فینالیست انتخاب شدند که اثر «آشیق فتاح » نیز که ارسال کرده
بودم، جزو آن 50 اثر بود.عکس آشیق فتاح عکس
مستند خیابانی بود که سال گذشته در یک روز برقی کاملا اتفاقی گرفته شد و نگاه
همراه با تعجب آشیق فتاح در عکس آشکار است.
در
این خصوص «بهرام بیات» با اشاره به این مسابقه توسط نهادی با نام «آگورا» برگزار
میشد، گفت: این جشنواره با عنوان زمستان برگزار شد که من هم عکس آشیق فتاح را در
این جشنواره شرکت دادم که پس از داوری اولیه این آثار داوران به این نتیجه رسیدند که
50 عکس فینالیست را انتخاب کنند.
وی ادامه داد: در بین این 50 اثر فینالیست و برگزیده، اثر
من هم حضور داشت که پس از انتخاب این عکس، زمانی نیز به رای گیری از مخاطبین
اختصاص داده شد و در تاریخ 2 مارس اعلام شد و برنده نهایی این جشنواره عکس آشیق
فتاح بوده است.
این عکاس افزود: با برگزدیده شدن در این جشنواره در واقع
جایزه هزار دلاری نیز به من تعلق گرفت که با توجه به شرایط سختی که برای انتقال
این وجه وجود دارد، در حال حاضر این جایزه به دست من نرسیده است تا ببینیم که در
آینده چطور میشود این جایزه را دریافت کرد و آیا راهی برای انتقال این جایزه وجود
دارد یا خیر؟
وی
خاطرنشان کرد: اخیرا نیز در چندین جشنواره رتبههایی کسب کردهام که یکی از
معتبرترین آنها، جشنواره Minimalist
Photography Award 2019 بود که در بخش پرتره، حائز
رتبه شایسته تقدیر شدم و اثرم نیز در بین اثار عکاسان مطرح جهان در این کتاب چاپ
شده است.
بیات با اشاره به اینکه عمدتا عکاسانی که شروع به کار میکنند،
دو دسته میشوند، افزود: یک گروه از عکاسان به سمت «مستند اجتماعی» میروند و بخشی دیگر نیز وارد حوزه «پرتره و مدل» میشوند
که بحثی که عکاسی مستند اجتماعی،خود شامل
چند شاخه میشود و عکاسی خیابانی یکی از شاخههای آن است، این است که عکاس با
دوربین یا تلفن همراه خود وارد اجتماع و مردم میشود و لحظاتی را ثبت میکند که به
دید افراد جدید و تازه به نظر میآید چرا که
در این نوع عکاسی دوربین بر روی سینه فرد قرار میگیرد و زاویه خاصی نسبت
به محیط میسازد و در این نوع عکاسی، عکاس بیشتر بر روی حالات مردم و اتفاقاتی که
برای مردم میافتد متمرکز میشود و همه این موارد در داخل عکاس خیابانی باید مد
نظر قرار بگیرد و همین موضوع است که موجب خاص شدن این نوع عکاسی میشود.
وی افزود: در زمان عکاسی، هم عکاس حقوقی دارد که باید حقش
در جامعه ادا شود و همین طور کسی که از او عکاسی میشود که حقوق این دو یک رابطه
مستقیم و دو طرفه است که باید رعایت شود. یک سری از عکاسها عمدتا بدون اینکه پرسشی
از کسی که در کادر دوربینشان قرار میگیرد،بکنند، عکسش را میگیرند که ممکن است
گاهی باعث ناراحتی فرد و پرخاشگری او شود که به نظر من کسی که وارد این حوزه از عکاسی
میشود، باید روابط عمومی بالایی داشته باشد که بتواند با مردم ارتباط برقرار کند
و جوری برخورد کند که فرد یا سوژه عکاس را نبیند و عکاس جزوی از محیط پیرامونی
باشد و با شرایط وفق پیدا کند.
این عکاس خاطرنشان کرد: در برخی از مکانها عکاس حق عکاسی ندارد
ولی هیچ «تابلوی عکاسی ممنوع» در این مکان وجود ندارد و این مشکل برای خود من
بسیار پیش آمده است و در چنین مکانهایی که عکاسی ممنوع است غالبا یک نفر پیدا میشود
که به عکاس تذکر میدهد که «چرا دارد اینجا عکاسی میکند؟» جوابی که عکاس باید در
این جا داشته باشد نباید منجر به پرخاشگری شود و عکاس باید در این شرایط خیلی آرام
فرد را توجیه کند که برای چه دارد از این منطقه عکاسی میکند و در مرحله دوم به
فرد بگوید که مرزهای عکاسی را میداند و سپس متذکر شود که در این محیط اثری از
تابلوی عکاسی دیده نمیشود که عکاسی نکنم و به طور کلی به گونهای برخورد کند که
اطرافیان متوجه شوند که او از حقوق خود باخبر است و بحث در این شرایط، هیچ موقع کارساز نبوده است.
وی با اشاره به اینکه امید است که مسئولان از عکاسان حمایت
کنند، گفت: حرفه ما به گونهای است که به شکل آزاد مشغول کار و فعالیت هستیم و
هیچ توقعی از کسی نداریم اما به نظر میرسد که اگر مسئولین استانی حمایت بیشتری از
عکاسان استان داشته باشند و شرایط را به گونهای برای آنها رقم بزنند که این قشر
را دلگرم به کار کردن در استان خود بکنند و مثلا تسهیلات ویژهای برای آنها قرار
بدهند و موجب دلگرمی آنها شوند، بسیار کارسازتر است چرا که اگر این شرایط ایجاد
نشود هنرمندی که در شهر زنجان فعالیت میکند قطعا از این استان به تهران مهاجرت
خواهد کرد و به این نتیجه خواهد رسید که در این شهر جایی برای پیشرفت نیست.