کد خبر: 16609
1404/07/23 - 12:8


از بالفور تا بِلر؛

چرا ایران در اجلاس آتش‌بس شرم الشیخ شرکت نکرد؟

سعید اسدی، کارشناس مسائل بین‌الملل، در یادداشتی نوشت: نشست شرم‌الشیخ به دعوت مشترک مصر و آمریکا و با حضور بیش از بیست تن از رهبران و مقامات کشورها برگزار شد. این نشست، مرحله تازه‌ای از ابتکار دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بود که هدف آن نهایی کردن توافقی جامع برای پایان دادن به جنگ در نوار غزه اعلام شد

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/  سعید اسدی، کارشناس مسائل بین‌الملل، در یادداشتی نوشت: نشست شرم‌الشیخ به دعوت مشترک مصر و آمریکا و با حضور بیش از بیست تن از رهبران و مقامات کشورها برگزار شد. این نشست، مرحله تازه‌ای از ابتکار دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بود که هدف آن نهایی کردن توافقی جامع برای پایان دادن به جنگ در نوار غزه اعلام شد.

اما چرا ایران تصمیم گرفت در این اجلاس حضور نیابد؟ پاسخ را باید در تحلیل رفتاری آمریکا و بازی‌های ترامپ، تجربه تاریخی و ساختار معیوب و یک‌سویه این نشست جست‌وجو کرد.

آمریکا، میانجی نسل‌کشی

از یک سو، رژیم صهیونیستی طی دهه‌ها اشغالگری، به هیچ‌یک از توفقات و قطعنامه‌های بین‌المللی درباره توقف شهرک‌سازی، بازگشت آوارگان یا پایان اشغالگری پایبند نبوده است. از سوی دیگر، آمریکا نیز علاوه بر اینکه طی دو سال گذشته بزرگترین تأمین کننده تسلیحات به‌کار رفته در کشتار 76 هزار فلسطینی و شریک جرم اسرائیل در کشتار غیرنظامیان بوده، همچنین 6 بار قطعنامه‌های شورای امنیت که خواستار آتش‌بس در غزه بوده‌اند را وتو کرده است. و اکنون همین دولت می‌خواهد پرچمدار صلح باشد!

واضح است که شرکت در چنین نشستی، بدون هیچ گونه تضمینی برای حقوق ملت فلسطین، تنها به معنای همراهی با نمایش سیاسی آمریکا برای بازسازی وجهه خود، مشروعیت بخشی به رژیم صهیونیستی که در بدترین شرایط مشروعیت بین‌المللی قرار گرفته، و عادی‌سازی روابط کشورها با آن در قالب پیمان ابراهیم است.

تناقض در دستور کار شرم‌الشیخ

نشست شرم‌الشیخ با وجود آنکه هدف آتش‌بس و صلح را به نمایش می‌گذارد، هیچ برنامه‌ای برای پاسخگو کردن رژیم صهیونیستی بابت بیش از دو سال جنایت جنگی و نسل‌کشی سیستماتیک در غزه، مجازات جنایتکاران جنگی ندارد

این در حالی است که دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) رسماً اشغالگری اسرائیل را غیرقانونی اعلام کرده و رفتار این رژیم را واجد مصادیق آپارتاید و تبعیض نژادی دانسته است. همچنین دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) حکم جلب نتانیاهو و گالانت را صادر کرده است. با این وجود، کشورهای غربی به‌جای عمل به احکام دادگاه‌های بین‌المللی، خود را داور و میانجی معرفی می‌کنند و حتی ترامپ که امروز داعیه‌دار برقراری آتش‌بس شده، قضات دیوان کیفری را تحریم کرده است. این تناقض بنیادین، نشان می‌دهد که قرار نیست عدالتی برقرار شود؛ بلکه هدف، فقط مدیریت بحران به نفع اشغالگران است.

نشست شرم‌الشیخ در حالی برگزار می‌شود که نه طی 77 سال اشغالگری و نه در طول دو سال نسل‌کش رژیم صهیونیستی علیه مردم بی‌دفاع غزه، هیچ سازوکار واقعی برای توقف جنایات و مجازات عاملان آنها شکل نگرفته؛ و همه آنچه به عنوان روند صلح از سوی آمریکا و کشورهای غربی رقم خورده، صرفاً در جهت تثبیت و توسعه اشغالگری و تأمین منافع رژیم صهیونیستی بوده است. ترامپ حتی پیش از آنکه برای شرکت در مراسم رسمی امضای توافق آتش‌بس وارد مصر شود، این تور را با سفر به سرزمین‌های اشغالی، سخنرانی در پارلمان (کنست) اسرائیل و دیدار با خانواده‌های گروگان‌های اسرائیلی آغاز کرد؛ که همین امر رویکرد یکسویه او به جنگ دو ساله غزه و طبیعتاً معنای متصور از این آتش‌بس را نشان می‌دهد.

تجربه تاریخ: به نام صلح، به کام اشغالگر

مقام معظم رهبری بارها تأکید کرده‌اند که مذاکره با آمریکا نه هوشمندانه است، نه عاقلانه، و نه شرافتمندانه است؛ و دلیلی آن هم روشن است: «تجربه». تجربه نشان داده است که طرف آمریکایی نه به تعهداتش پایبند است و نه حتی برای توافقی که خود امضا کرده، ارزش قائل است. وقتی طرفی در توافق رسمی چندجانبه، آشکارا عهدشکنی می‌کند، مذاکره با او در پرونده‌ای مانند فلسطین که ریشه‌های عمیق‌تری دارد، نه منطقی است و نه ثمربخش.

بنابراین، همان تجربه‌ای که رهبر انقلاب از آن به عنوان «دلیل روشن» نام بردند، مبنای سیاست کنونی ایران است. تجربیات گذشته گواهی می‌دهد که این نشست نیز هدفی جز بازگرداندن مشروعیت سیاسی به رژیمی که طی دو سال گذشته بیش از هر زمانی، مشروعیت بین‌المللی خود را از دست داده، نیست.

از بالفور تا بِلِر

مطرح شدن نام تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا، به عنوان عضو شورای صلح و اداره غزه در طرح ترامپ، یادآور توطئه تاریخی آرتور بالفور وزیر خارجه و نخست وزیر دیگری در تاریخ بریتانیا است که با صدور بیانیه بالفور، پایه‌گذار نکبت و بیش از یک قرن رنج ملت فلسطین شد.

تونی بلر در دوران تصدی نخست وزیری خود، از حامیان اصلی جنگ‌های آمریکا در عراق و افغانستان و نیز پشتیبان بی‌قید و شرط اسرائیل بوده و اکنون در نقش میانجی صلح ظاهر شده است. اما واقعیت این است که بلر همان خط بالفور را دنبال می‌کند: صلحی بدون عدالت، و آتشی زیر خاکستر برای تثبیت و تکمیل اشغال سرزمین فلسطین.

حتی اگر بلر از ایفای نقش در آینده باقیمانده فلسطین کنار گذاشته شود، همان سیاست استعماری اعطاء مالکیت سرزمینهای فلسطین به رژیم صهیونیستی، بر این نشست و آینده فلسطین سایه انداخته است. بنابراین، منطقی است که ایران، حضور در چنین نشست‌‌هایی را به معنای تأیید نقشه‌ای استعماری با چهره دیپلماتیک تلقی کند.

موضع شفاف ایران: صلح عادلانه، نه تسلیم ظالمانه

وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به دعوت مصر، ضمن استقبال از هر ابتکاری که به نسل‌کشی اسرائیل در غزه پایان دهد و به اخراج نیروهای اشغالگر منجر شود، تصریح کرد که ایران «با وجود تمایل به تعاملات دیپلماتیک، نمی‌تواند با کسانی وارد تعامل شود که به مردم ایران حمله کرده و همچنان کشور را تهدید و تحریم می‌کنند». ایران در عین حال اعلام کرده است که از هر ابتکار واقعی که به «پایان نسل‌کشی در غزه» و «اخراج نیروهای اشغالگر» منجر شود، استقبال می‌کند.

این موضع، نه انزواگرایانه است و نه احساسی؛ بلکه مبتنی بر اصول حقوق بین‌الملل و تجربه تاریخی است. در حقیقت، صلح بدون عدالت، تداوم جنگ است.

نتیجه

عدم شرکت ایران در اجلاس شرم‌الشیخ تصمیمی احساسی یا سیاسی نیست، بلکه موضعی اصولی و برآمده از تحلیل واقع‌گرایانه است.

از بالفور تا بلر، از نکبت تا نسل‌کشی غزه، و از اسلو تا شرم الشیخ، همواره نام صلح بهانه‌ای بوده است برای تثبیت و تداوم اشغال فلسطین. بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران در چنین نمایشی مشارکت نمی‌کند، زیرا باور دارد که صلح پایدار تنها بر پایه عدالت، پایان اشغال، و تعیین سرنوشت فلسطین به دست فلسطینیان ممکن است؛ نه با صحنه‌گردانی شریک جرم اصلی نسل کشی.

منبع/ شرق

اقدام کننده: مسئول تحریریه

صدای زنجانوزارت خارجهآمریکاشرم الشیخ
sedayezanjannews.ir/nx16609


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»