من به عنوان فردی باقیمانده از نسل اول انقلاب که افرادی بسیار محدود هستیم، عقیده دارم کسی باید کاندیدای ریاست جمهوری بشود که قبل از کاندیدا شدن زاویه خود با مقام معظم رهبری را بررسی کند
پایگاه خبری صدای زنجان-
اولین وزیر سپاه ایران گفت: اگر یکی از برادران سپاهی رییس جمهور شود و تابع حرف
رهبری باشد و موانع را بردارد، یک ساله مشکلات کشور حل می شود
«محسن رفیق دوست» که در زمان
فرماندهی جنگ توسط مرحوم آیت الله هاشمی نیز حضور داشته و به عنوان معاون لجستیکی
فرمانده کل و وزیر سپاه، نقش آفرینی کرده
است، او معتقد است کاندیدای نظامی در عرض «1 سال» ایران را از بحران ها نجات می
دهد البته این در شرایطی است که بسیاری از فعالان سیاسی این گزینه را برای شرایط
فعلی مناسب نمی دانند، رفیق دوست در همین باب و بررسی تاثیرات کاندیدای نظامی در ایران
با خبرنگار سیاسی به گفت و گو پرداخته که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
پیش بینی و ارزیابی شما از
حضور کاندیدای نظامی در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400 چیست؟
من به عنوان فردی باقیمانده از
نسل اول انقلاب که افرادی بسیار محدود هستیم، عقیده دارم کسی باید کاندیدای ریاست
جمهوری بشود که قبل از کاندیدا شدن زاویه خود با مقام معظم رهبری را بررسی کند.
اگر فردی با رهبری زاویه دارد نباید کاندیدا شود. مردم باید به این باور برسند که
با قانون اساسی که ما داریم، حاکم اصلی کشور رهبری است. در ایران مردم یک فرد را
برای ریاست جمهوری انتخاب و او را به رهبر معرفی می کنند و اگر رهبر تنفیذ کرد، آن
شخص رییس جمهور می شود پس در اینجا حاکم رهبر است.
با این حساب کاندیدای نظامی را
مناسب تر از سایر کاندیداها می دانید؟
ما عقیده داریم اگر یک نظامی
کاندیدا شود با رهبری زاویه نخواهد داشت و دستورات اجرا می شود.
در خصوص تحولات اخیر در منطقه
و تغییر روابط خصوصا با روی کار آمدن جو بایدن چه دیدگاهی دارید؟
مشکلات اقتصادی این کشور نه با
اوباما حل شد و نه با ترامپ و نه با بایدن حل خواهد شد، خدا کشوری با همه امکانات
در اختیار ما گذاشته است؛ من در سال 60 در یک سخرانی عمومی حرفی زده ام که بعد از
چهل سال آن حرف را تکرار می کنم. مشکل این مملکت با کلمه ای 5 حرفی حل می شود «ت و
ل ی د» آن تولید است که 100% با توجه و همکاری مردم، انجام می گیرد. باید در تولید
دو هدف منظور باشد و آن اشباع نیاز مردم و صادرات است هیچ یک از دولت های گذشته روی
این کار نکرده اند. بیست سال پیش رهبری در جمعی دانشجویی گفتند، بروید و تولید علم
کنید این کاری بود که به دولت احتیاجی نداشت و دستور دولت را نمی خواست. ظرف 14 تا
15 سال رتبه علمی ایران از 143 به 14 رسید اما در حال درجا زدن هستیم.
با این حساب مشکلات اقتصادی را
خارج از روابط بین الملل تلقی می کنید؟
من مشکلات اقتصاد مقاومتی را
در 6 ماده خدمت آقا توضیح دادم. آقا دستور دادند روحانی با من ملاقات کند و من آن
شش مورد را با او بحث کردم. آن موارد همان قفل هایی است که بر سر راه مردم قرار
دارد. روحانی به جهانگیری دستور داد و من با او هم ملاقات داشتم. دور اول ریاست
جمهوری روحانی بود و گفتند طیب نیا را مامور کرده ایم تا مشکلات بر سر راه مردم را
احصا کند. 1508 قانون و تبصره و آیین نامه من درآوردی بر سر راه مردم قرار داشت.
گفتم یکجا این ها را بردارید و در تلویزیون بگویید ولی هنوز هم برنداشته اند.
پس عقیده دارد تنها راه نجات
کشور، کاندیدای نظامی و رئیس جمهور نظامی
است؟
اگر یکی از برادران سپاهی رییس
جمهور شود و تابع حرف رهبری باشد و این موانع را بردارد، یک ساله مشکلات کشور حل می
شود. خطاب من به ملت ایران است؛ من کاری به اصلاح طلب و اصولگرا ندارم درحالیکه من
ذاتا اصولگرا هستم و اصولگرایی جدی و واقعی هستم اما اصولگرایی که همیشه، بخش زیادی
از اصلاح طلبان را نیز قبول داشته و دارم و حتی از آن ها حمایت کرده ام و قبل از
دولت روحانی، اسم چند نفر از آن ها را برده ام و گفته ام که آن ها زحمتکشانی هستند
که ولایت را قبول دارند و باید به سر کار بیایند. من اصلاح طلب ضد ولایت را قبول
ندارم.
با این حساب از دیدگاه شما این
کاندیداها رای خواهند آورد و اعتماد مردم را کسب می کنند؟
آن کسی که انتخاب می کند نه
طرفدار اصلاح طلب و نه طرفدار اصولگرا است. آنهایی که تعیین تکلیف می کنند رای های
خاکستری هستند که یکبار به اصولگرایی و یکبار به اصلاح طلبی رای می دهند و تعیین
تکلیف، می کنند. خطاب من با آن ها است و میگویم به کسی رای بدهید که در خط رهبری
باشد. به اصولگرایان می گویم سهم خواهی نکنید، ببینید چه کسی رای مردمی دارد و همه
جمع بشوید و به او رای بدهید.
اخبار جدیدی از حاج احمد متوسلیان
در دست دارید؟
وقتی که خرمشهر آزاد شد و
اسرائیل به لبنان حمله کرد و تصمیم گیری شد، تا نیرو ببریم و از لبنانی ها دفاع کنیم
اولین کسی که به سوریه رفت من بودم و اوضاع را بررسی و با مرحوم حافظ اسد، ملاقات
کردم. با لبنانی ها ملاقات کردم و در سفر بعد من و سردار رضایی و مرحوم سپهبد صیاد
شیرازی رفتیم. سپس قرار شد سپاه نیرو بفرستد؛ روزی که مرحوم متوسلیان با یک هواپیمای
747 بدون صندلی با 500 بسیجی تفنگ به دست که کف هواپیما نشسته بودند، من پای پله
های هواپیما از او استقبال کردم؛ من هم در سوریه و هم در لبنان پادگان آماده کرده
بودم و آنجا با هم بودیم البته ایشان یکی دو بار آمد و رفت ولی در سفری که منجر به
رفتن ایشان شد من در سفارت پیش آقای محتشمی بودم. جاوید الاثر متوسلیان آمد و آقای
موسوی و دو نفر دیگر با هم بودند. آقای موسوی کاردار ما در لبنان بود و اصرار داشت
که به محل ماموریتش برود. وقتی حاج احمد گفت من هم می خواهم بروم، گفتم اوضاع آنجا
بد است چرا الان می خواهی بروی، حتی به او گفتم که از نظر سلسله مراتب فرماندهی در
سپاه من الان اینجا فرمانده تو هستم و به شما می گویم و تا آمدم بگویم جلوی من را
گرفت و گفت تو رو خدا نگو من می خواهم بروم و گفتم نرو و گفت من می خواهم بروم و
گفتم پس من حرفی نمی زنم. ایشان رفت و آن اتفاق افتاد. تا وقتی که من در سپاه بودم
مساله ایشان را به طٌرق مختلف پیگیری کردم ولی هیچ وقت به نتیجه قطعی نرسیدیم.
خبرهای مختلفی بود، عده ای می گفتند احمد شخصیتی است که اصلا نمی گذارد اسیر بشود.
این یک حرف بود و عده ای می گفتند مقاومت کرده و درگیر شدند و شهیدش کردند. عده ای
می گفتند تحویل اسرائیل داده شده است و همه این ها خبر بود تا اینکه کسانی که دستگیر
شدند گفتند او را تحویل اسرائیل داده اند خبرهایی که می آمد را تعقیب می کردیم، و
گاه می دیدیم خبرها درست نیست. خبری قطعی از آن ها برای ما نیامد.
به دوران جنگ اشاره کردید،
فرماندهی جنگ را توسط آیت الله هاشمی چطور ارزیابی می کنید؟
آقای هاشمی شخصیتی منحصر به
فرد در قبل از انقلاب و در جریان پیروزی انقلاب است. در زمان جنگ از طرف امام،
فرماندهی جنگ را بر عهده داشت و تا وقتی که معتقد بود، جنگ باید ادامه پیدا کند،
کاملا فرماندهی می کرد و فروگذار نمی کرد و زمانی هم به این نتیجه رسید که جنگ باید
تمام شود. او فرمانده بود و صحنه را به نوعی پیش برد که به آتش بس منتهی شد.
معمولا در عملیات ها شورای دفاع تعیین کننده بود و آقای هاشمی هیچ وقت عملیات تعیین
نمی کرد و ارتش و سپاه، منفردا یا مشترکا عملیات را تعیین می کردند و تقریبا وقتی
عملیات ها معین می شد، آنها هم تایید می کردند و ما هم که پشتیبان بودیم پشتیبانی
می کردیم. لذا ایشان عقیده داشت یک عملیات درخشان داشته باشیم و بعد آتش بس را بپذیریم
و زمانی که دید این اتفاق نمی افتد، من را از جنگ حذف کرد و بعد ستاد جنگ را توسط
دولت تشکیل داد من را خواست و گفت دولت شعار جنگ می دهد ولی تمام قد در جنگ نمی آید.
من می خواهم توپ را در زمین دولت بیندازم و تو که جنگ افروز اصلی هستی در
وزارتخانه ات بنشین. من دو سمت داشتم یکی وزیر سپاه بودم و دیگری معاون لجستیکی
فرمانده کل و گفت آن سمت را به عنوان فرمانده جنگ به تو می گویم نباش و در ستاد کل
بنشین. من می خواهم برای جنگ ستاد جدید تشکیل بدهم، آقای نخست وزیر، رییس و آقای
نبوی معاون لجستیکی یعنی به جای من و آقای روغنی برنامه و بودجه و آقای خاتمی تبلیغات
و... آنها سوال می کنند کی جنگ تمام می شود و منجر به داستانی می شود که می دانید
و آتش بس پذیرفته می شود.
اما ما امروز برای نسلی حرف می
زنیم که 32 سال از آن روز گذشته است. آیا بهتر نبود زودتر آتش بس را قبول می کردیم؟
من پیرمرد 80 ساله می گویم نه
چون اتفاقی پس از آزادی خرمشهر نیفتاده بود. ما یک جای سر و صدا دار را آزاد کرده
بودیم ولی دشمن همه نقاط سرکوب نظامی و سوق الجیشی را در دست داشت و هم به دشمن،
فرصت می دادیم تا شش ماهه خود را تجهیز کند و اینبار تا تهران بیاید؛ لذا گفتیم
جنگ را به داخل خاک عراق ببریم.
در این شرایط هم که احتمال خطر
جنگ برای کشور وجود دارد برخی تندرویها به صلاح است؟
امروز در کشور ما همه جور مشکلی
وجود دارد ولی کسی از مشکلات دفاعی حرفی نمیزند. حمله به ایران برای هیچ دشمنی با
هر قدر توان، صرف نمی کند. جنگ باید هدف داشته باشد لذا بعد از پیروزی خرمشهر
خودکفایی دفاعی در کشور آغاز شد. در زمان جنگ در مورد جنگ زمینی به خودکفایی رسیدیم.
ساخت موشک را همان زمان شروع کردیم و در جنگ استفاده کردیم و بعد از جنگ، نسل های
بعد از من آمدند که من باید دست آن ها را ببوسم که این راه پر افتخار را پیمودند.
ما امروز در جاهایی هستیم که در برخی از آنها آمریکا هم نیست. موشک هایی که عین
الاسد را زد را آمریکا هم ندارد. ما امروز نگران حمله نظامی نیستیم. باید خاطره ای
بگویم؛ وقتی خواستم زیر بنای دفاعی امروز را در ان سال ها برای کشور بریزم با
معاونت صنایع وزارت سپاه همراه با برادرم علیزاده که معاون من بود، طرحی تهیه شد.
18 گروه را سازمان دادیم و از فشنگ تا موشک زیر دریایی و هواپیما را در دستور کار
قرار دادیم از جمله گروه 18 که «ش م ر یا ش م ه» بود، من خدمت امام رسیدم و گزارش
دادم و امام گفتند، این آخری چیست؟ گفتم شیمیایی و میکروبی و رادیو اکتیو و یا شیمیایی
و میکروبی و هسته ای که امام گفتند آخرینش اتم است؟ گفتم بله و امام گفت نخیر اگر
ما اتم بخواهیم سازمان انرژی اتمی داریم و شما به دنبال بمب اتم نروید و در مورد شیمیایی
و میکروبی به فکر پدافندش باشید. وقتی من خواستم از جلسه بیرون بیایم من را صدا
کردند و گفتند می دانی چرا خواستم اتم نسازیم؟ گفتند ما نیامده ایم حرص و نسل را
از بین ببریم این ها اسلحه دفاع از کشور نیست، بلکه اسلحه ای است که نسل را از بین
می برد.
با این حساب مخالف مذاکرات و
روابط بین الملل هستید؟
تا وقتی که آمریکا همین آمریکا
است و می گوید من در خاورمیانه منافع دارم و هر کسی در مقابل من بایستد او را می
زنم آیا می توان با این آمریکا به توافق رسید؟ یا باید ما از اصول انقلاب اسلامی
پایین بیاییم یا آمریکا از خوی استکباری خود پایین بیاید. لذا ما باید آنچنان
مقتدر باشیم که دربرابر آمریکا بایستیم. این حرف مال چهل سال پیش است و الان هم،
همین را می گوییم. بعد از جنگ جهانی دوم که محمدرضا تازه شاه شده بود چرچیل و
روزولت و استالین بدون اطلاع دولت ایران می آیند و در کاخ سعدآباد می نشینند و ایران
را برای خود، تقسیم می کنند و نخست وزیر وقت به شاه اطلاع می دهد که این مساله بسیار
اسف بار است که آنها بیایند و محلی به تو ندهند و پیشنهاد ملاقات شاه با این سه
نفر را مطرح می کند. چرچیل و روزولت زیر بار نمی روند و استالین ظاهرا هدیه کلانی
می گیرد و ملاقاتی 5 دقیقه ای انجام می دهد و در آن ملاقات، هیچ چیزی نمی گوید و
فقط می نشیند. ولی بعد از انقلاب اگر چه برجام کاملا ثمر نداد، اما این عظمت جمهوری
اسلامی بود که 5 قدرت بعلاوه آلمان یک طرف میز بنشینند و آن طرف میز ظریف و چند
نفر جوان همکارش قرار بگیرند. آنچه که قبل از انقلاب در دنیا مطرح نبود، ایران بود
اما امروز به گفته خود آنها در خاورمیانه بدون حضور ایران هیچ چیزی مطرح نیست.
سفیر یکی از کشورهای قدرتمند
اقتصادی دو سال پیش وقت گرفت و پیش من آمد؛ تعجب کردم چون من سمت دولتی ندارم پرسیدم
چرا پیش من آمده اید گفت: امروز در دنیا ترامپ و پوتین و شینزوآبه و چه و چه،
سخنرانی می کنند و بخشی از دنیا گوش می کنند و همه عقیده دارند ترامپ دروغ می گوید،
اما دو نفر این طرف دنیا صحبت می کنند و همه گوش می کنند و عقیده دارند این دو نفر
راست می گویند، یکی مقام معظم رهبری و دیگری سید حسن نصر الله است. این سفیر گفت
شما راست می گویید اما، به من بگویید اسرائیل چطور از بین می رود و من برای او شرح
دادم و گفتم که ما برای از بین بردن اسرائیل نمی رویم، خودش از بین می رود. لذا
امروز جایگاه ما در دنیا این است. اگر ما بخواهیم برای مسائل اقتصادی قابل حل در
داخل کشور از منظر سیاسی کوتاه بیاییم، مسائل اقتصادی را هم باخته ایم. باید با همین
اقتدار دیپلماتیک پیش برویم ما جز با دو کشور با هیچ کجای دنیا نه مشکلی داریم و
نه جنگ اما قطعا چنان از خود دفاع می کنیم که هیچ کشوری هوس جنگ با ما را نداشته
باشد.
آیا برای تصمیم گیری بهتر در
حوزه روابط بین الملل موافق برگزاری رفراندوم هستید؟
رفراندوم در قانون مراحلی دارد
و اگر مراحل قانونی آن برگذار شود، هیچ منعی ندارد ولی نباید برای هر موضوعی
رفراندوم برگزار کرد.
به عنوان پرسش آخر می خواهم از
کودتای خزنده برایمان بگویید. واقعیت، آن چه بود؟
آن جلسه یک جلسه نبود بلکه جمعیت
بزرگی در پادگان ولیعصر حضور داشتند. من هم بودم و سردار رضایی هم بود، دعوت کننده
شهید محلاتی بود و ایشان هم ایستاده بودند و آمدند و بالای بلندی رفتند و کاغذی
درآوردند و گفتند: من از جماران می آیم به برادران پاسدار بگویید رفیق دوست و رضایی
عوض شدنی نیستند و این صداهایی که امروز در پادگان ولیعصر در می آید از حلقوم آمریکا
است. این اصل صحبت آن روز بود. کسانی که آن مخالفت ها را داشتند حاشیه درست کردند.
منبع: برنا
انتهای پیام/