«نسرین احمدخانی» متولد 22 بهمن سال 71 است. او از سال 90 وارد حوزه تئاتر شده است
پایگاه خبری صدای زنجان–
«نسرین احمدخانی» متولد 22 بهمن سال 71 است. او از سال 90 وارد حوزه تئاتر شده است
و در این راستا جوایزی از جمله کسب مقام اول نویسندگی جشنواره ملی عنوان و چاپ نمایشنامه
آن، کسب جایزه کارگردانی دوم در نمایش کاغذ باطله در جشنواره استانی زنجان در سال
97، کسب جایزه سوم بازیگری زن در جشنوارهی استانی کردستان،
کسب جایزه اول بازیگری زن در جشنواره استانی زنجان ۹۸، کاندید بهترین بازیگر زن در
جشنواره ملی مشهد و کاندیدای بهترین بازیگر زن در جشنواره سراسری تئاتر «مان» را
در رزومه کاری خود دارد. او لیسانس روانشناسی دارد اما به گفته خودش قصد دارد که
امسال در کنکور هنر در مقطع کارشناسی شرکت کند. دو نمایشنامه او با نامهای «پارادایم»
و «ئازا» در جشنواره «آرخه» برای اجرای صحنهای انتخاب شدند.
«پارادایم» و «ئازا» راه یافته
به مرحله بازبینی جشنواره «آرخه»
او در خصوص این جشنواره میگوید:
جشنواره «آرخه» دومین سالی است که در سطح کشور برگزار میشود. با این وجود کمپانی «آرخه»
در کار تولید تئاتر و تولید فیلم است که به تازگی نیز تماشاخانه «آرخه» را در
تهران افتتاح میکند که در این جشنواره قرار است در خود این تماشاخانه برگزار شود.
این هنرمند عرصه تئاتر زنجان
میگوید: دو نمایشنامهای که من با آنها در این جشنواره حضور یافتهام «ئازا» و «پارادایم»
هستند که نمایشنامه «ئازا» را آقای رضاییراد کارگردانی کردند. اگر چه سال پیش از
این خود من این کار را در جشنواره «مان» کارگردانی کرده بودم.
وی در خصوص این نمایشنامه میافزاید:
این نمایشنامه ماجرای دختری است که قربانی حملات داعش میشود و کودکی را حامله است
که ثمره تجاوز داعشیان به این دختر است و این دختر در کشمکش نابودی و به دنیا
آوردن این کودکی است که در شکمش دارد.
احمدخانی در خصوص نمایشنامه
پاردایم اظهار میکند: نمایشنامه «پارادایم» نیز توسط آقای «امیررضا مرادی» به این
جشنواره ارسال شده است و این کار در واقع آخرین اثر من هست که به تازگی به نگارش
درآمده است و پیش از این در جشنواره دیگری شرکت داده نشده است.
پارادایم به دنبال عادیسازی
طلاق نیست
وی در این رابطه ادامه میدهد:
این نمایشنامه در رابطه با قبح طلاق و فرهنگ نادرستی است که در جامعه ما در این
رابطه وجود دارد، متاسفانه به کسانی که به هر دلیلی از همسرشان جدا میشوند و یا
بچهی طلاق هستند نگاه متفاوتی میشود. ضمن اینکه هر کدام از این افراد درگیر
مسائل و مشکلات متفاوتی پس از طلاق هستند که این نمایشنامه نیز در قالب کمدی تلخ
به این مساله میپردازد.
احمدخانی میگوید: پارادایم
نمیخواهد بگوید که طلاق خوب است و این موضوع را عادیسازی کند برعکس پارادایم در
مورد این موضوع صحبت میکند که اگر به هر دلیلی این اتفاق افتاد طلاق فاجعه هم
نیست و قرار نیست که کسانی که با این موضوع رو به رو میشوند، پایان زندگیشان
محسوب شود و این اتفاق ممکن است برای هر کسی به هر دلیلی اتفاق بیفتد.
خانواده؛ محور اکثر نمایشنامههایی
هستند که روی آن تمرکز میکنم
وی با اشاره به اینکه در زمینه
نمایشنامهنویسی چندان فعال نیست، خاطرنشان میکند: در واقع اگر موضوعی من را
درگیر کند آن را مینویسم اما اصولا در نمایشنامههایم به فرهنگ ایرانی توجه دارم
و سعی میکنم در خصوص فرهنگ و اجتماع صحبت بکنم. ضمن اینکه تاکنون هر چه نوشتم نیز
به خانواده و فرهنگ ایرانی پرداختهام و خانواده محور اکثر نمایشنامههایی هستند
که روی آن تمرکز میکنم.
رشته روانشناسی در کار
نمایشنامهنویسی بسیار به کمک من آمده است
این هنرمند با اشاره به بهرهگیری
از رشته تحصیلیاش در زمینه تئاتر میافزاید: رشته روانشناسی در کار نمایشنامهنویسی
بسیار به کمک من آمده است. ضمن اینکه من خودم این رشته را انتخاب کردم و با وجود
اینکه در آن زمان نیز کار تئاتر میکردم به سراغ این رشته رفتم. همچنین معتقدم که
یک نویسنده یا بازیگر و کارگردان در عرصه تئاتر (هر چند کم) بایستی اطلاعاتی در
زمینه علم روانشناسی داشته باشد.
بومینویسی میتواند به نوعی
تاریخ نگاری محسوب شود
وی در خصوص بومینویسی
خاطرنشان میکند: «بومینویسی» تا میزان بالایی در نمایشنامهنویسی اهمیت دارد و
وقتی یک نمایشنامه در عرصه بومینویسی به نگارش در میآید، نویسنده سعی میکند که
در خصوص جغرافیا و در مورد آدمها و روابط و زبان و پوشش صحبت کند و این به نوعی
تاریخنگاری میتواند باشد. ضمن اینکه به سمتی حرکت میکنیم که اهمیت رسانه و
ابزارهای چند رسانهای بیشتر شده است و اکنون به آن شیوه سنتی کسی نیست که تاریخنگاری
کند و همه چیز به صورت عکس و فیلم وجود دارد و سالیان آینده کسانی بخواهند در مورد
یک منطقه تحقیق بکنند فیلم و عکسهای موضوع موجود است و میتواند به راحتی به آن رجوع
کند و نمایشنامه بومی نیز به همین طریق است، منظورم این است که قرار نیست یک فرهنگ
خوب در جامعه نهادینه شده باشد و ممکن است یک موضوع بد در جامعه نهادینه شده باشد
که این تعداد از فرهنگها در جامعه کم هم نیست و این فرهنگها تابو هستند و از
گذشتگان به ما رسیده است و ما نیز شاید جرات نداشته باشیم که پیرو این فرهنگ
نباشیم پس در حقیقت اگر بومیسازی اتفاق میافتد و در مورد فرهنگ صحبت میکند،
اصولا میتواند اشاره به ضعفهای فرهنگی هر منطقه داشته باشد و در راستای آن مخاطب
خود را به تفکر وا دارد و این به نوعی اصلاح فرهنگی است و بسیار تاثیرگذار است.
تئاتر استان اگر نمرده باشد در
کما است
این نمایشنامهنویس در واکنش
به وضعیت تئاتر استان آهی عمیق میکشد و میگوید: وضعیت تئاتر استان پیش از کرونا
یک وضعیت مریضی را داشت و پس از کرونا من فکر میکنم که اگر نمرده باشد در کما
است. فکر میکنم یک سالی از بحران کرونا میگذرد، و در این دوران هیچ کس سراغ بچههای
تئاتر را نگرفته است و به غیر از کمک هزینههایی که به واسطه هنر کارت مشمول بچهها
شد، کسانی که تنها شغلشان تئاتر بود و از این طریق فعالیت داشتند از طرف هیچ کسی
مورد حمایت قرار نگرفتند.
وی با انتقاد از تعطیلی تئاتر
تصریح میکند: هنوز هم که هنوز است بعد از برگزاری جشنواره مجازی این دوره تئاتر
استان، فرهنگسرای امام خمینی و مکانی که انجمن هنرهای نمایشی استان قرار دارد باز
نشده است.
جشنواره تئاتر استان اصلا
استاندارد نبود
احمدخانی با انتقاد از جشنواره
تئاتر استان میافزاید: در سایر استانها وقتی صحبت از جشنواره مجازی میشود
تماشاگر مجازی نیز ورود پیدا میکند اما در این جشنواره 5 نفر از اعضای خود انجمن
دور هم فیلمها را نگاه کردند و به نوعی این جشنواره را برگزار کردند و این
جشنواره حتی اختتامیه هم نداشت و با وجود اینکه من اثری را در این دوره داشتم اما
علیرغم این باز هم معتقد هستم که جشنواره اصلا استاندارد نبود و اینکه اصلا چطور و
چه کسانی کارها را داوری کردند سوال بزرگی است که بسیاری از اهالی تئاتر میپرسند.
هنر ما را کسانی قضاوت میکنند
که اکثریتشان رزومه هنری ندارند
وی ادامه میدهد: تئاتر استان
ما حالش خوب نیست و ما در شهری کار میکنیم که هنر ما را کسانی قضاوت میکنند که
اکثریتشان رزومه هنری ندارند و نمایشنامههای ما توسط کسانی بازخوانی و رد میشود
که نویسنده نیستند و نمیدانند نمایشنامه چطور قضاوت میشود؟
این کارگردان با اشاره به
اینکه بازخوان نمایشنامه کسی باید باشد که قلمی داشته باشد و بتواند با اصول و
قواعد نویسندگی نویسنده را قضاوت کنند، میگوید: نمایشنامه «ئازا» من توسط همین
هیئت بازخوان کنونی که هنوز هم سر جایشان هستند قضاوت شد ولی اکنون در دومین حضور
در جشنواره ملی انتخاب شده است و تمام این مسائل دست به دست هم میدهد که من به
عنوان یک کارگردان و یا بازیگر و نویسنده نتوانم در استان خود فعالیت کنم و حاضر
نشوم که اگر دوباره کاری تولید کردم آن را در استان خودم بازخوانی کنم و به سمت اجرا
برود و یا نرود و این مساله باعث دلزدگی افراد میشود و باید به آن فکر شود و افراد
باسواد را روی کار بیاوریم.
وی میافزاید: ما در استان
نمایشنامهنویس در استان داریم که اجازه ورود به هیئت بازخوانی آنها داده نمیشود و
تنها 5 نفر که ثابت هستند که بازخوانی و داوری آثار را به عهده دارند و این یک
دغدغه است برای من نوعی که چرا باید چنین اتفاقی بیفتد. به طوری که با خود میاندیشم
که اگر این مساله همین طور پیش برود من از این استان میروم و در جای دیگری این رشته
را دنبال میکنم و ظرفیتهای استان به این شکل مهاجرت میکنند و ما دیگر در استان
نویسندهای نخواهیم داشت.
احمدخانی با اشاره به اینکه
این افراد پیشکسوتان ما محسوب میشوند و احترامشان بر ما واجب است، خاطرنشان میکند:
باید این انعطاف را داشته باشیم که این کار را به جوانترها و اهالی فن بسپاریم.
ضمن اینکه بسیاری از این افراد تحصیلکرده این رشته هستند و افتخاراتشان بیشتر از
کسانی هست که ما را بازخوانی و داوری میکنند و این موضوع فاجعه است.
بازخوانهای نمایشنامه باید
خود نویسنده باشند
وی بیان میکند: در حیطه
بازخوانی نمایشنامه باید نویسنده داشته باشیم (هرچند نویسنده فاخر نداشته باشیم)
ولی کسی باشد که بتواند یک نویسنده و ایده را درک کند و بتواند مجال پرورش یک
نمایشنامه و اثر ادبی را به او بدهد، این موضوع اولین چیزی است که یک بازخوان باید
داشته باشد و تئاتر استان به سمت نیستی میرود و بچههای تئاتر ما مهاجرت میکنند
و از زنجان میروند.
در حال حاضر در سریال شهید
شهریاری به ایفای نقش مشغولم
این هنرمند با اشاره به اینکه
در حال حاضر در سریال شهید شهریاری در حال فعالیت هستم و در این سریال نقشی دارم،
میگوید: اگر این کار هم نبود من در دوران کرونا بیکار بودم چرا که با تعطیلی
تئاتر در استان رو به رو هستیم و این مساله مشکلات زیادی را برای ما فراهم میکند و
هنرمندان ما از نظر روانی و اقتصادی به مشکل خوردهاند. بیکاری آدم را میپوکاند و
فرد را دچار افسردگی میکند و باید در این زمینه چارهای اندیشید.
این نمایشنامهنویس با اشاره
به اینکه آثار دیگری نیز در دست نگارش دارد، اظهار میکند: پس از کاغذ باطله، من دو
نمایشنامه پارادایم و ئازا را نوشتم و چندین طرح دیگر داشتم که قرار است که
بنویسم.
اهالی تئاتر استان همبستگی و
اتحاد چندانی ندارند
وی در سخن پایانی خود میگوید:
در استان ما یک گروه تئاتر برای گروههای تئاتر دیگر نه تنها کار نمیکند بلکه
سنگی در جلوی پایشان میشود و این مساله آزاردهنده است. من شهر کوچکی را دیدم که
اگرچه گروه تئاتر چندانی را نداشت اما این گروهها در جهت رشد و تکامل همدیگر قدم
برمیداشتند ولی در این استان همه در ظاهر دوست هم و در باطن کمتر از دشمن نیستند
و هیچ کدام راضی به پیشرفت دیگری نیستند و معدود کسانی هستند که در این زمینه به
آدم کمک میکنند و این تعداد محدود نیز در دریای غضبآلود جوی که در این قضیه وجود
دارد غرق شدهاند. امیدوارم روزی برسد که همه اهالی تئاتر به قدری با هم دوست
باشیم که در وهله اول هنر برای ما مهم باشد و برای ما مهم نباشد که چه کسی آن را
ارائه میدهد.
این هنرمند در این رابطه ادامه
میدهد: در خصوص هیئت بازخوان نیز با وجود اینکه اغلب اهالی تئاتر از آنها ناراضی
هستند اما به دلیل اینکه متفقالقول نیستیم و اتحاد نداریم، کاری را نمیتوانیم از
پیش ببریم.
زهره میرعیسی خانی
انتهای پیام/