بیتردید منزوی را باید بزرگترین
و معروفترین شاعر معاصر زنجانی دانست که شهرتش در همه جای ایران پیچیده و هنر شعریش
مورد پذیرش شعردوستان و ادیبان قرار گرفته است. او سرایش شعر ترکی را از سال ۱۳۷۰ به بعد
جدی گرفته است در حالی که در این زمان در غزل فارسی یکی از پرچمداران غزل مدرن فارسی
شناخته شده بود. او سرودن شعر ترکی را با بایاتی و قوشما آغاز کرد و با آفرینش "دومان"
به جایگاهی بلند در ادبیات معاصر آذربایجان دست یافت. فراموش نمیکنیم که منزوی با
شروع انتشار هفته نامه "امید زنجان"، مسئولیت صفحه ادبی این هفتهنامه را
با عنوان "امید در امید" بر عهده گرفت و توانست جوانان شعردوست زنجانی را
در کلاسهایش گرد آورد که امروز برخی از آنان به شاعران پخته و صاحبنام امروز تبدیل
شدهاند.
دفترهای شعر فارسی او کم نیستند.
در زمینه زبان ترکی نیز سه کتاب منتشر کرده است که عبارتند از:
"ترجمه فارسی حیدربابایا سلام"،
"شهریار، این ترک پارسی گوی "،
"دومان ".
همچنین ترجمه اشعار شاعران آذربایجانی
به فارسی و سرایش چند منظومه با محتوای مربوط به فرهنگ آذربایجان همچون "منظومه
روشن"
، منظومه "صفرخان" سبب شده است تا او را در ردیف شاعران ترکیگوی معاصر
قرار دهیم. او، از نخستین مترجمان اشعار ترکی حبیب ساهر به فارسی است. همچنین ترجمه
اشعاری از مفتون امینی و دیگر شعرای ترکیگوی نیز وجود دارد.
تردیدی نیست که حیدربابای شهریار
یکی از پرفروشترین کتابهای ترکی در ایران بوده است. اثریست که بیشتر شاعران کارکشته
و صاحب سبک، آثاری در سبک و سیاق این منظومه سروده و به استقبال آن رفتهاند. کدام
شاعر بزرگ ترکیگویی هست که از این اثر استقبال نکرده باشد و کدام شاعر تازه قلم بدست
گرفتهای هست که مهارت شعری خود را در این سبک نیازموده باشد؟ همین است که امروز بیش
از 500 نظیره بر این اثر (بسیاری بصورت کتابی مستقل) منتشر شدهاند و به بیش از 90
زبان زنده دنیا ترجمه شده و امروز در 18 کشور جهان در متن کتابهای درسی رسمیت یافته
است و صد حیف که در زادگاه و وطن خود استاد دریغ از یک بند از این اثر شگفتانگیز که
در کتب درسی مدارس تدریس شود؟! شاعر شهر ما یکی از بهترین ترجمههای فارسی این اثر
(در میان بیش از 50 ترجمه فارسی) را ارائه داده است. منزوی با شناختی کامل از این شاهکار،
دست به ترجمه زده است. بسیاری از شاعران مترجم، همان وزن شعر را حفظ کردهاند و به
درجاتی از توفیق دست یافتهاند، اما منزوی با آگاهی از دشواری چنین کاری، ترجمه خود
را در فرم شعر نو به انجام رسانده و توانسته است مفهوم اثر را به زیبایی به زبان فارسی
منتقل نماید.
این اثر منزوی در سال 1368 منتشر
گردید و تعدادی از بزرگان و ادیبان سرشناس ایران همچون میر صالح حسینی، یکی از مترجمین
موفق حیدربابا به فارسی، دکتر حسین صدیق، ضیاءالدین ترابی، محمد فتحی و خودِ منزوی
مقدمههای مبسوطی بر آن نوشتهاند. جالبترین
بخش این کتاب آوردن نظیرهای است که پدر بزرگوار حسین منزوی، محمد منزوی را در انتهای
کتاب آورده و آن را نیز ترجمه کرده است و ترجمه منزوی در میان ترجمههای فارسی چاپ
شده شاخصتر و شاعرانهتر است.
منزوی با توجه به شناخت از شهریار – منزوی یکی از شهریارشناسان زمان ما بود – به ترجمهای ماندگار دست یازیده است.
"این ترک پارسیگوی" کتابی در شرح زندگی و اشعار استاد شهریار است.
این کتاب با نثری عالی و با عشق نوشته شده است و علاقه و دلبستگی منزوی به استاد شهریار
را نشان میدهد. این اثر ادبی مورد توجه بسیاری از ادبدوستان قرار گرفت و شاید نخستین
نقد در این باره به قلم راقم این سطور باشد.
صمیمیت شاعر در باب زبان ترکی
حائز اهمیت فراوان است. او در دفتر "دومان" با چنان اخلاص و صمیمیتی نسبت
به زبان ترکی سخن میگوید که ستودنی است. او میگوید "هله ده، بیز ائوده باجی
– قارداشلارینان و آتا – آنامیزینان ائله تورکو دیلیجه دانیشاریق" و این سخت مشابه
همان اعترافی است که پروین اعتصامی میکند، "تورکو منیم عزیز ایستکلی آنادیلیم
دی و اونون شعرینه، ادبیاتینا و هابئله باشاباش فرهنگینه افتخار ائله مه لی یم، اگر
ده منی لایق بیلسه باجاردیغیمدان اونا گؤره بوشلو بیلیرم و بو بورجو وئرمه لی یم"
و با بزرگواری، اشعار مندرج در "دومان" را "سیاه مشق"های خود میشمارد.
مسلم اینست که اگر عمری بود و فرصتی، شاهد جوششهای بیشتر وی در این زبان بودیم.
اما اگر سخن خود را بر روی اشعار
ترکی منزوی متمرکز کنیم باید اشاره کرد که فضای زنجان در دهه 70 به گونهای بود که
از یک طرف "انجمن ایشیق" و از طرف دیگر نشریه "امید زنجان"، فضای
مناسبی را برای دوستداران زبان و ادبیات ترکی فراهم آورده بود. بسیاری از شاعران فارسی
و ترکیگوی تحت تاثیر فضای ایجاد شده قرار گرفتند. منزوی در این زمان استاد بلافصل
شاعران ایران بود و در فارسی، بویژه غزل فارسی در صدر غزلسرایان ایران جای گرفته بود
اما نمیتوانست از فضای موجود در زنجان متاثر نباشد. شاعران زنجانی با میدانی وسیع
و گسترده به نام زبان و ادبیات ترکی با تمام زیباییها و غنای ناشناختهاش روبرو شدند
و دیدند که این زبان دارای امکانات بسیار وسیعتری برای پرواز خیال شاعرانه در اختیار
آنان قرار میدهد. منزوی هم از این قاعده مستثنی نبود. از ۲۷ عنوان
شعر ترکی در دومان، ۱۳
عنوان به سالهای بعد از ۱۳۷۲ مربوط
است و ۷ مورد
نیز به سال ۷۰ مربوط
میشود. در همین زمان منزوی که مسئولیت صفحه ادبی امید زنجان را بر عهده داشتند حضور
پر رنگی در انجمن ایشیق نیز داشتند که البته بزودی همراه با دوستان فارسی گوی، از حوزه
هنری جدا شده و انجمن اشراق را پدید آوردند که تا امروز نیز تداوم دارد.
حسین
منزوی با ترتیب دادن دیوان ترکی خود با نام "دومان"، عشق به شهر و دیار خود،
همچنین علاقه به زبان مادری خود را به اثبات رساند و شیواترین بیان شاعرانهاش را به
کار گرفت. او از بایاتیها و قوشماها آغاز کرد و در نهایت به اشعار نوینی نیز در زبان
ترکی دست زد. از بایاتیهای اوست:
غم یئمه، یامان اولور،
آماندان آمان اولور؛
گؤزون یومما، گون باتار،
آه چکمه، دومان اولور.
**
حالیم یامان اولدو، گل،
صبریم تالان اولدو گل؛
پیچاق سومویه ده یدی،
اوره ییم قان اولدو گل!
**
بولوتونان آغلاشدیق
آغلاشماقدا باغلاشدیق
گؤز یاشیمیز بیر اولدو
دؤش آچیب قوجاقلاشدیق
**
آ لیلا لیلا، لیلا
منی داردان آسیللا
من گؤیده جان چکیرم
سن ده یئرده واویلا
میبینیم لهجه ترکی زنگان در
این بایاتیها مشهود است و منزوی خود اصرار در نشان دادن این لهجه داشت. اما گاهی اوزان
اشعار لنگ میزند. درست است که وزن شعر ترکی هجایی است اما تقطیعهای داخلی اهمیت خاصی
دارد. موردی که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار میگیرد و تنها تعداد هجاهای هر مصرع
مد نظر قرار میگیرد. حال به تقطیعهای داخلی این بایاتی توجه فرمایید:
اوتو سووا قاتمارام
سؤزومو اوزاتمارام
اوتوروب یولا باخیب
سن گلینجه یاتمارام.
میبینیم تقطیعهای داخلی در
این بایاتی یکسان نیست. البته این بایاتیها مربوط به سال 1360 میباشد و هنوز آغاز
مهارتآموزی منزوی در شعر ترکی است. البته در دیگر فرمهای شعری مانند گرایلی و قوشما
نیز چنین وضعی قابل مشاهده است. و این ضعف همان دلیلی است که مفتون امینیها، رضا براهنیها
نیز با عدم رعایت آن و دست کم گرفتن شعر ترکی نتوانستند به روح شعر ترکی (ساز و نوای
شعر ترکی) دست یابند و همچون شهریار شهرت یابند. در حالی که میبینیم استاد شهریار
قوشماهای "حیدربابایا سلام" را با تقطیع 4+4+3 سرود و تمامی اثر با همین
تقطیع پیش رفت و هیچ استثنایی هم ندارد.
منزوی با بایاتیها آغاز کرد،
در غزل نیز اشعار دلنشینی سرود و زیباترین اندیشه و احساس را در قالب شعر ترکی ریخت:
شاختا! سنه کیم دئدی گؤیدن یئره أندیر قاری؟
کولک! سنه کیم دئدی هووخور سپهلندیر
قاری؟
حسین منزوی شاعری صاحب سبک است.
او با الهام از ادبیات جهان رنگ و بوی خاصی بر اشعار خود داد و ساز و نوایی تازه در
شعرهایش آفرید:
گولمه گوله، گول اوتانیر،
باخما گونه، آلوولانیر؛
زولفون اسیر، ائله بیل کی،
عطیر شوشهسی جالانیر.
رفدهکی آینالار سنی،
قافداکی آینالار تانیر.
یول دا کی گئتمکدی ایشی،
سنی گؤرَنده دایانیر.
نئجه کی قیسسالیر عؤمور،
سنین ناغیلین اوزانیر.
یایدا پاییزلامیش کؤنول،
سن گول آچاندا یازلانیر.
در غزل او حال و هوای شاعری آگاه
به اوضاع زمان ترنم میشود و همه اسباب شعری در خدمت بیان شاعرانه اوست:
کسیر قیلینج کیمی گوللری آیاز،
هانی یاشیل دونلو چمن، هانی یاز؟
طبیعتدن اؤترو اورهییم کئچیر،
گؤزهللیگی قانان منی قیناماز.
هانی بولبول لرین آذان دئمهسی،
گول بوتاسی یئرده قیلاندا ناماز؛
هانسی نرگیس، هانسی یاس، هانسی
سوسن؟ -
بو تورپاقدا، چال تیکاندا گول
آچماز؟. . .
هله گونلر "کچل حمزه"لریندیر،
ایتیب "دمیرچی اوغلو"
، یاتیب "خان ایواز".
هانی اوغراش پاشالارین اوستونه
-
"عرب آتی" چاپان، "تانری تانیماز"؟
بورویوب اؤلکهنی آغلاشماق سسی،
هانی آشیق، هانی ماهنی، هانی
ساز؟
شنلیک غمه چؤنور، توی یاسا دؤنور،
هله ده آپاریر "سارا"نی
"آراز".
"دریالار مورکب، مئشهلر قلم"،
شاعیریم! ائل – اوبا دردلریندن
یاز!
یادآوری این نکته ضروری است که
غزلیات و قوشماهای او به ترکی نیز از طرف اهالی موسیقی بصورت ترانههایی خوانده شد.
یوسف تاور خواننده زنجانی کاستی از اشعار او را با موسیقی آذربایجانی خواند و ماندگار شد. تازگیهایی در شعر ترکی وی مشاهده میشود که
نمیتوان براحتی از آنها گذشت که در مقالی دیگر بدان خواهیم پرداخت.