انتشار یک خبر چگونه میتواند افکار عمومی را
آشفته کند؟! به خصوص در شرایط خاصی که این روزها ایران و ایرانی درگیرش هستند؟!
فرقی نمیکند ناشر خبر چه کسی یا چه ارگانی باشد؟! گل به خودی شاخ و دم که ندارد!
هر چند بعد از انتشار، دستگاه منتشرکننده، رسانهها را به ارگانهای بیمهگذار و
بیمهگر راهنمایی کرده باشند اما اصل ماجرا تغییر نمیکند!
در روزهای اخیر یک مقام مسئول بدون توجه به
همه شرایطی که میدانید ناگهان اعلام کرد هشتاد قلم دارو از شمول بیمه خارج شدند!
عدد مورد نظر به اندازه کافی بزرگ به نظر میرسد و برای مردم نگران از آینده، دارو
به اندازه نان اهمیت دارد. این که این داروها شامل کدام دسته میشوند و اهمیت
درمانی آنها در چه سطح و درجهای قرار دارد نه موضوع مهم اعلامکننده بوده نه مردم
اما تاثیر روانیاش را گذاشته است!
به گفته مردم و متصدیهای داروخانهها نیمی از
این داروها شامل آن گروهیست که به اصطلاح روی پیشخوان قرار دارد و بدون نسخه به
مردم داده میشود. نیم دیگر هم بیشتر آن دستهای ست که مصرف بسیار پایینی داشته
اما خاص نیستند. به زبان دیگر این هشتاد قلم در میان هزاران قلم داروی مصرفی در
درجه اهمیت بالایی قرار ندارند. بنابراین اعلام آن در این سطح از درجه خبری و در
زمانی نامناسب از نظر روانی و تاثیری که به جا میگذارد قابل تامل است. این یعنی
کج سلیقگی کامل در نشر یک خبر!
در دنیای اطلاعرسانی برای انتشار اخبار پر
اهمیت در بازههای زمانی اینچنینی و مهم، بدون مشورت و حتی در برخی موارد بدون
مجوز روابط عمومیهای آن دستگاه و یا نهادهای مشاورهای معتبر اقدام نمیکنند. اما
گویا اینجا بر عکس است! یعنی خبر در زمان نادرستش منتشر میشود و پس از آن که
اوضاع به هم میریزد وظیفه روابط عمومی میشود توجیه و فرار از پاسخ و دور زدن و
لاپوشانیهای به دستور! مقام اعلامکننده خبر اگر بدون مشورت این موضوع را نشر
داده که باید پاسخگو باشد و اگر با مشورت بوده باید مشخص شود که با کدام نهاد یا
شخص بوده و چرا چنین تصمیم غلطی برای نشر یک خبر گرفته شده است.
شاید امروز خبر حذف هشتاد قلم دارو از لیست
بیمهها در میان خبرهای ریز و درشت نگران کننده دیگر فراموش شده باشد اما تاثیر
منفیاش را در زمان خودش به جا گذاشته و ماندگار کرده است.
وقتی سخن از اهمیت جایگاه روابط عمومیها میشود
دقیقا چنین شرایطی مد نظر است. این که چه خبری در چه زمانی منتشر شود مد نظر نیست.
خبر منتشر میشود. اما این که خبر در چه سطحی و چگونه منتشر شود داستان مستقلی ست
و بدون مشاوره بنگاههای روابط عمومی نتایج گاه زبان باری به دنبال داشته است. به
سخن دیگر مدیریت نشر خبر موضوعی ست که میتواند
خروجی این یادداشت باشد. نگاهی که در بیشتر نهادهای دولتی به شکل کامل
نادیده گرفته و همان قصه نگاه سنتی به
روابط عمومیها تکرار میشود. به این دسته از صاحبان نگاه توصیه میکنم موضوع
استفاده «بن سلمان » از سازمانهای روابط عمومی و رسانههای معتبر آمریکا برای
برندسازی از نام خود در غرب را پیگیری و مطالعه کنند. جای دوری نمیرود!