قرار بود این یادداشت کوتاه را در سالگرد درگذشت او بنویسم اما ترجیح دادم این کار به تاخیر بیافتد تا از هیاهوها دور شود. این کلمهها و جملهها ادای دینی ست به آنچه از او آموختم
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ قرار
بود این یادداشت کوتاه را در سالگرد درگذشت او بنویسم اما ترجیح دادم این کار به
تاخیر بیافتد تا از هیاهوها دور شود. این کلمهها و جملهها ادای دینی ست به آنچه
از او آموختم.
با این
پرسش آغاز کنیم که ارج و قربی که حسین منزوی این روزها دارد در روزگار حیاتش هم
داشت؟! در روزگاری که با دیدنش خیلی ها مسیرشان را تغییر می دادند، با او در
عصرانههای تعمیرگاه دوربینهای عکاسی فُکس در پاساژ سبزه میدان دیدار داشتم.
دورهمیهای یکی دو ساعته که با همراهی او تا خانهی پدریاش ادامه مییافت و این
چند همراهی برای من غنیمتی بود که راستش را بخواهید امروز بیشتر قدردانش هستم. به
من گفته بودند خیلی صبور نیست اما در تمام آن همراهیها صبورانه به حرفهای خام یک
تازه دانشجوی زبان و ادبیات فارسی گوش میسپرد و به پرسشهای عجیب و غریب او پاسخ
می داد. یادوارههای امروز برای بزرگداشت او خوب است اما کیست که نداند تمام ماجرا
نیست.
میدانیم حسین منزوی خاص بود و همین خاص بودنش او را متمایز کرده است. او
عادی نبود. نه مثل ما که در عادتهای زندگی گم شدهایم. در دورهای که میشد او را
با حمایت بیشتر و همراهی کاملتر برای شاعران جوان الگو کنیم و شاید با همین یک
کار بر سالهای زندگیاش هم اضافه میشد تا مرگ نابههنگامش به تاخیر بیافتد و
رفتنش تبدیل به زخم ماندگار نشود، ترجیح دادیم این کار را پس از مرگش به انجام
رسانیم تا برای عدهای محل کسب اعتبار شود. قضاوت نمی کنم اما در میان همین شیفتگان
امروزی او و شعر های او، هستند کسانی که در زمان زنده بودنش فاصلهی ایمن را از او
رعایت میکردند تا مبادا...
منزوی
شاعر به دنیا آمده بود و تا ته زندگیاش به این سرنوشت وفادار ماند و شاعرانه زیست.
تاوانش را هم داد. تاوانی سنگین که بدون شک برای خودش نوش بوده اما برای نسل ما آیینهای
از عبرت که بدانیم زیست شاعرانه بهایی سنگین دارد. خیلی از شاعران جوان دورهی او
هرگز نتوانستند به گرد پای او برسند چون نگران معیشتی شدند که اصولا با شاعرانگی
در تضاد است.
او پای تعهدش به زندگی با شعر ماند تا امروز و پس از مرگش به اسطورهای
بی بدیل و تندیس باشکوه غزل معاصر تبدیل شود. واقعیت تلخ غیر قابل تغییر این است
که او در زمان حیات و زندگیاش دیده و حمایت نشد نه چنان که امروز. اما همین هم غنیمت
است که با بهانهی او شاعران زنده را دریابند. بیش باد.