بیتردید کارآفرینان اجتماعی
همواره در طول تاریخ حضورداشتهاند، اما درگذشته از آنها بهعنوان متفکران،
بشردوست، نواندیش، اصلاحطلب، پرهیزکار و یا رهبران بزرگ یاد میشده و بیشتر از آنکه
به جنبههای علمی دستاوردهای ایشان توجه شود، شجاعت، دلسوزی و بصیرت آنها زبانزد
مردم بوده است.
از سوی دیگر مفهوم کارآفرینی
اجتماعی به فرایندی اشاره دارد که طی آن، مردم به ساخت یا تغییر نهادها میپردازند
و بابیان راهکارهایی مفید، برای کاهش مسائل اجتماعی چون فقر، بیسوادی، تخریب زیستمحیطی
و غیره اقدام میکنند. مطابق این تعریف، کارآفرینان اجتماعی، نیروهایی بودند که مسیر
قدیمی زندگی در اروپا را واژگون کردند، موجب رشد جمعیت، شهرنشینی، پیشرفتهای علمی،
بهبود حملونقل و انباشت ثروت شدند و با چشمپوشی از ساختارهای سنتی، ساماندهی
مجدد منابع و داراییهای موجود اجتماع محلی را ممکن ساختند. این در حالی است که
جامعه در مواجه با ایشان، بیش از آنکه به ارزیابی پیامدهای ناملموس و اجتماعی فعالیتهای
کارآفرینانه بپردازد، از دستاوردهای عینی و ملموس آنها که اغلب در حوزه اقتصاد
است، آگاهی دارد. بهطور مثال، اغلب مردم،
گاندی را بهعنوان نماد اعتراض و مقاومت مسالمتآمیز به یاد دارند، حالآنکه
دستاورد ناملموس ولی اثربخش او ، ایجاد دستگاه سیاسی غیرمتمرکز در عرصه اجتماع بود
که موجب شد هند توانایی ایجاد تغییر موفقیتآمیز و مسالمت جویانه را بیابد. نمونه دیگر، فلورانس نایتینگل است که بهعنوان
پرستار شناخته میشود، اما کمتر کسی میداند که او اولین مدرسه، سخنان پرستاران
ساخت و تحولی بزرگ در اشتغال بیمارستانی و خدمات درمانی ایجاد کرد؛ بهطوریکه بر
اساس آمار در حال حاضر 6/2 میلیون نفر پرستار در سراسر جهان مشغول به کارند. شاید
بتوان از فعالیتهای محمد یونس در بنگلادش بهعنوان اولین نمونه مشخص کارآفرینی
اجتماعی یادکرد که با تأسیس گرامینبانک و اعطای وامها و اعتبارات خرد به زنان
روستایی، توانمندسازی ایشان را تسهیل کرد و گامی در جهت فقرزدایی آنها برداشت. بیل
درایتون مثال دیگری از کارآفرین اجتماعی در ایالاتمتحده آمریکا است که به قدرت
نوآوری فردی در حل مشکلات اجتماعی پی برد و بنیاد آشوکا را تأسیس کرد. این بنیاد،
کارآفرینان اجتماعی برجسته را که ایدههای مهمی برای ایجاد تغییر در جامعه خود
دارند، شناسایی کرده و با سرمایهگذاری بر روی ایدههایشان، از آنان حمایت میکنند.
ابوالعیش موفق شد حدود 70 هکتار از زمینهای بیابانی را با استفاده از روشهای
کشاورزی احیا کند. وی نشان داد که چطور کسبوکارهای مدرن میتوانند منافع و موفقیتهای
اقتصادی در بازار جهانی را با شرایط بومی ترکیب کنند و درزمینهٔ احترام به مسائل زیستمحیطی،
رویکردی معنوی و انسانی شکل میگیرد. وی کسبوکار کشاورزی را گسترش داد و در سال
2003از سوی بنیاد شواب بهعنوان کارآفرین اجتماعی برتر برگزیده شد. نوآوری
وی ، مبتنی بر حمایت چندجانبه از فعالیتهای کشاورزی - صنعتی شرکتها و سمنها بود
که موجب شد تا به او جایزۀ معیشت درست را اعطا کنند که از آن بهعنوان شبه جایزه
نوبل یاد میشود ( 13 :2014 ،نائم).
امروزه در ایران نیز نمونههای
فراوانی از بنگاههای اجتماعی در قالب تعاونیها، شرکتها و... فعالیت دارند که
سوای نوع ساختار بنگاه و یا نسبت آنها با دولت، منافع اقتصادی ناشی از کسبوکار
خود را درزمینهٔ تقلیل مسائل و تنگناهای اجتماعی هزینه میکنند. در تاریخ ایران نمونههای
فراوانی ازایندست وجود دارد. رویکرد سازمانها و مدیریت کارخانهها در دوره رشد تکنو
کراسی صنعتی پیش از انقلاب (سالهای 1348-1341) بهرغم برخورداری از روند غیررسمی،
میتواند بیانگر اتخاذ رویکرد کارآفرینی اجتماعی باشد. دورههایی که در آن کمتر کسی
به رویکرد برخی از مدیران کارخانهها در استخدام معلولان بهعنوان رویکردی کارآفرینانه
در بستر اجتماعی، توجه میکند. در آن زمان صاحبان کارخانههای صنعتی موظف شدند در
قبال استخدام 500 نفر کارگر سالم، از یک کارگر معلول استفاده کنند و علاوه بر تعقیب
نفع شخصی خود، در مواجهه با مشکلات اجتماعی گروههای حاشیهای چون معلولان و
ناتوانان رویکردی فعال داشته باشند (سعیدی، 1393 ). امروزه نیز انواع متفاوتی از پروژههای
کارآفرینی اجتماعی در ایران، در قالب اقدامات خیرخواهانه و در اشکال مختلفی از
ساختارهای سازمانی شکل میگیرند که نمونههای آشکاری از حضور مفهوم کارآفرینی
اجتماعی سازمانی در بستر حیات اجتماعیاند و فقط خواننده و یا محققی دقیق میتواند
با موشکافی در تاریخ، از وجود دستهای پنهان کارآفرینان اجتماعی آگاه شود از بنگاههای
اجتماعی در کمک به جوامع محروم محلی و بهبود شایستگی اجتماعی و اقتصادی و ظرفیتها
و اشتغال محلی، نقش اساسی ایفا میکنند تا به تقویت اجتماع موجود کمک کنند (ینگ
زهو، 2015 :12-11 ) . همانطور که آلتر 2011 نیز میگوید، اگر بنگاههای اجتماعی
را کسبوکارهایی پرمخاطره که در پی هدفی همانند کاهش مسائل اجتماعی بدانیم ، کارآفرینان
اجتماعی افرادی هستند که با راهاندازی بنگاههای اجتماعی به باز چینی منابع و سرمایههای
موجود، ایجاد نهادها و جنبشهای موردنیاز در بستر جامعه میپردازند و راهحلهای
جدیدی برای کاهش تنشها، هزینههای اجتماعی، هزینههای زیستمحیطی، هزینههای
توسعه اجتماعات محلی و... نشان میدهند؛ بنابراین توسعه محلی در این معنا میتواند
ناظر بر حمایت از نیروی اجتماعی و استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای افراد
جامعه، مهارتها و ایدههایشان باشد تا بتوانند کنترل سرنوشت خود را در دست بگیرند.
بهرغم تحقیقات و پژوهشهای متعدد، هنوز بر تعاریف
و ویژگیهای کارآفرینی اجتماعی و حوزههای نظری آن اجماعی وجود ندارد و همین امر
موجب میشود تا برای تشخیص انواع اقتصادی آن از نوع اجتماعیاش سنجهایی وجود
نداشته باشد.
شایانذکر است که پیوند میان
کارآفرینی اجتماعی با نوع متعارف و مرسوم آنکه همانا کارآفرینی اقتصادی و تجاری
است، ناگسستنی است؛ زیرا کارآفرینی اجتماعی بهمثابه پاسخی برای رفع مشکلات و پیامدهای
توسعه کسبوکارهای بزرگ ، شرکتها و سازمانهای چندملیتی شناخته میشود ؛ باوجوداین،
غفلت از مباحث نظری ، پیرامون اشکال اجتماعی کارآفرینی موجب شده تا در کاربرد آن بهعنوان
ابزار توسعه محلی تردیدهایی وجود داشته باشد؛ در اینجا این سؤال پیش میآید وجه
تمایز کارآفرینی اجتماعی از سایر انواع چیست؟ چه ارتباطی میان توسعه اجتماعات محلی
و کارآفرینی اجتماعی وجود دارد؟ و مکانیسم اثرگذاری کارآفرینی اجتماعی در اجتماعات
محلی چیست؟ بهمنظور پاسخ به این پرسشها ضروری است مفاهیم کارآفرینی اجتماعی و
توسعه محلی از حیث ویژگیهای و تعاریف ، مشخص و ارتباط نظری میان این دو مفهوم
روشن شود..
کارآفرینی اجتماعی بهمثابه
نوعی بازنگری در فعالیتهای اقتصادی جامعه است که میتواند خروجیها و پیامدهای
مثبتی را در عرصه اجتماعی به دنبال داشته باشد. برخی محققان سعی داشتهاند تا به
توسعه مفهومی کارآفرینی اجتماعی بپردازند. بهطور مثال، در تحقیق مرکز توسعه کارآفرینی
اجتماعی دانشگاه دوک تحت عنوان »توسعه زمینه کارآفرینی اجتماعی (
2008) سعی شده تا بهمنظور تدقیق ،
فهم و توسعه مفهوم کارآفرینی اجتماعی یافتههایی بیان شود . نتایج این تحقیق نشان میدهد
مدل اکوسیستم کارآفرینی اجتماعی شامل چهار شالوده یا زیربنای سرمایهای است: سرمایه
مالی، سرمایه انسانی، سرمایه عقلانی، سرمایه سیاسی و اجتماعی است. همچنین کارآفرینان اجتماعی و تشکیلات آنها
شامل: سیاست و سیاستمداران، رسانه، شرایط اقتصادی و اجتماعی و حوزههای زمینهساز
دیگر هستند. موسسه کیس در ایران نیز مقالات و تحقیقات متعدد مشابهی وجود دارد. در مقالهای
با عنوان «بررسی مفاهیم، نظریه ها و مدلهای کارآفرینی اجتماعی و ارائه مدل مفهومی»
به مفهومپردازی کارآفرینی اجتماعی با رویکرد کسب درآمد نه برای تأمین نیازهای فردی
یا گروهی بلکه برای تأمین نیازهای اجتماعی، حل مسائل عمومی و تحقق مأموریتهای
اجتماعی توجه شده است . در این تحقیق بیانشده
که مفهومسازی و نظریهپردازی در حوزه کارآفرینی اجتماعی، موجب حل مسائل عمومی و
تکامل اجتماعی مبتنی بر توانمندسازی مؤسسههای عمومی خواهد شد. همچنین این نوع سازمانها
بهمنظور دستیابی اثربخش به مأموریتها و اهداف اجتماعی بهمانند کارآفرینان
اقتصادی، با توجه به تقاضاهای بازار نسبت به سازماندهی فعالیتهای خود و همچنین سرمایهگذاری
در این زمینه اقدام میکنند زیرا تحقق اهداف و مأموریتهای اجتماعی مستلزم اتخاذ
استراتژی سرمایهگذاری و کسب درآمد بوده و تنها با توسل به این استراتژی میتوان
انتظار ایجاد و گسترش ارزشهای اجتماعی را در جوامع موردمطالعه داشت؛ بنابراین
کارآفرینان اجتماعی بایستی از طریق شناسایی قابلیتها و جستجوی راههای بهرهگیری
از توانمندیها نسبت به توسعه کارآفرینی اجتماعی اقدام کنند ( ابطحی و همکاران،
1389 :112. (گروهی دیگر از محققان بر
عوامل زمینهای مؤثر بر توسعه کارآفرینی اجتماعی تمرکز داشتهاند. بهطور مثال،
تحقیق داخلی با عنوان »شناسایی و تبیین عوامل فردی تقویتکننده قصد کارآفرینی
اجتماعی نشان میدهد ویژگیهای شخصیتی مؤثر بر قصد کارآفرینی اجتماعی در ایران
شامل عواملی چون: برونگرایی، وظیفهشناسی، گشودگی نسبت به پذیرش تجربه، روان رنجوری
و تطابقپذیری، پیشینه خانوادگی کارآفرینانه، تجارب کودکی و ویژگیهای جمعیت شناختیاند.
از میان متغیرهای مستقل، وظیفهشناسی و پیشینه خانوادگی بر قصد کارآفرینی اجتماعی
تأثیر مثبتی داشتهاند (فتحی، 1390 ). در تحقیق دیگر با عنوان »شناسایی ویژگیهای
فردی مؤثر بر توسعه کارآفرینی اجتماعی در سازمانهای خیریه استان تهران« نیز بیانشده
است که دو ویژگی سرمایه اجتماعی فردی و مسئولیتپذیری اجتماعی، بیشترین تأثیر را
بر توسعه کارآفرینی اجتماعی دارد و ویژگیهای روانشناختی کارآفرینانه ، ویژگیهای
شخصیتی مختص کارآفرینان اجتماعی، زمینههای جمعیت شناختی و ویژگیهای رفتاری
کارآفرینان اجتماعی، به ترتیب، در جایگاه بعدی اثرگذاری قرار میگیرند. همچنین در
پژوهشی تحت عنوان »ارائه الگویی برای توسعه کارآفرینی اجتماعی در شهر تهران افراد بهعنوان
عامل اصلی تبیینکننده کارآفرینی اجتماعی معرفیشدهاند که فعالیت آنها با سه
عامل سرمایه، مأموریت و فرصت، رابطه دوسویه و معناداری دارد (مروجیزدی، 1388).
همچنین پژوهشهایی درزمینهٔ پیامدهای کارآفرینی اجتماعی در عرصه اجتماع و توسعه محلی وجود دارد. بهطور مثال پژوهشهای
اخیر در حوزه بررسی تبعات فرهنگی- اجتماعی کارآفرینی، مؤید آن است که کارآفرینی در
اجتماع محلی به بازسازی هویتی نیمی از افراد جامعه یعنی زنان کمک کرده و با ظهور
استعدادها و نمایش تواناییهای ایشان، هویت برابر و همسانی با مردان را برای آنها
رقمزده است.
در سطح کلان نیز میتوان
مشاهده کرد که ایجاد هویت فرهنگی، ایجاد فرصتهایی برای تعامل اجتماعی، ایجاد شبکههای
سازمانی جدید و اعتماد درونسازمانی، ازجمله نتایج اجتماعی توسعه کارآفرینی است؛ یعنی
پاسخگویی به یک نیاز . در مورد اثرگذاری کارآفرینی اجتماعی در توسعه محلی نیز تحقیقات
فراوانی وجود دارد. بهطور مثال در مقالهای تحت عنوان «مشاغل پرمخاطره اجتماعی و
کارآفرینی اجتماعی– ابزار توسعه مکانی»، بیانشده
است که مشاغل پرمخاطره و کارآفرینانه که میتوانند در توسعه مکانی اجتماعات
اثرگذار باشند، کمتر گسترش مییابند و بیشتر اشکال سنتی مشاغل در اجتماعات رواج
دارند. همچنین در این مقاله آمده است امروزه فقدان توسعه سرمایههای خصوصی در حوزه
اجتماعی - ازلحاظ مالی و ازنظر اجتماعی- بهعنوان معضل توسعه کسبوکارهای مخاطرهآمیز
قابلتأمل است.
بنابراین میتوان گفت پژوهشهایی که از سال 2000
به بعد پیرامون کارآفرینی اجتماعی نوشتهشده است، از کارآفرینی بهمثابه راهحلی
مفید درزمینهٔ تخفیف، تعدیل و کاهش آلام و
مشکلات افراد و گروههای خاص، نام میبرد. کلیت تحقیقات مذکور را میتوان در سه
دسته تقسیمبندی کرد: دسته اول، به مطالعه نظری مفهوم کارآفرینی اجتماعی اشاره
دارند؛ مانند آنچه در تحقیقات خارجی مرکز توسعه کارآفرینی اجتماعی )2008 )آمده
است، در اینگونه مطالعات تلاش شده تا مدل اکوسیستمی برای توسعه کارآفرینی اجتماعی
بیان کند. در دسته دوم، بر عوامل زمینهای مؤثر بر توسعه کارآفرینی اجتماعی تمرکز
و مشخصشده است که متغیرهایی چون وظیفهشناسی، پیشینه خانوادگی، سرمایه اجتماعی ،
فردی و مسئولیتپذیری اجتماعی میتوانند بیشترین تأثیر را بر توسعه کارآفرینی
اجتماعی داشته باشند. دسته سوم،
پژوهشهایی هستند که به پیامدهای
کارآفرینی اجتماعی در عرصه اجتماع محلی پرداخته و بیان کردهاند که کارآفرینی
اجتماعی میتواند به بازسازی هویتی گروههای خاص مانند زنان کمک کند و در سطح کلان
نیز به ایجاد هویت فرهنگی، ایجاد فرصتهایی برای تعامل اجتماعی، ایجاد شبکههای
سازمانی جدید و اعتماد درونسازمانی، ساخت و تقویت اجتماعات محلی، هدایت و مدیریت
اجتماعات روستایی برای مأموریتی مشخص، نشان دادن مدلهای تجاری جایگزین و نوین بهجای
الگوهای سنتی و غیره بپردازد. حالآنکه مقاله حاضر با ترکیب اهداف تحقیقات دسته
اول و سوم، علاوه بر تدقیق نظری مفهوم کارآفرینی اجتماعی با نگاهی جدید، به ترسیم
مکانیسم اثرگذاری آن بر اجتماع محلی میپردازد. کارآفرینان اجتماعی سعی میکنند تا
ارزشها و باورهای عام جهانشمول را باقابلیتهای طبیعی و مادرزادی افراد پتانسیلهای
مردمی، ترکیب کنند و از آنها در پیشبرد توسعه اقتصادی و اجتماعی بهره ببرند(مایر
و رابینسون، 2003 :139 ) .
ویژگیهایی زیر کارآفرینی
اجتماعی را از انواع دیگر متمایز میکند: نخست؛ آنکه کارآفرینی اجتماعی »ناظر بر
ارزش و منفعت جمعی« است و نه منافع فردی و یا گروهی خاص. اهداف و انگیزه اولیه ایشان،
معطوف به صالح و خیر عمومی است. کارآفرینان به دنبال سود شخصی و کارآفرینان اجتماعی
به دنبال سود و ارزش جمعیاند. کارآفرینان اجتماعی، برای به دست آوردن منابع
اقتصادی، سختیها و دشواریهای بیشتری را نسبت به کارآفرینان تجاری پیش رو دارند (ستین،
2006).
اهداف اولیه کارآفرینان اجتماعی
نیز بهمنظور دستیابی به اهداف اجتماعی ترسیم میشود. کارآفرینان اجتماعی هیچ
منفعت مالی را برای سرمایهگذاران خود، در نظر نمیگیرند بلکه کمک میکنند تا برای
بخشهای معینی از اجتماع یا جامعه بزرگتر فوایدی را به دست آورند؛ بنابراین کسبوکارهای
ایجادشده توسط کارآفرینان اجتماعی میتوانند درآمدزا باشند و یا بهعنوان نهادهایی
غیرانتفاعی سازماندهی شوند (شفرد، 2013 :30). همچنین ارزیابی پیامدهای کارآفرینی
اجتماعی دشوار است. نتیجه عمل کارآفرینان تجاری یا سنتی اغلب از طریق ابزار نسبتاً
مشخصی چون بازار و یا رضایت مشتریان، قابل برآورد و ارزیابی است. درحالیکه چالش پیش
روی کارآفرینان اجتماعی در این است که اندازهگیری تأثیر عمل و اقداماتشان و اندازهگیری
تغییرات اجتماعی کار دشواری است زیرا که تغییرات اجتماعی میتوانند نتیجه ترکیبی
از عوامل باشند. بهرغم دشواری ارزیابی پیامدهای کارآفرینی اجتماعی، اثرگذاری آن
در جامعه هدف، وسیعتر و گستردهتر است.
در کارآفرینی سنتی، فرصتها از
طریق تعداد کمی از افراد که توانایی و مهارت به حرکت درآوردن منابع و عمل در جهت فرصتهای
موجود را دارند، اتفاق میافتد. در این نوع از کارآفرینی ویژگی رهبری و مدیریت
منابع، حائز اهمیت است؛ اما در کارآفرینی اجتماعی فرصتهای اجتماعی معمولاً برای بیشتر
افراد جامعه بهعنوان کسانی که ناتوانی بازار را در پاسخ به نیازهای اجتماعی تشخیص
میدهند، نمایان است.
کسبوکارهای اجتماعی هم باعث
تحرک منابع میشوند اما با روشی متفاوت از کارآفرینی سنتی. این روش مبتنی بر بهرهبرداری
و به کار بستن منابع اجتماعی-اقتصادی و محیطی برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی
است تا سود و منفعت موردنظر در کارآفرینی سنتی. آنچه مسلم است کارآفرینی اجتماعی
در پاسخ به یک نیاز اجتماعی شکل میگیرد و فصل مشترک تمام کارآفرینان اجتماعی،
اغلب یک نیاز اجتماعی است که آنان در تلاش هستند تا به آن پاسخ دهند نیازی که از
سوی مؤسسههای دیگر بهطور نادرست اداره و یا رد شده است. بهبیاندیگر؛ کارآفرینی
اجتماعی اغلب به مسائلی پاسخ میدهد که یا از سوی سازمانهای دولتی نادیده گرفتهشده
و یا بازار راهحلی برای رفع آنها پیشبینی نکرده است. وابستگی کارآفرینی اجتماعی
به نیازهای اجتماعی پاسخ داده نشده، موجب میشود تا اقدامات آنها، ناظر بر تکامل ارزشهای
موردپذیرش در جامعه نیز باشد؛ زیرا که کارآفرینی اجتماعی باید از تکامل تفکر و عمل
در یک حوزه معین آگاه باشد. به معنای دیگر، آنچه در یک نسل نوآورانه است، ممکنات
در آینده رایج، متعارف و یا حتی منزوی و فاقد اهمیت باشد. این امر وابسته به ارزشهای
روز جامعه است. همچنین میتوان از لزوم وجود ارتباط مناسب میان نوآوری با شرایط
حاضر در جامعه هدف، ازجمله ویژگیهای کارآفرینی اجتماعی و وجه تمایز آن از سایر
انواع موجود نام برد. بهطور مثال اجرای برنامههای مالی کوچک در آغاز شکلگیری آنها،
بهعنوان مثالی از کارآفرینی اجتماعی است،
اما در حال حاضر این خدمات توسط مؤسسههای مالی رسمی که در درجه اول علاقهمند
به سودآوری هستند، در حال گسترش است. بانکها تنها زمانی بهعنوان پروژههای
کارآفرینی اجتماعی شناسایی میشوند که بیش از آنکه به دنبال به حداکثر رساندن
سودآوری خود باشند، تلاش کنند تا آثار اجتماعی فعالیت خود را به حداکثر برسانند.
همچنین کارآفرینی اجتماعی معطوف به تغییر اجتماعی است؛ زیرا که پاسخگویی به نیازهای
اجتماعی از سوی کارآفرینان، پتانسیلی تغییر اجتماعات محلی را فراهم میآورد. همانطور
که مایر و متی نیز بیان کردند، کارآفرینی اجتماعی معطوف به تغییر اجتماعی و پاسخگویی
به نیازهایی است که بهطور مستقیم پاسخ داده نشدهاند. نیازهایی که با پاسخ به آنها،
کیفیت اجتماع محلی تغییر کرده و به معنای دیگر نوعی تغییر اجتماعی رخ میدهد. اما
شاید بتوان مهمترین ویژگی کارآفرینی اجتماعی را در اثرگذاری آنها بر توسعه محلی
و ارتقای شاخصهای توسعه انسانی دانست. به حداکثر رساندن تأثیر اجتماعی و تلاش در
جهت حل یک معضل اجتماعی تنها ویژگی تمایزدهنده کارآفرینی سنتی و کارآفرینی اجتماعی
نیست. مطالعه بسیاری از نمونههای کارآفرینی اجتماعی در جهان نشان میدهد که
انتخاب محل انجام پروژههای توسعهای نیز میتواند تمایزدهنده کارآفرینی اجتماعی
از سایر انواع باشد. بهطور مثال، شرکت
کوچک دی. الیت دیزاین مثال خوب و گویایی است. این شرکت تلاش میکند تا عناصری را
که باانرژی خورشیدی تغذیه میشوند به روستاییان و زاغهنشینان جهان عرضه کند و
علاوه بر کاهش هزینههای زندگی ایشان، مصرف نفت سفید- بهعنوان مادهای ناسالم و خطرناک - را کاهش دهد. یکی دیگر
از مثالهای برجسته کارآفرینی اجتماعی در ایلات متحده، شرکت شوربانک ، اولین شرکت
بانکداری توسعه جامعه و آگاه به مسائل زیستمحیطی واقع در جنوب شیکاگو است.
کارآفرین اجتماعی و ابتکارات
او، بهمثابه شروع ضربات به نقطهای خاص از مشکلات جامعه است که الزام آن آگاهی کارآفرین اجتماعی از مسائل و مشکلات
فرهنگ محلی و منابع احتمالی است . اما لازم است بهمنظور تبیین مکانیسم اثرگذاری
کارآفرینی اجتماعی بر توسعه محلی، مفهوم اخیر نیز بسط داده شود کارآفرینی اجتماعی بهعنوان
گرایشی در کارآفرینی شناخته میشود که بهواسطه آن، کارآفرینان با ایجاد و یا تغییر
محیط در قالب بیان راهحلهایی برای مسائل اجتماعی همچون فقر، بیماری، بیسوادی،
تخریب زیستمحیطی، نقض حقوق بشر و فساد و ارتقای کیفیت و سطح زندگی بشر، عمل میکنند.
تاریخچه شکلگیری فعالیتهای کارآفرینانه به اندیشه اقتصاددان فرانسوی، ریچارد
کانتیلون در قرن 18 بازمیگردد؛ اما ردپای اندیشههای مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی
را میتوان به سالهای 1900 نسبت داد که با افزایش تجارت مدرن، افزایش ثروت و شکلگیری
طبقات جدید ، گسترش امکانات رفاهی، الگوهایی نوینی در زندگی فراهم شد و خود موجد
مشکلات اجتماعی جدید و فراوانی چون مهاجرت، بحرانهای زیستمحیطی و غیره شد؛
بنابراین تمرکز رویکرد کارآفرینی اجتماعی بر کاهش مشکلات اجتماعی، طیف گستردهای
را برای کارآفرینان اجتماعی فراهم کرد که اگرچه از حیث ویژگیهای کارآفرینان،
اشتراکاتی با انواع دیگر دارد اما پیامدهای متفاوتی را در اجتماع محلی، رقم میزند.
کارآفرینان اجتماعی افرادی با ویژگیهای
منحصربهفردند که سرشار از راهحلها و ایدههایی نو برای غلبه بر مشکلات اجتماعی هستند.
آنها اگرچه در ویژگیهای عمومی چون ریسکپذیری، شجاعت و غیره با سایر کارآفرینان
مشترک هستند اما مسئولیتپذیری اجتماعی آنها
موجب میشود اقداماتشان به کاهش مشکلات اجتماع محلی معطوف باشد. آنها علاوه
بر توجه به ارزشها و منفعت جمعی، اقداماتی را به انجام میرسانند که پیامدهای
ملموس و غیرملموس دارد و همین ارزیابی نتایج آن را دشوار میسازد. انگیزه و نیروی
محرکه کارآفرینان اجتماعی، همانا پاسخگویی به یک نیاز اجتماعی است که موجب میشود
تا ایشان ، در مسیر ارزشهای جامعه هدف، حرکت کنند. همچنین سطح اثرگذاری اقدامات ایشان
در اجتماع محلی وسیعتر از اقداماتی است که کارآفرینان سنتی اغلب در عرصه تجارت و
اقتصاد پدید میآورند. بهبیاندیگر؛ جامعه هدف کارآفرینان اجتماعی، گستردهتر از
انواع متداول کارآفرینی است. از سوی دیگر انتخاب جامعه هدف نیز معطوف به مسائل
اجتماعی موجود در آن است. کارآفرینان
اجتماعی با توجه به منفعت و ارزش جمعی سعی دارند تا بهگونهای به ساماندهی مجدد سرمایههای
اجتماع محلی بپردازند تا نتیجه اقداماتشان، فقط به نفع یک گروه از بازیگران حاضر
در اجتماع محلی نباشد. خروجی نهایی اقدامات کارآفرینانه سنتی، تولید سود برای بازیگران مانند مالکان و سرمایهداران
در یک عرصه است اما کارآفرینی اجتماعی سعی دارد تا سود حاصل از فعالیتهای اقتصادی
را بهسوی پیامدهای منفی ناشی از توسعه سریع سوق دهند و نمایشی از حس مسئولیتپذیری
سازمانها و شرکتهای اقتصادی را نشان دهند. به معنای دیگر، حتی سود حاصل از
اقدامات کارآفرینانه اجتماعی دوباره بهمنظور کاهش مشکلات اجتماع محلی، سرمایهگذاری
میشود؛ بنابراین در کارآفرینی اجتماعی، تضاد منافع میان بازیگران به نفع منفعت و
ارزش جمعی کمرنگ میشود. از سوی دیگر؛ کارآفرینان اجتماعی با پاسخگویی به نیازهای
اجتماعی، زمینه تغییر کیفیت اجتماع محلی را فراهم میآورند. این تغییر اجتماعی در حوزههای
مختلف اقتصادی، اجتماعی و غیره، موجب میشود کیفیت و کمیت محصولات و خروجیهای
اقدامات کارآفرینانه، از انواع سنتی آن متفاوت باشد.
وجوه تمایز فوق در ترکیب با
دشواری اندازهگیری و ارزیابی پیامدهای اقدامات کارآفرینانه اجتماعی موجب میشود
تا اقدامات کارآفرینان سنتی ) تجاری-اقتصادی ( ملموستر باشند؛ زیرا که تغییرات در
اجتماع محلی اغلب در حوزه فرهنگسازی،
توانمندسازی و ظرفیتسازی گروه هدف به انجام میرسد و پیامدهای آن در بازه زمانی طولانیتری نسبت به اقدامات حوزه اقتصادی، قابلمشاهده
است. باوجوداین، در پذیرش نقش کارآفرینان اجتماعی و اثرگذاری آنان بر توسعه
اجتماعات محلی، تردیدی وجود ندارد. آنان با ایجاد تحرک و تغییر اجتماعی در
اجتماعات محلی و اجرای ایدههای نوآورانه متمرکز بر مسائل اجتماعی، توازنی جدید در
فرصتها و منابع پدید میآورند؛ زیرا کارآفرینان اجتماعی قادرند فرصتهای جدید را
شناسایی کنند و روشهای نوینی را برای دستیابی به اهداف و مأموریت موردنظر خود، به
کار برند؛ بنابراین میتوان از توسعه محلی بهعنوان یکی از مهمترین پیامدها و خروجیهای
اقدامات کارآفرینان اجتماعی نام برد و آن را در تجارب کشورهایی چون آفریقای جنوبی،
هند، مصر و بنگلادش نیز دنبال کرد. در این کشورها، کارآفرینی اجتماعی با معرفی
اهداف جدید، سازماندهی مجدد منابع، سرمایهها و افزایش سطح تعاملات و شبکهسازی
اعتماد، موجبات تقویت اجتماعات محلی و ظرفیتسازی و گسترش توانایی اقدام در افراد
محلی را پدید آورده است. پیامدهایی که سرمایههای اجتماعی لازم را بهمنظور توسعه
اقتصادی و قرارداد جامعه در وضعیت آماده توسعه، پدید میآورند.
همچنین کارآفرینی اجتماعی بهمنظور
کاهش مشکلات حوزه اشتغال و درآمدزایی، به بیان راهکارها و سیاستهای جدیدی در
بازار کار پرداخته و توانسته زمینه مناسبی را برای کاهش فقر، توسعه اجتماعی و به میدان
آوردن گروههای طردشده فراهم آورد.
کارآفرینی اجتماعی با ایجاد
نوعی باز توزیع منابع و خدمات میان گروههای حاشیهای و طردشده مانند زنان،
معلولان، سالمندان، مهاجران و ...، توزیع درآمدها، دسترسی به خدمات و مشارکت در
بازار کار را متعادل کرده و توازن را به بستر اجتماع محلی هدیه داده است؛ اما در
ترسیم مکانیسم اثرگذاری کارآفرینی اجتماعی بر اجتماع محلی توجه به چند نکته حائز
اهمیت است: اول، شناسایی ظرفیتها و سرمایههای محلی نیازمند آن است که کارآفرینان
اجتماعی از مسائل اجتماع محلی آگاه باشند و از رویکردی نوآورانه در حل مشکلات
موجود، استفاده کنند. دوم، توجه به بافت محلی و بومی در ترسیم مکانیسم اثرگذاری
کارآفرینی اجتماعی بر توسعه محلی حائز اهمیت است زیرا بافت و زمینه اجتماع محلی، فرصتهایی
را برای شکلدهی به پروژهها و اقدامات حوزه کارآفرینی اجتماعی و تعیین استراتژیها
و تاکتیکها فراهم میآورد. سوم، کارآفرینی اجتماعی علاوه بر پیامدهای ملموسی چون اشتغالزایی
و افزایش درآمد، به پیامدهای غیرمستقیمی چون افزایش اعتمادبهنفس افراد محلی، شبکهسازی
اعتماد و بهکارگیری شبکه تعاملاتی میانجامد که هم بر توسعه محلی اثر میگذارد و
هم توسعه در سطوح ملی و کلانتر را تحت تأثیر قرار میدهد تا آنجا که میتوان از
آن بهعنوان استراتژی، ابزار و فرصتی جایگزین برای توسعه یادکرد.
انتهای پیام/