یک شاعر جوان زنجانی اظهار کرد: یک شاعر بایستی دغدغه زنده نگه داشتن زبان را هم داشته باشد
زهره میرعیسی خانی- «پلاتو»
اولین کتاب شاعر جوان و آینده داری است که به تازگی و توسط نشر «آنیما» به چاپ رسیده
است. پریسا امامی که متولد یازده مهرماه سال 69 است، نزدیک ده سال است که در حوزه
ادبیات و شعر فعالیت میکند و قریب هشت سال است که به صورت حرفهای در حوزه شعر سپید، فعالیت دارد.
او می
گوید: پلاتو اولین مجموعهام است و حاصل هشت سال نوشتن و خواندن. در زیر می توانید مصاحبه ی او را در خصوص اولین کتابش بخوانید:
در مورد کتابتان «پلاتو» توضیح
می دهید؟
پلاتو
اولین کتاب من است و تقریبا هشت سال است که دارم کار می کنم و این کتاب در واقع ثمره
8 سال فعالیت من در حوزه شعر سپید است. این کتاب در خود 25 شعر گنجانده و 60 صفحه دارد و توسط انتشارات آنیما در
500 نسخه به چاپ رسیده است.
در مورد موضوعاتی که در اشعارتان به آن پرداختید
توضیح میدهید؟ آیا اشعار، اشعار عاشقانهای است یا در این اشعار دغدغه اجتماعی دارید؟
و اینکه چه چیزی را در اشعارتان مد نظر داشتهاید؟
میتوانم
بگویم که قالب کارهای من به موضوعات اجتماعی پرداخته است اما شعر عاشقانه هم دارم ضمن
اینکه بیشتر موضوعات موضوعاتی هستند که دغدغه خود من هستند و بیشتر در این شعرها سعی
کردهام که از ساده نویسی فاصله بگیرم چرا که به نظر من ساده نویسی خود در عصر حاضر
یک معضل محسوب میشود و ساده نویسی باعث این شده است که هر کسی در خود این را ببیند
که بیاید کتاب چاپ کند. ساده نویسی موجب شده است که مردم ساده هم فکر کنند. مثلا سعدی
ساده مینوشت اما ساده فکر نمیکرد و من به شخصه در اشعار این کتاب سعی کردهام که
از ساده نویسی بگریزم و زبان خودم را در این کارها پیدا کنم و فکر میکنم تا حد زیادی
به این مسئله نزدیک شدم و از کارم راضی هستم و فکر میکنم که کتاب خوبی از کار در آمده
است.
به نظر شما رسالت یک شاعر چیست؟
آیا باید دغدغهی روز خود را مطرح کند؟
به نظر
من شاعر بایستی دغدغههای روز جامعه خود را بگوید انگار شعر بازگویی از مردم عصر خود
باشد. ضمن اینکه دغدغه یک شاعر بایستی دغدغه زنده نگه داشتن زبانش هم باشد یعنی از
زوال و به قهقهرا رفتن زبان خود هم جلوگیری کند و زبانش را اصیل و زنده نگه دارد و
من به این فکر میکنم که یک شاعر علاوه بر بازگو کردن مشکلات اجتماعی، وظیفه دیگری
در قبال زبان خود دارد و من این موضوع را همیشه در پس ذهن خود دارم.
منظور شما از زنده نگه داشتن
زبان این است که یک شاعر به دنبال واژهسازی
باشد یا زبان آرکائیک را به نوعی زنده کند؟ یک میزان شفافتر در این مورد صحبت کنید؟
منظورم
این نیست که زبان باید آرکائیک باشد هر چند که استفاده از واژههای گذشته را هم عیب
نمیدانم و به نظرم اگر این کلمات در جای خود و در موقعیت مناسب به کار گرفته شود ممکن
است زیبا باشد، منظورم این هست که با توجه به هجمههایی که به زبان فارسی در این سالها
وارد میشود، خود ذات زبان را زنده نگه داریم و باعث پویایی آن شویم و لغتها و ترکیبهای درستی را در این زمینه به
کار بگیرم و استفاده از ظرفیتهای درست زبانی که شاعر باید بتواند آنها را به نمایش
بگذارد.
آیا به نظرتان در دوره حاضر شعرهای عاشقانه کیفیت لازم را دارند یا خیر؟
به نظر
میرسد همان طور که عشق در دنیای امروز رو به زوال رفته است، شعر عاشقانه هم همین روند
را طی کرده است اما همیشه از دل ویرانهها
یک امیدی بیرون میآید و آدم وقتی شعرهای عاشقانهای میخواند که می بیند خیلی خوب
است.
فضای شعری استان فضای شعری
مناسبی است و آیا جای پیشرفت دارد یا خیر؟
به نظر
من فضای شعری استان کلا فضای مطلوبی نیست و فکر میکنم شاید یک میزان هم مسموم باشد.
به نظرم در استان کارگاه های تخصصی نداریم و برنامههای ما در حوزه شعر و ادبیات بسیار
محدود و اندک است و این برنامه ها غالبا شکل تخصصی خود را از دست داده است و به همین
دلیل است که اذعان میکنم که فضای شعری استان فضای چندان مطلوبی نیست چرا که من خودم در حال حاضر
در هیچ محفلی به همین دلایل شرکت نمی کنم اما اگر احساس کنم که در یک مکانی شعر به
صورت تخصصی بحث میشود چرا نروم؟
منظورتان از تخصصی بودن شعر
چیست؟ اینکه کلاسهای آموزشی برگزار بشود یا نقد درستی بر اثر صورت بگیرد؟
به نظر
من در حوزه نقد شعر، ما تخصص کمی داریم و در
کارگاههای ما نقد تخصصی شعر ارائه نمیشود ضمن اینکه شاعری که وارد این کلاسها میشود؛
آمده است که نقد را یاد بگیرد که به نظر من این اتفاق هم در این محافل نمیافتد و اینکه
یک دو دستگی هم در بین اهالی شعر وجود دارد که موجب می شود تا کنار هم نباشیم .
برای بهبود این فضا به نظرتان چه باید کرد؟
اگر
شعر و ادبیات دغدغه اصلی هر جمع و محفلی باشد همه چیز درست میشود و مسیر
خود را پیدا میکند و جهتبندیها کنار می رود و شعر بایستی که دغدغه اصلی باشد و شعر یک شاعر باشد که مورد
نقد و قضاوت قرار بگیرد نه چیز دیگر. خود این موضوع همه مشکلات را برطرف میکند و این
فضا ناخود آگاه حرفه ایتر میشود.
به نظر شما آیا یک شاعر شهرستانی
میتواند در زمینه کار خود پیشرفت داشته باشد؟
یک شاعر
شهرستانی مسلما میتواند که در کار خود پیشرفت
داشته باشد منتهی باید تلاشش را بسیار کند
چرا که شرایط برای او بسیار سخت است تا در
این زمینه شناخته شود و مخاطبین خود را پیدا کند. بازهم فکر میکنم اگر شعر یک شاعر
قوی و ساختارمند باشد میتواند در هر کجا و هر زمان راه خود را پیدا کند و خود را به
مخاطبینش عرضه کند. ضمن اینکه در شهرستان امکانات کمتر است و حتی نگاهها به شهرستان
یک نگاه دیگری است و این مشکلات وجود دارد.
در برهه کنونی که شعر به گونهای
رو به افول است و افرادی که حتی با ساختار شعر نیز آشنا نیستند، گاها کتاب چاپ میکنند
و برخی از شاعران بزرگ از بی قاعده بودن چاپ
کتاب سخن به میان میآورند به عنوان یک مخاطب حرفهای شعر نه کسی که خود کتاب
شعری را به چاپ رسانده است، آیا چاپ کتاب شعر، کاری درست است؟
چرا
باید اشتباه باشد؟ امروز نه در حوزه شعر بلکه در تمام حوزهها، شاهد این هستیم که مطالعه وضعیت خوبی ندارد ولی من معتقدم که کتاب
و شعر ساختارمند و درست راه خود را پیدا می کند. شاید یک میزان طول بکشد و کمی دیر
اما به هر طریق یک شعر اگر شعر قوی و ساختارمند باشد مخاطب خود را پیدا می کند و به
نظر من اینکه هر کتابی به چاپ میرسد تا حدودی نیز به ناشرین ما برمی گردد، البته ناشر
هم به وضع اقتصادی اش فکر می کند و شاید باید گزیده تر در این زمینه ورود پیدا کند.
برنامه شما برای آینده تان چیست؟ آیا همچنان به این فکر هستید که کتاب
بعدی را به چاپ برسانید یا فکر می کنید که
باید کمی استراحت کنید؟
من بلافاصله بعد از اینکه کارهایم را برای انتشارات فرستادم تا چاپ
شود به کتاب دومم فکر کردم و در حال حاضر دارم
روی کتاب دومم فکر می کنم حال نه اینکه دو ماه دیگر چاپ شود اما منظورم این است که
وقتی کارهای کتاب اولم را سر و سامان دادم به مجموعه جدید فکر کردم و به دنبال این
بودم که اشکالاتم را در کار اولم پیدا کنم تا در کتاب بعدی این موراد را برطرف کنم
تا کتاب دومم قدرتمند باشد.