کد خبر: 10671
1402/08/09 - 9:57


یادداشت: وحید خاتمی

*عدم گردش عقلائی نخبگان در استان زنجان*

ویلفردو پارتو نظریه پرداز ایتالیائی، کانسپت و مفهوم نخبه حکومتی را صورت‌بندی صحیحی کرده و از آن ابهام‌زدایی نموده است که با وضعیت کنونی استان برایمان بسیار ملموس و مشهود است.

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ ویلفردو پارتو نظریه پرداز ایتالیائی، کانسپت و مفهوم نخبه حکومتی را صورت‌بندی صحیحی کرده و از آن ابهام‌زدایی نموده است که با  وضعیت کنونی استان برایمان بسیار ملموس و مشهود است.

به ادعای پارتو در برخی موارد کسانی پست‌های نخبگان را اشغال می‌کنند که واجد شرایط آن *هستند*.

در برخی موارد دیگر، کسانی که پست های نخبگان را اشغال نموده اند، واجد شرایط آن پست ها  *نیستند*.

بدلیل اینکه این افراد، برچسب‌گذاری شده‌اند، پست‌های نخبگان به آن‌ها تخصیص داده شده است.

در استان زنجان نیز بعضا شاهد شق دوم این نظریه هستیم، یعنی اشغال پست‌های نخبگانی توسط بعضی کسانی که با برچسب و یا راه‌های میان‌بر بر آن گمارده شده‌اند. صد البته هیچ سنخیت و تناسبی نیز با آن پست‌ها ندارند. متاسفانه این عزیزان، مقدرات سیستم و زیر مجموعه و رسالت و اهداف آن را تحت‌الشعاع ضعف جامع خود قرار داده‌اند.

استان زنجان پتانسیل‌ها و منابع نیروی انسانی الیت و نخبه، متنابه و قابل توجهی دارد.

متاسفانه این الیت و طبقه نخبه بالقوه، قربانی خاموش، بعضی نخبگان برچسبی و میانبری شده اند و در کنج عزلت قرار گرفته‌اند. پوشش و ‌حجاب این، ابن‌الوقت‌ها مانع از ظهور و بروز آن قشر اثر بخش و توانمند جامعه شده است.

حضور بعضی از افراد نالایق در جایگاه‌های نخبگان با کمک گرفتن از رفتارهای ناصواب و ملکات رذیله‌ای است که متاسفانه عامل بوجود آمدن آن ها و بدتر از آن استمرار حضورشان نیز در جایگاه‌ها شده است.

آن عوامل عبارتند از تملق، چاپلوسی و مداهنگری، محافظه کاری و بی عملی، کتمان واقعیت، تخریب نخبگان واقعی و اصیل و سایر عوامل که سبب‌ساز بوجود آمدن افرادی در جایگاه‌هایی شده که نه تنها شأنیت و منزلتی به آن جایگاه و مقام نمی‌بخشند بلکه از آن جایگاه برای خودشان کسب منزلت کرده و بدتر از آن، در بعضی مواردی هم شاهد بوده‌ایم که منزلت و شأنیت آن مسند، به توسط آن مسند نشینان نالایق، دچار تضعیف، تقلیل و استخفاف شده است.

متاسفانه علت بوجود آمدن نخبگان برچسبی و میانبری، عدم‌ گزینش صحیح و عقلائی بوده است.

بازه تعریفی نخبگان، امری موسع و‌گسترده است، چه نخبگان در نهادهای انتخابی از قبیل بعضی نمایندگان مان در مجلس و شورا گرفته تا حتی، بعضی واحدهای تشکلی و یا صنفی، تا برسیم به نهادهای انتصابی، که اکثریت آن در دولت و تصمیم گیران آن در استان، متبلور شده است.

عدم گزینش درست بعضی از این نخبگان، که رابطه مستقیمی با توسعه استان در تمامی وجوه آن دارند، منجر به بوجود آمدن مشکلاتی و‌ نقصان‌هایی در سطح استان شده که یکی از آن‌موارد، تعمیق شکاف بین بدنه قدرت، با جامعه شده است.

قصور و عذر، انتخاب اشتباه، نخبگان در نهادهای انتخابی، متوجه جامعه است. حتی عدم مشارکت و حضورشان این قصور را دو چندان می‌کند.

قصور و عذر انتخاب اشتباه، نخبگان در نهادهای انتصابی بر عهده تصمیم‌گیران آن نهاد در استان است.

هر دو بخش این انتخاب‌ها قابل جبران است و تغییر آن آدم‌های اشتباهی، در جهت جبران مافات می‌تواند بخشی از آن ضررها و مضرات را بکاهد.

 ولی  بیشتر از خطای گزینشی این آدم‌های اشتباهی، استمرار حضور این افراد و یا تکرار حضورشان، در مصادر امور می باشد که قابل توجیح نمی‌باشد.

کارل پوپر فیلسوف انگلیسی تعریف بدیعی از دموکراسی را ارائه نموده است.

به عقیده او دموکراسی بیشتر در عزل متجلی می‌گردد تا نصب، یعنی با توجه به دموکراسی مدرن امروزی، می‌توان نتیجه گرفت که اگر انتصاب اشتباهی هم صورت پذیرفته باشد بتوان با سازوکارهای قانونی سریعا آن را عزل نمود.

عزل سریع مدیر ناکارآمد نه تنها عامل ضعف نمی‌باشد بلکه شاخص قدرت و خود ترمیمی سیستم است. فرد جایگزین نیز مطمئنا اقدامات خودش را نه در جهت عوام فریبی، تملق، اقدامات کذائی و کسب رضایت عده‌ای خاص تنظیم می‌نماید بلکه در راستای رضایت مردم و در جهت رسالت و وظایف متناسب با آن تمشیت  و تنظیم می‌نماید.

اگر انتخابات‌مان برای نهادهای انتخابی درست نبوده باشد با ساز و کار همان انتخابات، می‌توانیم در جهت اصلاح آن رویه و تصمیم اشتباه، اقدامات لازم را به عمل آوریم و بعضا همان انتخاب اشتباه را با انتخابی بهتر و متفاوت تر اصلاح نماییم.

متاسفانه این تعریف پوپری از دموکراسی در مدیریت استان ما در این چند سال یا رخ عیان ننموده است و یا شاید مصدایقی آن را به ندرت بتوان یافت.

در انتصابات مدیریت‌های اجرائی، خاصه مدیران دولتی، بعضا با مدیرانی مواجه هستیم که با انباشتی از ناکارآمدی موجبات نارضایتی زیر مجموعه کارشناسی و نارضایتی عمومی را فراهم نموده‌اند ولی تکاپوی و تقلائی که آن مدیر برای ماندن می‌نماید، با چنگ و دندان کرسی مدیریت را در ید خود حفظ می‌نماید.

بدتر از آن اهمال و تسلیم، تصمیم‌گیران ارشد برای تغیییر ایشان منجر به بقاء و استمرار آن آدم های اشتباهی بوده است.

به این دلیل، در این استان ما به ندرت شاهد تغییر مدیران در صورت نارضایتی، حتی در سطح میانی هستیم.

البته چنان حب پست و مقام، حلاوت و شیرینی آن را بر مذاق متصدیان آنها خوشایند نموده است که به هر دستاویزی برای بقاء بیشتر چنگ می‌زنند.

تجربه ثابت نموده که مدیری که بدنبال استمرار بیش از حد و توسل به راه‌های مختلف برای ماندگاری مدیریت هستند بیشتر دچار انحرافات و فسادهای اداری می‌شوند.

توسل این عزیزان به اقسام روش‌های ماکیاولیستی و پوپولیستی برای ماندگاری هر چه بیشتر، اگر هم از اقسام فساد شمرده نشود، ولی انگیزه و اراده نهفته و پشت پرده آن، هیچ خیریتی بر آن ندارد.

در آموزه‌های دینی مان نیز  موکدا بر این امر تاکید شده است تا بدان جا که در حدیثی از پیامبر نقل شده است که

حبّ الشیءِ یُعمی و یُصمّ

 حب شی انسان را کر و‌کور می‌کند.

در واقع حب پست و مقام انسان، را تا جائی کر و‌ کور می‌کند که برای استمرار آن حاضر به از بین بردن ارزش‌های انسانی، اخلاقی و حتی عرفی، می‌شود.

پست و مقام، ارزشش در خدمت به مردم است نه در خدمت‌ به مشتهیات نفسانی و یا خدای نکرده، آنرا در جهت پر نمودن خلأهای روحی و روانی خود قرار دهد که اوضاع به مراتب بدتر می‌شود به این دلیل که این جایگاه که بایستی در خدمت اعتلای انسان‌ها بکار رود در جهت استحمار و استضعاف و ذلیل نمودن آدمی بکار می‌رود.

در ساحت مدیریتی و تصمیم‌گیری، اصل گردش نخبگان( که به لحاظ محتوایی با چرخش نخبگان خلط و جایگزین شده است) می‌تواند دور باطل رکود، نزول و حتی سقوط را در سازمان‌ها، شرکت‌ها، نهادها و ‌حتی انجمن‌ها، را به رشد و ترقی رهنمون ساخته که بالتبع اعتلای سیستم را در پی خواهد داشت.

متاسفانه در استان ما بعضا، گردش نخبگانی معنا و مفهوم خود را به کلی از دست داده است.

حضور و استمرار غیرموجه بعضی مدیران ناکارآمد و حتی حضور طولانی مدت و عدم عزل به موقع، حاکی از عدم قاطعیت و پشتوانه تئوریک مدیریتی استان می‌باشد.

بدتر از آن در این استان، در به استهزاء و تمسخر گرفتن اصل گردش نخبگان، بعضا شاهد مدیرانی در جایگاه نخبگان سیستم هستیم که عمرشان فراتر از عمر دولت‌ها رفته است.

حتی این عزیزان به درجه‌ای از نخبگی برچسبی، رسیده ‌ند که پایستگی مدیریتی‌شان از قانون پایستگی انرژی نیز سبقت گرفته است.

حالا سوالی که بر اذهان متبادر می‌شود این است که آیا این پایستگی مدیریتی، و حضور طولانی مدت خارج از عرف مدیریتی، شاهکار و زیرک بازی و رندی خودشان است؟

 یا ضعف مجموعه تحت الامر است؟ 

یا ضعف تصمیم‌گیران بالادستی است؟

و یا ملغمه‌ای از اینهاست؟

پاسخ به این پرسش، نیز در مصداق‌های آن، نیاز به تحلیل سیستمی دارد.

حضور طولانی مدت مدیریتی، فراتر از عمر دولت ها و عدم گردش نخبگانی در سیستم، منجر به عدم بلوغ و بالندگی سیستمی شده، باعث فقدان تربیت و رشد نیافتگی منابع نیروی انسانی سیستم متبوع خواهد داشت.

همچنین عارضه‌هائی همچون سکون، رخوت و سستی، عدم انگیزش و خلاقیت در مجموعه، و نیز دیکتاتور منشی هم آثار مترتب دیگری بر عدم‌ گردش به موقع نخبگان، در سیستم خواهد شد.

در نهایت در یک قیاس کلی با استان‌های هم سطح‌مان، فرهنگ عمومی در مواجه با نخبگان واقعی و ساختگی، دچار خلل‌هایی است که بایستی مقداری این نگاه و نگرش را جرح و تعدیل نمائیم.

متاسفانه جامعه زنجان، در مواجه با غیر نخبگان که جایگاه نخبگی و الیت را تصرف نموده‌اند، موضعی تدافعی و یا حتی تسلیمی گرفته است. در صورتی که می‌تواند با اصل گردش صحیح نخبگان در تمامی شقوق آن از نهادهای انتخابی گرفته تا نهادهای انتصابی، نخبگان واقعی را بر مصادر امور قرار داد، تا شاید بتوانیم مقداری در راستای جبران عقب ماندگی‌های تاریخی‌مان قدم‌های موثر برداریم.

اقدام کننده: ایرج_رفیعی

صدای زنجانیادداشت
sedayezanjannews.ir/nx10671


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»