کد خبر: 16418
1404/07/06 - 9:8


روزنگار/خلیل ببری

نفتی نشید!

وقتی که خیلی کوچک و کودک بودم، به صداهای افراد و اطرافم، دقت بیشتری می‌کردم. از جمله‌ی این صداها، صدای:" آب حوض، خالی می‌کنیم! یخیه یخیه، یخ! نان خشک می‌خریم! نمکیه،نمکی! برف پارو می کنیم !چینی بند زن اومده، چینی بند می زنیم! و الخ"

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ وقتی که خیلی کوچک و کودک بودم، به صداهای افراد و  اطرافم، دقت بیشتری می‌کردم.

از جمله‌ی این صداها، صدای:" آب حوض، خالی می‌کنیم! یخیه یخیه، یخ! نان خشک می‌خریم! نمکیه،نمکی! برف پارو می کنیم !چینی بند زن اومده، چینی بند می زنیم! و الخ"

اما اثربخش ترین و ترس زاترین این صداها، صدای دو رگه و دلخراشِ نفتی محله بود که در حین عبور از کوچه و پیاده رو و بازار، به تکرار با  صدایی بلند داد می‌زد: " نفتیه، نفتی،نفتی نشید!نفتی نشید!"

ما هم چون لباس اضافی و زاپاس نداشتیم ، از ترس نفتی شدن و کتک خوردن ، از گاری دستی نفتی که بیست لیتری های دربه داغانِ  پر از نفت، در رویش بهم می خوردند و نفت را به بیرون می پاشیدند؛ دور می شدیم و مواظب بودیم که نفتی نشویم.

همیشه ی خدا،صدایِ "نفتی نشید"در ذهنم دوران و پژواک داشت تا اینکه بزرگ و بزرگتر شدم و فهمیدم و دیدم  که ای دلِ غافل ،آن نفتی زمخت و خشن،چه زیبا  و  با معنا می گفته که نفتی نشوید!

دقیقا از آن روزی که (در زمان مظفرالدین شاه )،ویلیام ناکس دارسی، سر به داخل خاک و چاه های ایران  زمین  فرو برد تا نفت بیابد؛ فقر و بیچارگی و استبداد داخلی و خارجی هم ما را یافت و با فواران نفت، مصیبت و توطئه هم فوران کرد.

تمام زر داران  و زور داران و تزویرمداران دنیا، با چرب دستان و چرب زبانان  بی وطن داخلی، به غارت و تقسیم کردن نفت و ایران و تاریخ و فرهنگ و سلامت و آینده ی ایرانی ها پرداختند و نگذاشتند که یک روز خدا، آبِ خوش از گلوی  ملت بلاکش ایران، پائین برود و همچنان باز، به تکرار، در این اهداف و راستا ، با ناراستی‌های شان،پیچیده‌تر از قبل، برنامه‌ریزی، طراحی و اقدام به عمل می‌کنند.

تاریخ و کشور و مردم ما نفتی شده است! و بوی شدیدِ نفت از همه جا و همه کس ساطع می‌شود.

ماجرایِ تاریخ و مردم و کشور نفتی شده‌ی ما، شده ماجرای مرغ بیچاره ،که هم در عروسی سرش را می‌برند و هم در عزا!

این نفتمندها، شب و روز با هست و نیست ایران و ایرانی بازی می‌کنند و نمی‌گذارند، خودمان باشیم و خودمانی به خودمان برسیم.

الانه، همه جا و همه چیزِ ایران نفتی شده است و حتی بنا گردیده، نفت یا پولش از داخل سفره‌های زیر زمینی، به داخل سفره‌هایِ غذای مردم راه و تسری یابد که می دانم نان را هم از داخل سفره‌ها برداشته، به داخل آشغالدانی‌ها خواهند ریخت تا برخی‌ها، غذا و روزی‌شان را از داخل آشغالدانی‌های شهر و شهرداری  بجویند و بیابند!

سیاست ایران زمین بد جوری نفتی شده است، اقتصاد و تولید ملی نفتی شده است، فرهنگ و آموزش و بهداشت نفتی شده است، ورزش نفتی شده است، ارتش و ارزش نفتی شده است! اصلا یکی نیست که بیاید بگوید چی و چی نفتی نشده است؟

تا وقتی که نفت هست، مسئول، محصول می‌شود و محصول،مسئول! و آفتابه چی، متولی و مسئولِ طلوع و تشعشع آفتاب می شود و دانا، نادان، و نادان، دانا!

و هر کسی می تواند رئیس جمهور و وزیر و استاندار و مدیر کل و رئیس و معاون و کارمند و تاجر و کارخانه دار و پدر و مادر و چه  و چه بشود.

اگر بنا باشد مقام و مسئولی، بدون اتکا کردن به درآمدِ نفت بتواند با برنامه‌ریزی و مدیریت کارآمد و بهره‌ورانه ،یک روستای کوچک را  اداره کرده و موفق گردد، قطعا بدانید که ایشان مدیری موفق و قابل اتکاست و می تواند وزیر هم بشود. در غیر اینصورت ظلم و گناه است حتی اگر اداره ی یک مهد کودک یا خانواده را به ایشان بسپارند.

بوی نفت و بوی خون و بوی جنون، همه جای دنیا را فراگرفته است و قفس‌ها و  نفس‌های نفتی؛ آدم‌ها را از هم و از آدمیت و از زندگی واقعی و خدا دور کرده است!

کاشکی، قبل از اینکه نفتی بشویم، آدم  می‌شدیم.

اقدام کننده: مسئول تحریریه

صدای زنجانبازینفتخلیل ببری
sedayezanjannews.ir/nx16418


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»