کد خبر: 11195
1402/11/03 - 9:8


وحید خاتمی

سالگرد فاجعه پلاسکو و حسرت های نهفته ما ایرانیان

شاید بهترین زمزمه ای باشد به فراخور درد فاجعه پلاسکو برای مادران, پدران , همسران و سلاله ها و بازماندگان فاجعه پلاسکو، آتشی که نه تنها بر دل و جان آن خانواده ها افکند، بلکه بر دل اکثریت مردم ایران داغی سوزناک بود، که صد البته، نبایستی به سادگی و با تخفیف نگری از روی این حادثه‌ گذر کرد

پایگاه خبری صدای زنجان

پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/  شاه بیت زیبای شهریار سخن که زیبا گفت: آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس

آنچنان سوختم از آتش هجران که مپرس

شاید بهترین زمزمه ای باشد به فراخور درد فاجعه پلاسکو برای مادران, پدران , همسران و سلاله ها و بازماندگان فاجعه پلاسکو،  آتشی که نه تنها بر دل و جان آن خانواده ها افکند، بلکه بر دل اکثریت مردم ایران داغی سوزناک بود، که صد البته، نبایستی به سادگی و با تخفیف نگری از روی این حادثه‌ گذر کرد.

بامداد سی دی سال ۱۳۹۵، مردم ایران‌ گزاره « حادثه خبر نمی کند» را با شعله های آتشی که چهارراه استانبول را در نوردیده بود به رای العین مشاهده و درک نمودند. در نهان این جمله به ظاهر ساده، تجربه مرگباری  به ثبت رسانده شد.

غبار و دود شراره های ساختمان ۱۵ طبقه پلاسکو در فراز‌  آسمان شهر متصاعد شده و نائره آن چنان تنوره کشید که آن هیولای آهنین سالخورده را که سه ونیم سال زمان برای احداث و بنای آن صرف شده بود را در عرض مدت زمان، سه و نیم ساعت به تلی از آوار، در قلب تهران بدل نمود.

درد و رنج های فراوانی برای ما ایرانیان در آن پشته ها و تپه های ویران شده پلاسکو نهفته می باشد که احصاء معدودی از آن برای استنتاج اخلاقی لازم می باشد.

واقعه پلاسکو، نارسائی های دوران مدرانیزاسیون وارداتی را در کشورهای جهان سوم  به رخ مان  کشید.

پیشامد چهارراه استانبول ، مالکیت دولتی در اقتصاد و نگهداشت غیر اصولی در مدیریت شهری را به منصه ظهور رساند .

درهیاهوی این حادثه، جنون عکس های سلفی گرفتن بعضي از شهروندان مان، و بالتبع معضلات فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی منبعث از آن را به رخ مان کشید.

ولی در نقطه مقابل این آلام و درد ها، شانزده شهید آتش نشانی بود که ملکات فاضله ای همچون حمیت، غیرت، رشادت و مسئولیت پذیری را برای احیای اخلاق فاضله انسانی و اعتلاء فرهنگ اجتماعی مان، به یادگار گذاشت.

 

آتش نشان هائی که ترس را به سخره گرفتند و خود را بر آتش زدند تا بتواند بر شعله های آن لهیب سرکش، فائق آیند.

ولی افسوس که بعد از مهار آن آتش سرکش در یکی از طبقات فوقانی، دیگر آن غول آهنی، یارای مقاومت نداشت. سنگینی بنا از طرفی و سنگینی مواد اطفاء حریق از طرف دیگر، خارج از حد طاقت آن هیولا بود.

عاقبت الامر آن چثه بدقواره هولناک، کمر خم کرد و غیوران آتش نشان مان را نیز همراه با خودش بر زمین افکند. حسرتی هم همراه با اندوه جانکاه بر خانواده و بسیاری از مردمان کشورمان به ارث گذاشت.

آری ما ایرانیان با مشاهده ساختمان نو پدید آمده پلاسکو در چهارراه استانبول مفاهیم ارزشمندي از رشادت های جان نثاران وطن، به یاد خواهیم آورد ولی تلخی هائی را نیز در قفای این رویداد، تجربه نمودیم.

تلنگر ها و زنهارهائی در اصول شهرسازی و مدیریت بحران برای ما در این تلخی ها وجود داشت که شاید بی توجهی به آن زنگ خطری دیگر برای آینده مان باشد. 

شاید جمله ای را به تواتر شنیده باشیم ولی با گذشت قریب به ۸ سال از ریزش این ساختمان کهنه، نمود عینی آن برای ما ایرانیان ملموس تر و قابل فهم تر است. 

 « ساختن سخت تر از تخریب است»

ساختمانی که امروز شاهد آن هستیم، بنیاد و خلق آن، بیشتر از  پنج سال زمان را مصروف خود نموده است و یک نمونه از موارد متنابهی است که نشان می دهد، ابتناء و احداث یک مجموعه در کشور ما  زمانبر بودن و هزینه بردار بودنش، خارج از استاندارد های روز مدرن است.

قدرت نهفته در آتشی که در یک بی مبالاتی به ظاهر ساده به جان آن هیولای آهنين افتاد، در سه الی چهار ساعت، آن هیمنه قناس را به زمین کوبید.

برای ما ایرانیان، ساختن و ابتناء، محنت و عسرت های های فراوانی دارد ولی انهدام و تخریب آن، شاید براحتی یک تغافل، سهل انگاری و تسامح حماقت آمیز  دراحداث و حتی نگهداشت، مخاطره آمیز باشد. تجربه های مشابهی هم در حوادث غیر مترقبه در این راستا، شاهد بوده ایم.

امروز پلاسکو بعد از گذر ایام طولانی و صرف هزینه های کلان، بدل به بنائی شد، مقاوم تر و با سبک معماري متفاوت تر، که هیبتی متمایز را، رو به فلک نهاده است .

البته پلاسکو نوبنیاد، شمائی انتزاعی تر و مفهومی تر را با هنر معماری، نگاره نموده است.

یک استنتاجی که از این ماجرا می توان گرفت این است که آتش افروزی، کاری است به راحتی آب خوردن، ولی شاید فرونشاندن آن بسی دشوار، که می تواند جان ها بستاند و حسرت و اندوه ها بیافریند.

سالگرد آن واقعه تلخ برای ما ایرانیان یادآوری مجددی شد که فراموش نکنیم :

سلفی گرفتن در بحران ها، نمایش های کاذب، سست بنیادی، سهل انگاری، تغافل در امورات جاری و مستحدثه مان هنر نیست بلکه مسئولیت پذیری، آینده نگری، ژرف اندیشی، استحکام بخشی و تدبیر در تمامي امور، بزرگترین هنر است.

آخر الامر، خاموش نمودن آتش جهنم و ابتناء آبادانی و ساخت بهشت روی زمین، ماندگارترین هنرزمینیان است.

اقدام کننده: ایرج_رفیعی

صدای زنجانپلاسکوحادثهیادداشت
sedayezanjannews.ir/nx11195


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»