اما به نظرگاه نگارنده سهروردی صاحب و واجد اندیشه سیاسی فلسفه سیاسی است. تفصیل این بحث در جای دیگری قابل بیان است.مسلمانان با فارابی صاحب یک فلسفه سیاسی شدند که اگر استمرار پیدا میکرد و به سامان می رسید امروزه شاید نوع حکمرانی در جهان اسلام متفاوت تر میشد. با فربه شدن فقه سیاسی عملا جامعه اسلامی دچار مشکلات عدیده ای گردید.

سهروردی مجدد و پرورش دهنده فلسفه سیاسی بود .عنوان حکیم حاکم که از مدینه فاضله افلاطون تا فارابی مطرح شده بود با سهروردی یک تبصره خورد .حکیم حاکم "متاله" در اندیشه سهروردی هم یا باید حاکم حکیم باشد و یا حکیم حاکم اما " تاله"  شرط اصلی حکمرانی است.حکمت پشتیبان اصلی حکومت است.

حکمرانی بدون حکمت سودی نخواهد داشت . اما چون حکیم حاکم متاله به ومنشا و سر چشمه نورالنوار وصل است ، مردم را به سعادت واقعی می رساند .

حکومت مطلوب سهروردی توسعه مادی جامعه انسانی به همراه ترقی و تعالی معنوی است.گفتمان سیاسی شیخ اشراق تلفیق صداقت و سیاست است. دراندیشه سیاسی سهرودی اخلاق بر سیاست مقدم است. حسیاسیت جهانی به سهروردی هم به خاطر همین است که میتوان با استعانت از اندیشه های سهروردی به حل خیلی از مشکلات امروزی پرداخت .