شکافهای طبقاتی و فشار معیشتی در ایران امروز، تنها مسألهای اقتصادی نیست؛ در عصر عملیات ترکیبی، این گسلها به میدان اصلی نبرد نرم بدل شدهاند که با حملات سایبری، پهپادی و جنگ روایتها تکمیل میشود.
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ اقتصاد ایران
در ماههای اخیر با بیثباتی در بازار ارز، طلا و کالاهای اساسی روبهرو بوده است.
این وضعیت نه تنها پیامد اقتصادی دارد، بلکه زمینه را برای شکلگیری بحرانهای امنیتی
فراهم میکند. در سناریوهای نوین بیثباتسازی، معیشت مردم همان خط مقدم جنگ روایتهاست؛
جایی که ترکیب فشار اقتصادی و عملیات روانی، تابآوری ملی را هدف میگیرد.
اقتصاد؛ میدان تازه نبرد
امنیت ملی
تجربه تاریخی ایران نشان
میدهد که افزایش ناگهانی هزینههای زندگی، بهویژه در حوزه انرژی و کالاهای پایه،
شبکههای ناراضی را به سرعت به حرکت درمیآورد. هر شوک قیمتی در بازار ارز، طلا یا
سکه، مانند سیگنالی روانی عمل میکند که میتواند منجر به شکلگیری اعتراضات اجتماعی
شود. از این منظر، اقتصاد نه صرفاً عامل رفاه، بلکه شاخص امنیتی است؛ زیرا هر ضعف اقتصادی
میتواند نقطه ورود برای فشارهای داخلی و خارجی باشد.
در سناریوهای بیثباتسازی،
بازیگران خارجی تلاش میکنند این شکافها را به «پوشش مشروعیتزدایی» تبدیل کنند؛ یعنی
ناکارآمدی اقتصادی داخلی را بزرگنمایی میکنند و اعتماد عمومی را هدف میگیرند، بی
آنکه خود مستقیماً وارد میدان شوند.
سناریوی ترکیبی: از شوک معیشتی
تا عملیات نیابتی
تحلیل روندهای منطقهای نشان
میدهد که بیثباتسازی مدرن اغلب در دو مرحله اتفاق میافتد:
۱.
مرحله
نرم: فشار اقتصادی و روایت رسانهای هماهنگ با محور ناکارآمدی نظام، اعتراضات محلی
را شعلهور میکند. این مرحله معمولاً چند هفته طول میکشد و میتواند شبکههای اجتماعی
و پیامرسانها را به کار گیرد تا شکاف اجتماعی گسترش یابد.
۲.
مرحله
سخت: همزمان با اوجگیری اعتراضات داخلی، عملیات نیابتی، پهپادی یا سایبری علیه زیرساختهای
حیاتی انجام میشود. تمرکز حاکمیت میان مدیریت اعتراضات و مقابله با تهدیدات خارجی
تقسیم شده و ظرفیت پاسخدهی کاهش مییابد.
این الگو نشان میدهد که
فشار معیشتی، بهتنهایی تهدید نیست؛ بلکه همافزایی آن با روایتهای رسانهای و عملیات
نیابتی، سناریویی پیچیده و چندلایه میسازد.
مناطق پیرامونی؛ فرصتها
و تهدیدهای مضاعف
استانهای مرزی مانند سیستان
و بلوچستان، کردستان، آذربایجان غربی و بخشهایی از خراسان، به دلیل ضعفهای ساختاری
و شکافهای تاریخی، مستعد بهرهبرداری از نارضایتیها هستند. اگر اعتراضات اقتصادی
در مرکز با تحرکات شبکههای محلی یا قومی در این مناطق همزمان شود، هزینههای مدیریت
بحران افزایش یافته و احتمال تبدیل آن به بحران امنیتی ملی بالا میرود.
با این حال، همین مناطق میتوانند
به فرصت تبدیل شوند؛ حضور فعال نخبگان محلی و مشارکت اجتماعی میتواند از فعال شدن
گسلهای بحرانزا جلوگیری کند و آنها را به حلقهای از تابآوری امنیتی بدل سازد.
شاخصهای هشدار زودهنگام
برای پیشگیری از تبدیل شوک
اقتصادی به بحران چندلایه، باید مجموعهای از شاخصها رصد شود:
• مالی و بازار: نوسانات شدید در بازار ارز،
طلا و کالاهای اساسی.
• اجتماعی و رسانهای: افزایش هماهنگ پیامها
و فراخوانها در شبکههای اجتماعی، ویدئوهای محلی از تجمعها و موجهای مصنوعی آنلاین.
• امنیتی-مرزی: گزارشهای مشکوک از تحرک
گروههای مسلح، افزایش حملات سایبری یا خرابکاری در زیرساختها.
رصد مستمر این شاخصها امکان
واکنش پیشدستانه و جلوگیری از تشدید بحران را فراهم میکند.
مدیریت بازار؛ مدیریت امنیت
کنترل بازارهای مالی و کالاهای
اساسی، دیگر صرفاً اقدام اقتصادی نیست؛ بخشی از دکترین دفاع ملی است. هر شوک تورمی
که مهار نشود، میتواند به جرقهای در انبار باروت اجتماعی بدل شود. بنابراین مداخله
هدفمند، شفاف و قابل مشاهده در بازارها باید با اطلاعرسانی هماهنگ همراه باشد تا اعتماد
عمومی آسیب نبیند.
پیشدستی به جای واکنش
واکنش صرفاً امنیتی، زمانی
که بحران بالفعل شده، کماثر و پرهزینه است. سیاستگذاری پیشدستانه شامل فعالسازی
سامانههای هشدار زودهنگام، بستههای حمایتی کوتاهمدت، و مشارکت نخبگان اجتماعی در
تصمیمگیری است. این اقدامات باعث کاهش دامنه نارضایتی و پیشگیری از مصادره اعتراضها
توسط بازیگران خارجی میشود.
جنگ روایتها؛ بعد مغفول
نبرد
در عصر شبکههای اجتماعی
و عملیات روانی، روایتها همان مهماتاند. هر اعتراض اقتصادی، بهتنهایی یک پدیده اقتصادی
است، اما روایت آن میتواند نبرد نرم را شکل دهد. مدیریت روایتها – ارائه توضیحهای مستند، شفاف و منصفانه
– برای مقابله با عملیات نفوذی خارجی و
داخلی ضروری است.
بدون این، هیچ اقدام امنیتی
صرف نمیتواند موج روانی ناشی از بحران را مهار کند.
جمعبندی و توصیهها
فشار اقتصادی و شکافهای
طبقاتی، تهدیدی چندوجهی برای امنیت ملی هستند. سناریوی محتمل شامل همزمانی اعتراضات
معیشتی، عملیات رسانهای و فشارهای نیابتی است. مقابله با این تهدید نیازمند پیوند
هوشمندانه میان سه حوزه است:
۱.
اقتصاد:
تثبیت بازارها، بستههای حمایتی و پیشگیری از شوکهای ناگهانی.
۲.
امنیت
داخلی و مرزی: تقسیم کار روشن بین نیروی انتظامی، نظامی و مرزبانی با اولویت پاسخ سریع
و منعطف.
۳.
اطلاعرسانی
و حکمرانی روایتها: بازسازی اعتماد عمومی، شفافیت اقدامات و مقابله با روایتهای مخرب
خارجی.
تنها با این رویکرد پیشدستانه
است که میتوان تهدید بالقوه را مهار و آن را به فرصتی برای بازسازی سرمایه اجتماعی
و تقویت تابآوری ملی تبدیل نمود.