در طی سالهای اخیر ساختار خانواده در بسیاری از جوامع تغییر کرده است.زندگی خانوادگی از ثُبات کمتری برخوردار بوده و پیوندهای زناشویی به آسانی گسسته میشوند حال در این میان در صورت وجود فرزند در این زندگی مشترک و از آنجایی که جنسیت فرزندان ممکن است یکی از عوامل تاثیر گذار بر میزان آسیب پذیری آنها نسبت به طلاق والدین باشد
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ در طی سالهای
اخیر ساختار خانواده در بسیاری از جوامع تغییر کرده است.زندگی خانوادگی از ثُبات کمتری
برخوردار بوده و پیوندهای زناشویی به آسانی گسسته میشوند حال در این میان در صورت
وجود فرزند در این زندگی مشترک و از آنجایی که جنسیت فرزندان ممکن است یکی از عوامل
تاثیر گذار بر میزان آسیب پذیری آنها نسبت به طلاق والدین باشد.در این مبحث به موضوع
طلاق زوجین و آثار ناشی از آن پرداختهایم پیشنهاد میشود جهت آشنایی بیشتر با آسیبهای
طلاق بالاخص تأثیر آن بر فرزندان این بخش را مطالعه فرمائید
طبعاً همه
افرادی که ازدواج میکنند به اُمید داشتن زندگی توأم با خوشبختی و به دنبال پیمودن
مسیر نیک بختی،با این انگیزه پا به دنیای تأهل میگذارند و با آغاز زندگی مشترک با
فردی که قرار است در این مسیر نوپا به عنوان یک همراه و همدم در این سفر که سرانجام
آن،رسیدن به مسیری زیبا و پربار بوده که با همدلی و تعامل یکدیگر به یاری هم پیوند
میخورند.
در گام نخست افراد میبایست اهداف خود را از آغاز
زندگی مشترک مشخص نمایند که یکی از ارکان اصلی و بنیادین برای شروع و بنا گذاری در
این مسیر انتخاب هدف مشخص میباشد.
گام بعدی
در این راستا باورپذیری این مسئله میباشد که آیا با آغاز زندگی مشترک و در کنار یکدیگر
میتوان به این اهداف مورد نظر به نحو مطلوب رسید یا خیر؟اصلاً آیا می توان پذیرفت
که زندگی مشترک می تواند راه حل مناسبی برای رسیدن به این اهداف باشد یا خیر؟
عمده اهداف
زندگی مشترک معمولاً شامل حمایت عاطفی،پیشرفت شخصی و مشترک،تربیت فرزندان و خلق لحظات
ارزشمند در کنار همدیگر است.در این مسیر،زوجین با شناخت نیازها و خواستههای یکدیگر
و ایجاد تعامل در روابط،به اهداف زندگی خود دست یافته و معنای عمیقتری از همراهی را
تجربه میکنند(همانند یک کارگروهی)که هرکدام از اعضای این گروه بخشی از مسئولیت
های این مجموع را بر دوش کشیده تا تمام وظایف صرفاً بر عهده یک نفر نبوده و بر شانه
وی سنگینی نکند.متأسفانه اغلب افراد بدون در نظر گرفتن موارد مطرح شده و با انتخاب
نامناسب شریک زندگی خود،خواسته یا ناخواسته دچار مشکلات عدیدهای خواهند شد.
پیشگیری
بهتر است یا درمان؟
گاهی زوجین
در یک خانه و کاشانه زندگی میکنند،ولی رابطه آنها به قدری سرد بوده که همانند دو غریبه
در کنار یکدیگر زندگی میکنند.که استفاده از لفظ زوجین برای آنها قدری تأمل دارد! در
واقع به زبان سادهتر و اصطلاح عامیانه احساسات آنها مرده است و در اینجا می
گوئیم:طلاق عاطفی بین آنها رُخ داده است.
در صورت
عدم پیشگیری از وقوع برخی مسائل به وجود آمده و نفوذ آن در زندگی زناشویی،رویداد تلخی
بنام(طلاق)چهره ی خود را متجلی خواهد نمود،زوجین باید برای بهبود در روابط و افزایش
عشق و علاقه و رسیدگی به خواستهها و نیازهای هم بکوشند و کمتر تن به طلاق بدهند زیرا
طلاق آخرین راه است. پیامبران و امامان ما توصیه و سخنان گوهرباری راجع به طلاق را
بیان نمودهاند که در هر کدام نکتهای نهفته است که بارزترین آن مربوط به فرمایش:امام
صادق (ع)(الکافی:
۶/۵۴/۲):ما مِن شَیءٍ مِمّا أحَلَّهُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ أبغَضَ إلَیهِ مِن الطلاقِ،و
إنَّ اللّه َ یُبغِضُ المِطلاقَ الذَّوّاقَ؛از چیزهایى که خداوند عزّ و جل حلال فرموده،هیچ
چیز نزد او منفورتر از طلاق نیست.و این امر ناپسند بنا به تعبیر ایشان نهی شده است،و حتی الامکان
می بایست از آن خودداری ورزید،چرا که باعث متزلزل شدن پایه های خانواده شده و منجر
به جدایی زوجین خواهد شد.بدین ترتیب در صورت بروز هرگونه اختلافات و مشکلات در زندگی
مشترک،زوجین میبایست بکوشند تا با حل و فصل نمودن موضوع از طریق مذاکره و مصالحه همانند
دو شخص عاقل و بالغ و به صورت مسالمت آمیز در این زندگی زناشویی تک تک معضلات به
وجود آمده را با اندیشه های خود ختم بخیر نمایند. چرا که در اکثر موارد صرف یک گفتگوی
ساده به خصوص بین زوجین جوان که به تازگی زندگی مشترک را تشکیل داده اند و تجربه
آنها به نسبت کمتر است می تواند زمینه ساز جلوگیری از ایجاد تنشهای فراوانی را در
این مسیر فراهم آورد،چرا که زوجین با شناختی که از خُلقیات یکدیگر در طول زندگی مشترک
بدست آورده اند،بهتر میتوانند همدیگر را درک نموده و برای مشکلات خویش چارهای بیندیشند،ناگفته
نماندگاهاً دخالت های نابجای دیگران در روابط شخصی و خصوصی زوجین بخصوص افراد درجه
اول خانواده زوجین که احساسات آنها باعث غلبه بر رفتار و ارائه راهکارهای آنان
میشود حتی الامکان توصیه می شود که از ارائه تدابیر به زوجین امتناع ورزند،زیرا علاوه
بر اینکه مشورت آنها نتیجه بخش واقع نشده بلکه می تواند باعث ضربه زدن به برخی از
مسائل شده و عواقب جبران ناپذیری را به بارآورد.
میانجیگری
پس همانطور
که بیان شد بهتر است در وهله ی نخست زوجین با تعامل یکدیگر مشکلات خود را حل و فصل
نمایند و بدون اطلاع و دخالت دیگران مشکلات خود را ریشه یابی نمایند،سپس در صورت
عدم توانایی زوجین در حل مسائل و عدم نتیجه دلخواه،با استمداد جُستن از بزرگان و
ریش سفیدان خانواده پای آنان به میان آمده و با استفاده از تجربه آنها و واسطه گری
این بزرگان(بدون تبعیض میان زن و مرد)می توانند در حل مشکلات و معضلات زندگی،طرفین
را به صلح و سازگاری دعوت نمایندتا از هرگونه بروز اختلافات جدی و منجر به جدایی
جلوگیری گردد.البته بزرگان نیز در این مسئولیت خطیر می بایست که همیشه با عدالت جانب
حق را رعایت نموده و بدون دخالت در مسائلی که لزومی برای ورود آن نداشته و صرفاً
به عنوان یک داور بی طرف رفتار نمایند تا مبادا گزندی به زندگی زناشویی آنها وارد
شده و سبب شوند مشکلات بیشتر و جدیدتری به میان آید.
متأسفانه
در پارهای از موارد دیده شده که به دلیل عدم درک متقابل زوجین از یکدیگر همین یک گفتگوی
ساده که گاهاً درمان مشکلات بوده بین آنها ثمربخش واقع نشود و حتی بعضاً ریش سفیدی
بزرگان خانواده نیز که باعث فرصت دادن دوباره به این زندگی مشترک خواهد شد را از خود
محروم نمایند.
لاجرم در
این میان گزینه ارجح آن است که زوجین پیش از اقدام به طلاق از متخصّصین روانشانسی،روان شناختی در امور خانواده
بهره جسته و بدین نحو از وقوع بیشتر مشکلات و اختلافات و نفوذ آن در زندگی زناشویی
پرهیز نموده و در بسیاری از موارد از این طریق میتوان از وقوع طلاق جلوگیری نمود.
مقدمات
مربوط به وقوع طلاق برهه سختی را برای خانوادهها رقم میزند،و این در حالی است که
در صورت وجود کودکان در این میان طبیعتاً باعث ایجاد مشکلات بسیاری خواهد شد،تاثیر
طلاق بر فرزندان مسئلهای نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد و آن را نادیده گرفت
کودکان طلاق ممکن است مشکلات بیرونی بیشتری مثل بزهکاری،رفتارهای پرخاشگرانه و اختلالات
روحی مختلفی را نسبت به سایر همسالان خود داشته باشند.طبق مطالعات نشان داده اینگونه
فرزندان دارای میزان بیشتری از افسردگی،عزت نفس کمتر و پریشانی عاطفی را تجربه می
کنند.
طبیعتاً
کودکان ناشی از طلاق نسبت به سایر کودکانی که به همراه والدین خود زندگی میکنند بیشتر
در جامعه در معرض خطر آسیبهای اجتماعی هستند و آنها پس از رشد و در سنین نوجوانی و
جوانی بر این باورند که عموم افراد جامعه توانایی درک مشکلات به وجود آمده برای آنها
را ندارند و به اعتقاد خود هیچکس قدرت درک مشکلات به وجود آمده در زندگی آنها را نخواهند
داشت و یک تنه می خواهند به جنگ با مشکلات بروند.
فرزندان
ناشی از طلاق بیشتر در معرض فقر،شکست تحصیلی،فعالیت جنسی زود هنگام و پرخطر،ازدواج
زود هنگام،اعتیاد و روابط نادرست با جنس مخالف(به دلیل کمبود محبت عاطفی و حُسن توجه
والدین)را نسبت به سایر همسالان خود دارا هستند.چه بسا مشکلات و چالشهای عاطفی مرتبط
با طلاق در دوران بزرگسالی افزایش مییابد.حسب مطالعات صورت گرفته در زمینه طلاق،بیانگر
این موضوع بوده که تاثیر طلاق والدین بر فرزندان بر اساس ویژگیها و شرایط اجتماعی،اقتصادی
و رفاهی خانواده ها متفاوت است و بدون در نظر گرفتن و بررسی موارد فوق نمیتوان یک
قاعده کلی را بر تمام موارد فوق جاری و ساری دانست.
عمدهترین
و اصلیترین علل وقوع طلاق در کشور ایران که بیشتر از سایر موارد هم به چشم میخورد:خیانت
زوجین به همدیگر،مشکلات جنسی،بیکاری،تورم و اعتیاد میباشد البته ناگفته نماند طبق
تحقیقات به عمل آمده بر اساس دادههای مرکز آمار ایران، مشکلات اقتصادی به دلیل تورم
های افسار گریخته به ویژه در سالیان گذشته صدر نشین دلایل اصلی طلاق در جامعه است،افزایش47درصدی
آمار طلاق در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۲ یکی از بارزترین دلایل مربوط به جدایی زوجین از
همدیگر میباشد.در این آمار آمده است تعداد ازدواج در سال ۱۳۸۹،۸۹۱ هزارو ۶۲۷ مورد
بوده اما در سال ۱۴۰۲ با کاهش نزدیک به ۵۰ درصدی به ۴۸۱ هزار و۳۹۵ مورد رسیده است.
همچنین
تعداد طلاقها از ۱۳۲ هزار و ۷۰۰ مورد در سال 1389 به ۲۰۲ هزار و183 مورد در سال
۱۴۰۲ رسیده که حاکی از افزایش 47درصدی آنرا دارد.