پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ نقد تئاتر همواره افتوخیزهایی
داشته است. طبق مستندات موجود در دهه ۷۰ شمسی و بهویژه در اواخر این دهه، شاهد
رشد بسیار خوب و تأثیرگذار نقد در جامعه تئاتری بودیم. در این بازه، نقد تئاتر به
وظایف خود به دقت و صراحت عمل میکرد. منتقد مراقب بود که تئاتر گرفتار بازیها و
تکنیکهای صوری و گذرا نشود. هر تکنیک یا شیوه جدیدی که معمولاً از الگوی خارجی
اقتباس میشد زیرنظر موشکافانه منتقدان بود و اگر مفاهیمی که اثر عرضه میکرد با
نیازهای گفتمانی جامعه فاصله مییافت، نقد میشدند. منتقدان تئاتر در دهه ۷۰، بر
تجربه تئاتری تماشاگران تأثیر مثبت داشتند و آن را هدایت میکردند؛ در واقع باعث میشدند،
تماشاگران درک صحیحی از ظرفیتها و کارکردهای تئاتر پیدا کنند. تئاتر این نیست که
مخاطب پس از تماشای آن فقط بگوید بد نبود. تئاتر این است که تماشاگر آن را ببیند و
بگوید: پس که اینطور! یک پای تئاتر در تفکرات فلسفی و پای دیگر آن در شعر(نه به
معنای عام آن) است. شاعرانگی و فلسفیدن با هم تئاتر را شکل میدهند؛ وقتی تئاتر از
اینها محروم شود چیزی باقی نمیماند.
مسئله اصلی تئاتر ما که
روی وضعیت نقد نیز به شدت سایه انداخت، موضوع توسعه بود. اساساً پرسش یا بیان این
مسئله که تئاتر باید خصوصی یا دولتی باشد آدرس اشتباهی بود که از سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳
در تئاتر ایران مطرح شد. آن سالها هنرمندان تئاتر هم با این مسئله همراهی کردند.
این مسئله انحرافی که تئاتر ایران باید خصوصی یا دولتی باشد، کلیت تئاتر ایران را
به سمت دیگری برد. تئاتری که مسئله آن این بود که به نهاد تبدیل شود و توسعه یابد،
مسئلهاش این شد که چه کسی باید آن را اداره کند. وقتی مسئله تئاتر از توسعه خارج
شد بهطور طبیعی نقش منتقد هم کمرنگ شد. چون منتقد در این دستگاه به توسعه تئاتر
از طریق نزدیک کردن افکار خلاقه کارگردان و نویسنده به درک مخاطبان کمک میکند.
تغییر فضای تئاتر از دهه
۸۰ و محولشدن تئاتر از دولت به چیزی که متسامحاً به آن تئاتر خصوصی میگوییم،
جایگاه و اهمیت نقد را کمرنگ کرد. تئاتر خصوصی ما، تئاتری یله، رها و بیمسئولیت
است. در دنیا تئاتر خصوصی به شکل ایران وجود ندارد که به عنوان کارگردان، سالن به
سالن بروید و بر اساس تخمین درآمد حاصل از فروش، شروع به چانهزنی کنید. در چنین
شرایطی است که مدیران روابط عمومی در تئاتر ایران مهم شدند و تئاتر ایران را امروز
میگردانند. متأسفانه بسیاری از منتقدان تئاتر نیز در روابط عمومی تماشاخانهها
فعالیت میکنند. الان با سالنهای متعددی در تهران و برخی کلان شهر ها مواجه
هستیم که شبی ۳ تا ۴ نمایش را اجرا میکنند. این فضا آسیبهای زیادی را به برخی از
هنرها مثل طراحی گریم و طراحی صحنه و نور وارد میکند. یعنی تقریباً آن را منحل میکند.
وقتی شما باید نیمساعته سالن را به گروه دیگری تحویل دهید، بعبارتی اصلاً طراحی
صحنه و نور و … معنایی نخواهد داشت.
واماروزگارنقدتئاتردرزنجان...
جلسات نقد و بررسی در
دهه های گذشته در تئاتر زنجان دارای جایگاه بشدت مهم و تاثیر گذار بوده و حضور
گسترده تماشاگران پس از اجرا و در جلسه ی نقد نمایش ها نیز گواهی مهم بر این
ادعاست. مفاهیم نهفته آثار در این جلسات بین عوامل گروه و تماشگران واکاوی و تجزیه
تحلیل شده و همین امر موجب ارتقای سطح کمی و کیفی تولیدات نمایشی و نیز سطح سواد و
معلومات تماشاگران عام می گشت. این غنا و ارزشمندی جایگاه نقد چه در جشنواره های
هر ساله تئاتر و چه حتی در اجراهای عمومی مخاطبان فهیم زنجانی را در درک معانی
مستتر در اجراها کمک شایانی می نمود. ولی حدودا از اواخر دهه ۸۰ تاکنون دیگر آن
نگاه ویژه به حوزه نقد در نمایش زنجان به چشم نمی خورد و صد افسوس که برخی از
گردانندگان نمایش نیز خود اعتقادی به جایگاه راستین نقد ندارند که این خود بررسی
ویژه و تمام قدی را می طلبد. پایین بودن سطح سواد و بینش هنری (چه آکادمیک و چه
غیر آکادمیک)؛ نداشتن دغدغه رشد و شکوفایی این هنر فاخر و متاسفانه داشتن اهداف
بشدت مخرب و غیر تئاتری موجب گشته که جلسات نقد و بررسی روز به روز کم توان تر و
بی جان تر گردد. بطوریکه دیگر داشتن پشتوانه علمی و تئوریک و تخصصی برای
کارگردانان مطرح نبوده و بدلیل عدم نظارت دقیق و کافی و درب های بسته هرگونه جلسات
نقد و بررسی و گفتمان های تئاتری هر تازه از راه رسیده ای داعیه ی کارگردانی و
پیام آور بروز ترین سبک ها و شیوه های ناب تئاتری رادرسرمیپروراند!
امید است با جدیتی برنگ
روزگاران پیشین گردانندگان این هنر فاخر جایگاه نقد را به فراموشی نسپرده و شاهد
احیای این گفتمان های اصیل تئاتری در شهرمان باشیم. چون بدون حرف و بحث و تبادل
نظر هر چند با قلیان احساسات و گاها تنش آمیز، روزگار نمایش بیش از این سیاه تر
خواهد شد.