پیشرفتهای فناوری در قرن بیستویکم، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و حقوقی را بهسرعت دگرگون کرده است. هوش مصنوعی (AI) با توانایی پردازش دادههای کلان و تصمیمگیری خودکار، و بلاکچین با ویژگیهای غیرمتمرکز بودن و امنیت بالا، از جمله فناوریهایی هستند که پتانسیل بازتعریف نظامهای حقوقی را دارند
پایگاه خبری صدای زنجان نیوز/ پیشرفتهای
فناوری در قرن بیستویکم، ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و حقوقی را بهسرعت دگرگون کرده
است. هوش مصنوعی (AI) با توانایی پردازش دادههای کلان و تصمیمگیری
خودکار، و بلاکچین با ویژگیهای غیرمتمرکز بودن و امنیت بالا، از جمله فناوریهایی
هستند که پتانسیل بازتعریف نظامهای حقوقی را دارند.
هوش مصنوعی در حوزههایی مانند قضاوت پیشبینانه،
تحلیل قراردادها و مدیریت اسناد حقوقی کاربرد یافته است، در حالی که بلاکچین بستری
برای قراردادهای هوشمند، ثبت مالکیت و مدیریت هویت دیجیتال فراهم کرده است.
با وجود
این فرصتها، چالشهایی نظیر حریم خصوصی، مسئولیت حقوقی و تنظیمگری این فناوریها،
نظامهای حقوقی را با پرسشهای جدیدی مواجه کرده است. نظامهای حقوقی سنتی، که عمدتاً
بر پایه ساختارهای متمرکز و فرآیندهای دستی طراحی شدهاند، برای پاسخگویی به پیچیدگیهای
این فناوریها با دشواریهایی روبهرو هستند. در این مطلب تلاش میکنم تا ضمن بررسی
این پرسش به چگونگی سارگاری نظامهای حقوقی با این فناوریها پرداخته و چشماندازهای پیش رو برای آینده را ترسیم نمایم. هدف از نگارش این مطلب
، تحلیل فرصتها و چالشهای این فناوریها و ارائه راهکارهایی برای تنظیمگری مؤثر
است.
نظامهای
حقوقی همواره در پاسخ به تحولات اجتماعی و فناوری تکامل یافتهاند. بر اساس نظریه تکامل
حقوقی، قوانین و مقررات برای انطباق با نیازهای جدید جامعه تغییر میکنند. همچنین،
نظریه تنظیمگری فناوری تأکید دارد که تنظیمگری فناوریها باید تعادلی بین نوآوری
و حفاظت از حقوق افراد برقرار کند . در این راستا، هوش مصنوعی و بلاکچین بهعنوان
فناوریهای تحولآفرین، نیازمند چارچوبهای حقوقی نوین هستند.
مطالعات
پیشین نشان دادهاند که هوش مصنوعی میتواند کارایی نظامهای حقوقی را از طریق خودکارسازی
فرآیندها و تحلیل دادهها بهبود بخشد. بااینحال، مسائلی مانند سوگیریهای الگوریتمی
و مسئولیت حقوقی تصمیمات خودکار چالشهایی جدی ایجاد کردهاند.
در مورد
بلاکچین نیز، تحقیقات نشاندهنده پتانسیل این فناوری در افزایش شفافیت و کاهش فساد
هستند، اما فقدان چارچوبهای حقوقی بینالمللی مانع بهرهبرداری کامل از آن شده است.
هوش مصنوعی
و بلاکچین فرصتهای متعددی برای بهبود نظامهای حقوقی فراهم کردهاند که در ادامه
به برخی از آنها اشاره میکنم:
افزایش
کارایی و کاهش هزینهها: هوش مصنوعی با خودکارسازی فرآیندهای حقوقی، مانند تحلیل قراردادها
و بررسی اسناد، زمان و هزینههای اجرایی را کاهش داده است. برای مثال، ابزارهای هوش
مصنوعی در ایالات متحده برای پیشبینی نتایج پروندههای قضایی با دقت بالا استفاده
میشوند.
شفافیت
و اعتماد: بلاکچین با ایجاد دفتر کل توزیعشده، امکان ثبت شفاف و غیرقابلتغییر مالکیتها
و قراردادها را فراهم میکند. این ویژگی در ثبت املاک و اسناد رسمی در کشورهایی مانند
استونی موفقیتآمیز بوده است.
دسترسی
به عدالت: هوش مصنوعی از طریق پلتفرمهای حقوقی آنلاین، خدمات حقوقی را برای افراد
کمدرآمد قابلدسترستر کرده است. همچنین، قراردادهای هوشمند مبتنی بر بلاکچین امکان
اجرای خودکار توافقات را بدون نیاز به واسطهها فراهم میکنند.
مدیریت
هویت دیجیتال: بلاکچین با ارائه سیستمهای هویت غیرمتمرکز، امنیت و حریم خصوصی افراد
را در فرآیندهای حقوقی بهبود میبخشد.
این فرصتها
نشاندهنده پتانسیل این فناوریها برای تحول نظامهای حقوقی هستند، اما بهرهبرداری
از آنها نیازمند رفع چالشهای موجود است.
با وجود
مزایا، هوش مصنوعی و بلاکچین چالشهایی را نیز به همراه دارند که در ادامه بررسی میشوند:
حریم خصوصی:
هوش مصنوعی با پردازش دادههای کلان، خطر نقض حریم خصوصی را افزایش داده است. برای
مثال، استفاده از الگوریتمهای پیشبینانه در سیستمهای قضایی ممکن است دادههای حساس
افراد را در معرض خطر قرار دهد.
مسئولیت
حقوقی: در هوش مصنوعی، تعیین مسئولیت حقوقی برای تصمیمات خودکار دشوار است. اگر یک
الگوریتم قضایی تصمیم نادرستی بگیرد، مسئولیت آن بر عهده توسعهدهنده، کاربر یا خود
سیستم است؟ این پرسش همچنان بیپاسخ مانده است.
فقدان تنظیمگری
منسجم: بلاکچین به دلیل ماهیت غیرمتمرکز خود، با قوانین سنتی سازگار نیست. برای نمونه،
قراردادهای هوشمند ممکن است با اصول حقوقی سنتی، مانند امکان فسخ قرارداد، در تضاد
باشند.
سوگیری
و تبعیض: الگوریتمهای هوش مصنوعی ممکن است به دلیل دادههای ورودی ناقص یا جهتدار،
تصمیمات تبعیضآمیزی اتخاذ کنند. این مسئله در سیستمهای قضایی پیشبینانه در برخی
کشورها مشاهده شده است.
چالشهای
بینالمللی: ماهیت فراملی این فناوریها نیازمند هماهنگی حقوقی در سطح جهانی است، اما
تفاوتهای قانونی بین کشورها این امر را دشوار کرده است.
این چالشها
نشاندهنده ضرورت بازنگری در نظامهای حقوقی و تدوین چارچوبهای تنظیمگری متناسب هستند.
با توجه
به چالشها و مزایا و معایب استفاده از هوش مصنوعی و بلاک چین در مسائل حقوقی به منظور مواجهه نظامهای حقوقی با این فناوریها،. سه سناریوی پیشنهاد
میکنم.
الف) سناریوی
تنظیمگری هماهنگ: در این سناریو، کشورهای جهان با همکاری یکدیگر می توانند چارچوبهای
حقوقی بینالمللی برای تنظیم هوش مصنوعی و بلاکچین تدوین کنند. این امر به افزایش
شفافیت و کاهش منازعات حقوقی منجر میشود. برای مثال، مقررات مشابه GDPR برای هوش مصنوعی در سطح جهانی اجرا میشود.
ب) سناریوی
تشتت حقوقی: در این حالت، نبود هماهنگی بینالمللی و تفاوتهای قانونی بین کشورها،
خلأهای حقوقی را تشدید میکند. این سناریو ممکن است به کاهش اعتماد به این فناوریها
و افزایش منازعات حقوقی منجر شود.
ج) سناریوی
تسلط فناوری: در این سناریو، پیشرفت سریع فناوریها از توانایی نظامهای حقوقی برای
تنظیمگری پیشی میگیرد. این امر ممکن است به ظهور نظامهای حقوقی خودکار مبتنی بر
بلاکچین و هوش مصنوعی منجر شود که جایگزین نهادهای سنتی شوند.
برای تحقق
سناریوی مطلوب (هماهنگی حقوقی)، همکاری بینالمللی، آموزش حقوقدانان و تدوین قوانین
پیشدستانه ضروری است.
در پایان
معتقدم هوش مصنوعی و بلاکچین فرصتهای بینظیری برای بهبود نظامهای حقوقی فراهم کردهاند،
اما چالشهای آنها نباید نادیده گرفته شود. این فناوریها میتوانند شفافیت، کارایی
و دسترسی به عدالت را تقویت کنند، مشروط بر اینکه چارچوبهای حقوقی مناسبی برای آنها
تدوین شود.
در همین
ارتباط کشورها باید قوانین مشخصی برای تنظیم این فناوریها وضع کنند و در سطح جهانی
هماهنگی ایجاد کنند و قضات، وکلا و سیاستگذاران باید با این فناوریها و پیامدهای
حقوقی آنها آشنا شوند.
تدوین قوانین
سختگیرانه برای حفاظت از دادهها در کاربردهای این فناوریها ضرورتی اجتناب ناپذیر
بشمار می رود و اتخاذ سیاستهای حمایتی برای
توسعه این فناوریها در چارچوبهای حقوقی طراحی شود.
آینده نظامهای
حقوقی به توانایی ما در ایجاد تعادل بین نوآوری و تنظیمگری بستگی دارد. امیدوارم این
مطلب بهعنوان نقطه شروعی برای تحقیقات عمیقتر
در این حوزه عمل کند.