کد خبر: 209
1396/07/03 - 19:46


مهدی سهرابی

قصه شورِ پتروشیمی

پایگاه خبری صدای زنجان

لابد برای شما هم پیش آمده است که کتاب داستانی را در دست گرفته‌اید و تا پایان داستان آن را زمین نگذاشته‌اید. همه ما از داستان لذت می‌بریم. داستان‌ها می‌توانند احساسات ما را برانگیزند، ما را به تفکر وادارند و حتی رفتارهای ما را تغییر دهند. به همین دلیل است که از دیرباز حکیمان از داستان برای انتقال دانش و نظرات خود استفاده می‌کرده‌اند.

از این‌ها گذشته داستان و داستان‌گویی موارد استفاده مهم دیگری هم دارد و از آن جمله خواب کردن بچه‌هاست، بچه‌هایی که هنوز آن‌چنان با دنیای واقعی دست و پنجه نرم نکرده‌اند و آرزوها و خواسته‌ها را فعلاً در دنیای قصه‌ها دنبال می‌کنند.

گاهی فکر می‌کنیم استفاده از قصه و قصه‌گویی تنها مختص زمان کودکی‌ست و زمانی می‌شود قصه ساخت و کودک را به خواب برد که پای دیو و پری و اژدها در میان باشد اما از این موضوع غافل می‌شویم که هنر قصه‌پردازی و قصه‌گویی نه تنها مختص زمان خاصی نیست که حتی می‌تواند با استفاده از جدی‌ترین عناصر، یک شهر را به خواب ببرد.

در قصه‌های «هزار و یک شب» وقتی شهرزاد قصه‌ها می‌بیند که شهریار یا همان سلطانِ قصه، دختران را به کام مرگ می‌فرستد، با ترفند قصه‌گویی، هزارو یک شب از مرگ می‌رهد و دست آخر شهریار را چنان عاشق خود می‌کند که قصه به وصال این دو ختم می‌شود و امروز آن‌قدر از وعده‌ها برای‌مان قصه بافته‌اند که به خوابی عمیق و ناز فرو رفته‌ایم.

امروز هم قصه‌های اطراف‌مان کم نیستند، «قصه‌های سبزه‌میدان» شاید یکی از قدیمی‌ترین قصه‌هایی باشد که مردم شهر از شنیدنش و خواب پس از آن سیر نمی‌شوند طوری که قصه‌سرایان آن دست شهرزاد را از پشت بسته‌اند چون شهرزاد قصه‌ها بنا به نقل بزرگان تنها سه سال برای قصه‌گویی وقت گذاشت و موفق شد اما قصه‌های سبزه‌میدان تا دو سه سال دیگر مرز 30 سالگی را رد می‌کند و از این بابت باید به قصه‌گویان آن دست‌مریزاد گفت.

 اما قصه اصلی امروز ما «قصه پتروشیمی» است، قصه‌ای که شهرزاد آن هم‌چنان مردم شهر را که خواب سودهای پول‌شان را می‌بینند در خواب نگه داشته و همین اواخر قسمت‌های جدید از این قصه دنباله‌دار را تقدیم مردم کرد.

قصه پتروشیمی از شب‌های سرد اواسط پاییز سال 85 شروع شد و اگر خواب شهر یک و نیم ماه دیگر طول بکشد، 11 سال را رد می‌کند. آخرین قسمت این قصه این بود که قدم‌های خوبی برای بهره‌برداری از آن برداشته شده و همین نزدیکی‌ها باید منتظر شروع دوباره ساخت آن باشیم.

بخش شیرین‌تر این قصه آن‌جاست که مدیران پتروشیمی تقریباً 10 شب پیش قصه شروع دوباره عملیات اجرایی آن و قرار گرفتن در یک قدمی دریافت تسهیلات ارزی 306 میلیون یورویی را برای مردم شهر و سهام‌داران آن تعریف کردند.

این شیرینی کمی تلخ می‌شود اگر بدانیم که پرداخت این میزان تسهیلات ارزی از سوی صندوق توسعه ملی با عاملیت بانک ملی مشروط به تأمین همین مقدار منابع ریالی از سوی هیئت مدیره پتروشیمی است، موضوعی که معاون هماهنگی امور اقتصادی و مدیریت منابع استاندار زنجان هم به آن اشاره دارد و می‌گوید که صندوق توسعه ملی مشکلی ندارد و با پیگیری‌های بسیار موافقت شده که در قالب فاینانس گشایش اعتبار انجام شود.

با این حساب بنا بر گفته اهل فن، قصه‌سرایان پتروشیمی زنجان برای این‌که آخر این قصه به خیر ختم شود و دست‌شان به تسهیلات ارزی برسد و از طرفی سرنوشت هیئت مدیره قبلی را در پیش نگیرند سه راه پیش روی خود می‌بینند؛ یا باید شریک جدیدی وارد میدان شود، یا افزایش سرمایه اتفاق بیفتد یا یکی از بانک‌های کشور تعهد تأمین منابع ریالی را بپذیرد.

این وسط روی راه اول و دوم نمی‌توان حساب کرد چون با این اوضاع کسی دوست ندارد در قصه‌های پتروشیمی شراکت کند و از طرفی افزایش سرمایه هم جواب خود را همین سال پیش پس داد و افزایش سرمایه مرحله اول چندان به مذاق سهام‌داران خُرد که هنوز با قصه‌های پتروشیمی خواب سود سهام‌شان را می‌بینند، خوش نیامد و همان مبلغ جمع‌آوری شده در افزایش سرمایه نخست هم صرف بدهی‌های گذشته و حل مشکلات مالی راویان قصه شد. می‌ماند راه سوم که نیاز به تجزیه و تحلیل ندارد.

همه این قصه‌ها و روایت‌ها را که کنار بگذاریم، می‌رسیم به اظهار نظر دادستان استان که چند روز پیش در جلسه‌ای گفت که در شهرستان ایجرود دو پروژه بزرگ صنعتی در حال ساخت است که معلوم نیست برای تأمین آب مورد نیاز آن‌ها که کم هم نیست چه برنامه‌ای در نظر گرفته‌اند؟ کاش قبل از فکر کردن برای ایجاد آن‌ها به فکر تأمین آب‌شان بودند.

تفسیر حرف‌های دادستان هم زحمت زیادی نمی‌خواهد و با کم‌ترین فشاری به ذهن می‌توان فهمید که یکی از این پروژه‌ها، پتروشیمی است که یکی از شیرین‌ترین قصه‌های شهر را رقم می‌زند در عین حالی که زنجان در بحرانی‌ترین شرایط آبی خود به سر می‌برد و روزی نیست که مسئولان آبی آن از روزهای سخت بی‌آبی پیش رو نگویند.

همان‌طور که اشاره شد قصه پتروشیمی زنجان از شب‌های سرد پاییز 85 شروع شد و به عبارتی فاصله اندکی با 11 سالگی دارد و حالا از راویان قصه آن باید پرسید با گذشت نزدیک به 11 سال از خراش کلنگ پتروشیمی بر خاک استان با توجه به تفسیرهایی که حکایت از کاهش قیمت جهانی اوره و آمونیاک دارد و از طرفی به علت مضرات استفاده از کودهای شیمیایی، همه به دنبال راه‌های جایگزین هستند، چه تضمینی برای سودآوری پتروشیمی زنجان و رونق فروش تولیدات آن در صورت بهره‌برداری وجود دارد؟

شهرزاد قصه‌ها وقتی جان خود را در خطر دید به قصه پناه برد و هزار و یک شب قصه بافت تا این‌که به وصل شهریار رسید و زنده ماند اما آیا راویان قصه 11 ساله پتروشیمی انتهایی برای قصه خود دارند؟ انتهایی که به پاره شدن چُرت شیرین سهام‌داران و وصل آن‌ها به پول و سودشان ختم شود؟

 

# روزنامه صدای زنجان، یادداشت ، مهدی سهرابی

 

 

 

اقدام کننده: روزنامه صدای زنجان

sedayezanjannews.ir/nx209


درباره ما تماس با ما آرشیو اخبار آرشیو روزنامه گزارش تصویری تبلیغات در سایت

«من برنامه نویس هستم» «بهار 1398»