اواخر روز 26 دیماه 1394 است. نفسهای
ایرانیان در سینهها حبس شده. جهان و رسانههای دنیا درگیر یکی از رخدادهای مهم قرن
هستند. «مذاکرات هستهای قدرتهای جهان با ایران».
در این
سو و در داخل کشور، کسان بسیاری چشم بر این مذاکرات دوختهاند تا در صورت رسیدن به
توافق، شور و جشن و شادی سراسری را در کشور به پا کنند. این اتفاق شاید مهمترین توفیق
دولت متمایل و در خط فکر هاشمی است و نزدیک به اصلاحطلبان. آرزوی گشایشی جهانی برای
کشور.
ایران پس از 8 سال ریاست جمهوری احمدینژاد در
بدترین شرایط اقتصادی و بینالمللی قرار دارد. تحریمها کشور را در بدترین شرایط قرار
داده است. نگاه جهانی که در سال 84 به نفع کشور و تا حدی همراه با ایران بود، اینک
به ضد آن تبدیل شده. سخنان چالشی رئیس جمهور دولت نهم و دهم در مجامع بینالمللی، اجماع
آنها را علیه کشور برانگیخته. فروش نفت نزدیک به صفر است. تحریمها از فلزات گرفته
تا دارو و کشتیرانی زیر و بم اقتصاد و سیاست و فرهنگ و سلامت جامعه را تحت تأثیر قرار
داده است.
مردم منتظر معجزه دیگرند تا مردی که با «کلید»
آمده است، قفل تمام ناکامیهای این سالها را بگشاید. شوری دگر در جامعه به راه افتد.
فضای سیاسی اجتماعی باز شود. اقتصاد کشور، بینالمللی شود. ایران جهانی شود و جهان
نیز در تعامل با ایران و نه علیه ایران.
چشمان
منتظر میلیونها ایرانی به دهان دکتر ظریف، مرد دیپلماسی کشور است. مردی کارکشته و
ماهر در سیاست و مذاکره. با چهرهای خندان و بینالمللی و البته با انبوهی از فشارهای
روحی و روانی در حساسترین دوره دیپلماسی خود و کشور.
نتیجه حاصل شد. توافق بینالمللی صورت پذیرفت.
مذاکرات به نتیجه رسید و 6 کشور قدرتمند جهان بالاخره پس از ماهها کشوقوس، دست توافق
با ایران دادند. خبر در کل جهان پیچید.
اما در ایران! رسانه ملی در بدترین شکل رفتار کرد.
در برابر چشمان منتظر میلیونها ایرانی که انتظار شور و شعف و شادی داشتند، صداوسیما
با مهارت خاصی، تمامی این انتظارات را نقش بر آب کرد. این رسانه بلافاصله پس از اعلام
توافق بینالمللی، بدون اینکه نشانی از موفقیت را بازتاب دهد (شاید بهخاطر بزرگ نشدن
دولت روحانی و ماندگار نشدنش در تاریخ) در همان لحظات اول، دوربین را مقابل یک به اصطلاح
«کارشناس مسائل» برد و از این فرد در خصوص برجام سؤال کرد؟؟!!!
کار برجام
در سطحی بینالمللی انجام گرفته و قوی و قدرترین سیاستمداران کشور و جهان، نظرات فنی
خود را دادهاند، حالا یک به اصطلاح کارشناس در رسانه ملی در برابر دیدگان مردم ظاهر
شده تا در مورد برجام نظر دهد؟؟!!
این فرد، تمام انتظارات و توقعات مردمی را که میرفت
به شور و شوق گسترده ملی و خیابانی بینجامد، با سخنان ناامیدکننده و غیرکارشناسی خود
در نطفه خفه کرد و این شد خط مشی تمام مخالفان داخلی برجام که هیچ وقت نخواستند این
اتفاق بزرگ را ببینند خصوصاً که از سوی دولتی غیر از دولت مورد حمایت خودشان رقم خورده
بود. و این خط مشی «برجام کوبی» و تخریب برجام و دستاوردهای آن و در دایره ای بزرگتر
تخریب روحانی، تا به امروز ادامه دارد. رسانه ملی حتی موردی در خصوص دستاوردها و موفقیت
های برجام از افزایش سطح فروش نفت گرفته تا رفع تحریمهای بیمه و کشتیرانی و دارو و
فلزات و خرید هواپیما و خروج ایران از منشور شورای امنیت و بسیاری دستاوردهای دیگر،
گزارش نداد.
داستان
دلواپسان تا به اینجا ختم نشد بلکه با انواع دستاویزها سعی در تخریب برجام و سنگاندازی
در این مسیر کردند. برای برجام، مجلس ترحیم تشکیل دادند تا اندکی از آلام خود که ناشی
از شکست در انتخابات سال 92 بود را جبران کنند. در راهپیماییها و مراسمات مختلف از
جمله نماز عید فطر بر طبل شکست برجام کوبیدند تا از عمق کینهتوزیهای خود بکاهند.
دهها گزارش و مستند و بنر و پرچم و پلاکارد در راستای تخریب برجام و دستاوردهای آن
تدارک دیدند. انتظارات از برجام را تا سطح معجزه بالا بردند و هر مشکل و نارسایی داخلی
را با پیوند زدن به برجام، به این توافق نافرجام!! مرتبط دانستند. دلسوزترین مردان
و سیاستمردان را به قربانگاه تخریب فرستادند. برنامهها و گزارشهای ناامیدکننده را
در بدترین شکل در جامعه رواج دادند. دهها گزارش از تعطیلی برخی کارخانهها و کارگاههای
کوچک و کمتأثیر تهیه و در بوق و کرنا کردند تا دولت روحانی را ناموفق ترین دولت جلوه
دهند. از همه توان و تریبون استفاده کردند و چیزی از تخریب روحانی و دولت و نیروها
وحتی اقوام روحانی کم نگذاشتند و تخریب دولت را در بدترین و بی اخلاقی ترین شکل آن
در دستور کار قرار دادند.
مردم چه کردند؟
مردم ایران با پذیرش کاستیها و برخی ضعفهای دولت
روحانی و اذعان به محدودیت های ایجاد شده برای این دولت، جواب دندانشکنی را در روز
29 اردیبهشت 96 در برابر تمامی دلواپسان داخلی و خارجی دادند. آنها با اقبالی بیش
از 24 میلیونی به دولتی آری گفتند که نه تریبون داشت نه رسانه و نه روابط عمومی کارآمد.
مردم ایران در روز 29 اردیبهشت امسال به دولتی «بله» گفتند که غیر از مردم کسی را نداشت
و مهمترین پشتیبان خود، هاشمی رفسنجانی را هم از دست داده بود.
آری! درخت برجام نه به این زودی که سالها بعد
میوه خود را خواهد داد. آیندگان خود، در فضایی عاری از تخریب و تهمت، قضاوت خواهند
کرد که برجام چه بود و در چه شرایطی با کشور چه کرد؟ آیندگان محدودیت های امروز را
از لابلای اتفاقات ساختگی زودگذر خواهند فهمید. آنها به مراتب آگاهانه تر از امروز
خواهند فهمید که کشور در سال 91 در چه شرایطی قرار داشت و دولت روحانی با دستان خالی
با این کشور چه کرد؟ برجام همین امروز شرایط جهانی را به نقطه ای رسانده که اجماع بینالمللی
نسبت به ایران تقویت شده تا جایی که کشوری مثل آمریکا نیز در برابر آن زانو می زند.
دیگر خبری از تحریمهای شورای امنیت نیست. خبری از اجماع بین المللی علیه ایران نیست.
بی اعتمادی جهانی نسبت به ایران در سالهای قبل از 92 جای خود را به خرید هواپیما و
انعقاد مهمترین قراردادهای بین المللی داده است. فروش نفت اگرچه با قیمت پایین ولی
در حجمی بسیارخوب صورت می گیرد. ثبات مالی و بودجه ای به کشور بازگشته است. شفافیت
بیش از پیش شده است. فضای امنیتی در عرصه فرهنگی جای خود را به فضای آزاد رسانه ای
و مجازی داده است. اگر انسجام داخلی و اقبال دلواپسان و سایر گروهها با دولت هم همراه
شود، قطعا شرایط کشور بهتر از این خواهد شد.
گرچه دولت روحانی اشتباهات تاکتیکی متعددی هم دارد
اما شایسته نیست این اشتباهات تاکتیکی با تخریبهای استراتژیک از سوی حامیان روحانی
پاسخ داده شود. دولت روحانی، دولت اصلاحطلب نیست اما با روحیه و گفتمان اصلاحطلبی
نیز ناسازگار نیست. روحانی باید در برابر انتظارات همه اقشار پاسخگو باشد. اقبال
24 میلیونی مردم در 29 اردیبهشت امسال نشان داد که مردم عاقلتر از آنند که در برابر
یک خبر و گزارش تخریبی، دین و دل ببازند و پا روی عقلانیت گذارند. روحانی باید طی این
مرحله را بیهمرهی مردم نکند. مردم هم به توانمندیهای روحانی اذعان دارند هم به محدودیت
های روحانی. پس پاسخ شایسته به مردم، ماندن دولت و خود روحانی در کنار مردم است و نه
دوری از آنان.