در اوج تنش میان ستاد روحانی در سال ۹۲
با مهندس جمشید انصاری استاندار وقت زنجان، ظریفی به من گفت شاید به جای ارائه
لیست به استاندار وقت باید از او ابتدا سوال میشد تا اندازه تعامل درباره پستهای
ییشنهادی روشن شود!
معنی دیگر سخن ظریف یادداشت ما این است
که نباید انصاری را علیرغم اینکه انتخابش را تا حد بسیار زیادی مدیون تلاش سران
ستاد روحانی در زنجان بود به فازی میانداختند که او حس نامطلوب دست نشاندگی داشته
باشد! حسی که او را در برابر ستاد قرار داد و پایان تلخ آن تنش، فرصت و نیروسوزیهایی
بود که گویا هنوز ادامه دارد و دود آن چشمانمان را میسوزاند.
با
این حال پاسخ آن ظریف روشن است. نه از جمشید انصاری انتظار لجبازی میرفت
نه از اصلاحطلبان ستاد روحانی انتظار اینکه از او هیچ نخواهند. آنچه در زنجان و
در دوران حضور انصاری اتفاق افتاد سوختن فرصتی استثنایی بود نه برای اینکه هر
ناکارآمدی با نام ستاد بر مسند بشیند که برای استفاده و حضور کاربلدهای هزینه دادهای
بود که حضورشان میتوانست جریانی را تقویت کند تا مجلس را در ۹۴ نبازند! باخت
دنبالهداری که در ۹۶ با رأی پایین روحانی در استان خود را در شکلی شفافتر به
نمایش گذاشت. دلایل بسیاری برای این ناهماهنگی میان استانداری و ستاد میتوان ردیف
کرد. شاید مهمترینشان تعامل مفقود شده در ایجاد تعادل میان ستاد و شخص استاندار
وقت باشد! حلقه مفقودهای که تا پایان حضور او در استان ادامه داشت.
به هر حال نتیجه ماندگاری میزان قابل
توجهی از جریان سابق دولتی و ضد دولتی حاضر در بدنه دولتی استان را به شکلی روشن و
بارز در دو انتخابات دیدیم و عجیب نبود اگر شورا را نیز بر همان منوال ازدست رفته
فرض میکردند. هر چند نه به شکلی کامل!
ناگفته روشن است که منظور از نیروهای
کاربلد آنهایی هستند که توان ایجاد تغییر و کارآمدی در بدنه فشل مانده از دولت
قبل را داشته باشند و این امکانپذیر نبود مگر با آنهایی که همسوییشان با دولت
ثابت شده باشد. اما آنچه اتفاق افتاد و دانی، ادامه همان روند سابق را تثبیت کرد و
به عبارت دیگر خیال منتقدان دولت در استان از بابت از دست دادن دولت و فرصت، هر دو
با هم راحت شد!
تغییر مدیریت ارشد استان هر چند دیر اما
لازم بود و این امیدواری را ایجاد کرد که با تغییر رویکردی همراه باشد که نتیجهاش
حضور حامیان دولت در بدنه اجرایی استان شود. داستانی که خوش آغاز شد و تا امروز
این امیدواری را زنده نگه داشته بود که ستاد ۹۲ را دوباره و برای انتخابات پیش رو
در ۹۸و ۱۴۰۰ احیا کند. امیدی که موتورش دیر روشن شد اما تا همین اواخر و با همه
نقدهایی که گاه وارد هم بوده سرعتی منطقی و خوب داشته است هر چند نگرانیها هنوز
پابرجاست!
استاندار سابق زنجان و معاون امروز رئیس
جمهور در یکی از پاسخهای خود به نقد نگارنده درباره انتصاب مدیران غیر همسو و
گاه مخالف دولت در بدنه اجرایی مدیریت استان از مسئولیتی گفت که بر عهده وزارت
خانهها و سازمانهای متبوعی است که مدیران را انتخاب میکنند و آن را متوجه خود و
استانداری نمیدانست! ناگفته روشن است که او از وضعیتی سخن میگفت که ملموس نبود و
انتظار از یک استاندار دخالت مستقیم و تأثیرگذار در این انتصابهاست. نمیتوان
پذیرفت که مدیری در استان انتخاب شود که قرار است بیشترین تعامل را ابتدا با
استانداری داشته باشد اما مدیریت ارشد آن استان در انتخاب آن شخص دخالتی نکند!
بنابراین واضح بود که این استدلال از سوی هیچ کدام یا دست کم بخش وسیعی از کنشگران
سیاسی استان پذیرفته نباشد.
در دوره پس از مهندس انصاری و با حضور
مهندس درویشامیری و نیز مدیران و معاونان جدید در استانداری که با دولت همسویی
بیشتری داشتند، امیدواری برای تغییر زیاد شد و البته تا امروز نیز کم و بیش این
امید هنوز زنده مانده است. با این حال هنوز حس کندی در تغییر و گاه بیتوجهی به
نیازها و نیروهای داخل استان ملموس است. حسی که ناخوش آیندیاش را میتوان در
واکنشهای اخیر درباره انتخاب و انتصابهای جدید دید.
زمان زیادی برای ایجاد انسجام و یکدستی و
نیز برآورده کردن نیازهایی که ضامن حضوری اثر بخش در انتخابات باشد نمانده است.
این فرصتها اگر بسوزد نگرانیها به ناامیدی تبدیل میشود و در ادامه روبرگردانی و
ریزش و تکرار شکستی دوباره. آن روز هیچ عذر و بهانهای پذیرفته نخواهد بود. بهانههایی
مانند آنچه استاندار پیشین گفت! آن روز صندوقهای رأی پاسخ خواهند داد! صندوقهایی
که هرگز دروغ نمیگویند!