دکتر م. کریمی
پایگاه خبری صدای زنجان- یکی از مراسم بسیار باستانی مردم زنگان در زمان برداشت
محصول، مراسم مربوط به آخرین روزهای برداشت گندم و جو است. این مراسم در عین حال
شکرگزاری مردم نسبت به خداوند است. پیش از پرداختن بدین آئین بهتر است به مراسم
فصول مختلف سال اشارهای گردد.
در بین مردم آذربایجان برای چهار فصل سال، چهار جشن وجود
دارد. سال با نوروز آغاز میگردد. نوروز روزیست که روز و شب باهم مساویند و از آن
روز به بعد زمستان رخت بر میبندد و فصل رویش و سبزی فرا میرسد و کار و زندگی
طعمی شیرین پیدا میکند. تعادل روز و شب علاوه بر روز اول بهار- اول فروردین ماه،
در روز اول مهر یا نخستین روز پاییز نیز رخ میدهد و این روز نیز جشن و شادی است و
در آذربایجان جشن سونای برپا میگردد که بعدا بدان خواهم پرداخت. اما دو روز دیگر
در سال وجود دارد که یکی درازترین روز سال است و دیگری شب درازترین شب سال.
درازترین روز سال، اول تیرماه است که مراسم هاللا در آن اتفاق میافتد و روز اول
تابستان است و درازترین شب سال نیز روز اول دی ماه که چیلله نام دارد. بنابراین
چهار فصل و چهار جشن در بین مردم آذربایجان وجود دارد. مراسم نوروز برای همهی
مردم دارای ارزش فراوان بوده و از دوران باستان اجرا میشده و هنوز هم زنده است و
همه با آن انس گرفتهاند. شب یلدا نیز با شکوه خاصی اجرا میگردد و این سالها
بیشتر مورد توجه قرار گرفته است لذا از پرداختن بدانها میپرهیزم.
اما دو جشن بسیار باستانی شاید با توجه به توسعهی مکانیکی
و وارد شدن تراکتور و کمباین در کار کشاورزی رو به فراموشی است و اگر مورد توجه
قرار نگیرد بعید نیست که از ذهنها نیز پاک گردد. اما فرهیختگان زنگانی کسانی
همچون دکتر محمدحسین جباری کمر همت بستند و امسال این مراسم را به همراهی کشاورزان
روستای مهتر در 5 کیلومتری زنگان و با شرکت تعدادی از اساتید فرهنگ مردمی زنگان
بصورت نمادین برگزار کردند و فیلمی از آن نیز تهیه نمودند. این مراسم که سابق بر
این در روستاهای زنگان برگزار میشد مراسم هاللا است. این مراسم مربوط به برداشت
محصول گندم و جو است. این مراسم معمولا دسته جمعی برگزار میشود. مردم روستا جمع
میشوند و به ترتیب زمین و مزرعهی یکی از روستائیان را درو میکنند و روز آخر جشن
میگیرند. این مراسم، در حقیقت مراسک شکرگزاری به درگاه خداوند محسوب میشود.
کشاورزان به امید خدا رو به آسمان دارند و اگر باران خوب ببارد محصول خوبی خواهند
داشت و لذا شکرگزاری را واجب میدانند و اگر هم آسمان همراه نباشد و باران کم
ببارد باز هم جای شکر باقیست و مردم از لطف خدا ممنونند. این مراسم در واقع برای
آخرین قسمت درو در یک مزرعه نگه میدارند و این کار را دسته جمعی به انجام میرسانند.
مراسم بدین صورت است: همه در سرِ زمین جمع شده و به فاصلههای همسان در یک ردیف صف
میکشند. داس را در دست راست میگیرند و در دست چپ دستکشی که بدان "بئش بارماقچالیق"
گویند بدست میکنند. آنگاه یکی از بزرگان روستا، به آواز به شعرخوانی و دعا میپردازد
و شعری را میخواند و کار درو آغاز میگردد.
مثلا او میخواند:
هاللا هاللا اوشاقلار/ هامی آگاهدی اوشاقلار / ائل ییغیشیب،
کمک گلیب/ کمک الله دی اوشاقلار/ هاللا
هاللا دئیین هاللا!
با شروع این شعر، همه بصورت هماهنگ داسها را چون شانهای
بر زلف خوشههای گندم یا جو میزنند و خوشههای درو شده را در دست چپ جمع میکنند
تا مصرع آخر دو بیتی گفته میشود همه بلند میشوند و قد راست میکنند و هر دو دست
را به آسمان بلند میکنند و فریاد میکشند: هالا هالا!
باز خم میشوند و استاد شروع میکند به خواندن بند بعدی
شعر:
گتیریب باران رحمت/ سیز دئیین شیطانه لعنت/ گوجه گلسین بو
جماعت/ صلوات بر محمد/ هاللا هاللا دئیین هاللا
دو دست را که در دست راست داس است و در دست چپ خوشههای
گندم، بلند میکنند و فریاد میکشند: هاللا! زمی لر خرمنه دولدو/ روزوموز حلالدو،
بولدو/ دشمن عمرو تمام اولدو / هاللا هاللا دئیین هاللا
همه باز میگویند: هاللا ! و خوشههای درو شده را بر زمین
میریزند و باز به درو کردن مشغول میشوند. استاد میخواند: زمی اولدو کالاه /
اکیب – بیچن گؤرمهسین بلا/ به حق شاه کرب و بلا/ هاللا هاللا،
دئیین هاللا.
تکرار هاللا از طریق گندمکاران: هاللا !
زمی لر اولدو فراوان / ذکر ائدیب آیهی قرآن/ کمک اولسون
شاه مردان/ هاللا هاللا، دئیین هاللا
- هاللا
خلورلر دوشدو یولا/ قووت وئریبدی قولا/ اونو اکنلر گؤرمه
سین درد و بلا/ هاللا هالاا اوشاقلار
دئیین هاللا
- هاللا
جار گلنلر جوانلیق/ بیر اوراق بئش بارماقجالیق/ ایندی کسر
بیزه حاجا گلن/ جانا گلن لر قوربانلیق/ هاللا هاللا، دئیین هاللا
- هاللا
هفته لر اولدو آیلار/ دره دن چیخ دولایلارا/ گؤروم الله
قسمت ائلر/ یاخشی توی بو سوبارلارا/ هاللا هاللا، دئیین هاللا
- هاللا
هاللا هاللا اوشاقلار/ هامی آگاهدی اوشاقلار/ ائل ییغیشیب،
کمک گلیبدی/ کمک اللهدی اوشاقلار/ هاللا هاللا دئیین هاللا
مصرع آخر که گفته شد باز هم داسها و دست چپ که خوشههای
درو شده در آنست بلند شده و فریاد بر میدارند: "هالا، هالا!" این
خواندن استاد و درو کردن کشاورزان بصورت هماهنگ تا آخر ادامه مییابد و کاری که
ممکن بود ساعتهای طولانی طول بکشد عرض یکی دو ساعت به اتمام میرسد و کار درو به
آخر میرسد. آنگاه به دور سفره جمع میشوند و ناهار میزبان را با شادی و شعف میل
میکنند. در مراسم نمادین امسال آشیق ستار خدایی که از روستای نزدیک مهتر– روستای آغچا کند
است این مراسم را همراهی میکرد و با ماهنیهای زیبا و اشعار خود دلپذیر و زیبا
ساخت.
این مراسم امسال با وجود ویروس کرونا با رعایت پروتکلهای
بهداشتی و به همت دکتر محمدحسین جباری بصورت نمادین اجرایی گردید و فیلمبرداری شد
و امید است مردم فرهنگدوست زنگان این مراسم را زنده نگه دارند. جا دارد اینجا از
همت و زحمت ایشان قدردانی و برایشان در حفظ فرهنگ مردم زنجان آرزو توفیق کنم.
اما سونای که آخر تابستان یا روز نخست پائیز برگزار میگردد
و میتوان گفت که بهترین روز سال نیز بشمار میآید. این مراسم نیز در حال فراموشی
است اگر دوستداران فرهنگ مردم بدان توجه نکنند. آخرین روز تابستان 31 شهریور
شامگاهان مردم با آواز آواوا در میدان روستا گرد هم میآیند. روزی است که محصول
باغات نیز برداشته شده است. انگورچینی با مراسم شالنیدر به پایان رسیده، مراسم خاص
مربوط به ربکشی گوجه فرنگی به پایان رسیده و مراسم دوشابگیری نیز پایان یافته
است. اکثر روستائیان محصول خود را برداشتهاند و زمستانی را در پیش دارند. کارشان
به آخر رسیده و زمان استراحت فرا رسیده است. باید شکرگزاری کرد. میانسالان و پیران
با برداشت محصول به فکر رفتن به زیارت مشهد و . . . میافتند و جوانان باید تدارک
جشن و عروسی و رفتن به خانهی بخت باشند. بدین علت مراسم را روز عشق نامند. شب آخر
تابستان که سونای نام دارد در حقیقت والنتاین مردم آذربایجان است. البته این روز
ممکن است دقیقا روز آخر تابستان برگزار نشود بلکه شبی را انتخاب میکنند که ماه
نیز بصورت بدر درآمده باشد و آسمان ماه را داشته باشد. بنابراین ممکنست چند روزی
به تاخیر بیفتد. آنروز شبانگاه مردم که در میدان روستا گرد میآیند. برخی برنامههای
رفتن به زیارت را به دیگران اعلام میکنند برخی پدران و مادران پسر خواستگاری از
دختر کسی را آغاز میکند و جوانان با شور و شوق در اندیشهی همسر آیندهی خویشند.
هدیهها به فراخور وضع هر خانوادهای فراهم میگردد و پسران هدایای خود را تقدیم
میکنند. نیمهای شب موسیقی به کمک میآید و رقص و آواز اوج میگیرد و شادی همهی
روستا را فرا میگیرد.
انتهای پیام